جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۱

چه کسانی تهران را به غول تبدیل کردند/ قالیباف چه می توانست بکند که نکرد؟

دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۰۵
کد مطلب: 561576
در ماههای اخیر پایتخت به گونه ای جلوه داده می شود که توسط قالیباف یا احمدی نژاد تبدیل به غول بی شاخ و دم شده و به جای ارائه راه حل راهبردی تنها به دنبال مسکن یابی امور هستند.
چه کسانی تهران را به غول تبدیل کردند/ قالیباف چه می توانست بکند که نکرد؟
به گزارش جهان نيوز، براساس آخرین آمار نفوس کشور، یعنی آمار مربوط به سال 1395، جمعیت کشور به حدود 80 میلیون نفر بالغ می شود که بیش از 74 درصد از آن در شهرها ساکن هستند و تنها 26 درصد در روستاها سکنی گزیده اند. جمعیت شهری در مقایسه با سال 1391، 3 درصد افزایش یافته است. حال آنکه میزان رشد سالیانه جمعیت از 1.24 به 1.24 رسیده که این امر نشان می دهد برخلاف سیاست گذاری ها و مشوق ها، رشد جمعیت همچنان روند نزولی خود را طی می کند ولی بازهم مردم به شهرنشینی بیشتر گرایش دارند.
در این آمارها، میزان جمعیت تهران روند افزایشی داشته است. این میزان از 16.21 درصد جمعیت کل کشور به 16.60 درصد رسیده است. همچنین میزبانی تهران از کل مهاجرات های کشور نیز قابل توجه است. استان تهران که در سال 1390، در حدود 17 درصد کل مهاجرت ها را به خود اختصاص داده بود در سال 1395 به بالای 20 درصد رسیده است! در سال 1395، میزان کل مهاجرت ها بیش از 4.7 میلیون نفر بوده که 20 درصد آن سهم استان تهران و به ویژه مرکز آن بوده است.


براساس این جدول تهران بالاترین میزان مهاجر پذیری در کشور را در دروه های اخیر داشته است.
 
جمعیت تهران از زمانیکه طرح های توسعه ای در آن یعنی از سال 1300 آغاز شد در طی 40 سال ده برابر و به 2 میلیون نفر رسید و در 40 سال بعد یعنی از 1340 تا 1380 بالغ بر 7 میلیون نفر بود. در دوره بعدی نیز تهران میزبان جمعیتی بود که دیگر توان و ظرفیت میزبانی از آنها را نداشت. براساس داده های مرکز آمار جمعیت تهران در روز بالای 13.5 میلیون نفر است. این در حالیست که این امر پیامدهای اقتصادی- اجتماعی و همچنین زیست محیطی بسیار وخیمی را به دنبال داشته است.
همانطور که مشاهده می شود پهنه 730 کیلومتر مربعی تهران میزبان میلیون ها نفوسی است که تهران را به عنوان پایتخت کشور باری سکنی گزیدن انتخاب کرده اند ولی این شهر سال های سال است که ظرفیتش نه تنها اشباع شده بلکه از حد استاندارهای بدبینانه جهانی نیز خارج شده است. در همین زمینه ترکی، رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تهران در اردیبهشت  1396گفته بود: استقرار بیش از ۱۷ درصد از جمعیت ایران در کمتر از یک درصد مساحت کشور(استان تهران) ضمن ایجاد انباشتگی جمعیتی موجب افزایش تراکم جمعیت به بیش از ۹۰۰ نفر در استان تهران گردیده که موید شکاف های ساختاری توزیع جمعیت در پهنه سرزمین دارد.
حال با بررسی این آمارها برمی گردیم به بحث اصلی این هفته های مدیریت جدید شهری و شورای اصلاح طلب تهران که تمامی عواقب و مصیبت هایی تهران را به 15 سال اخیر نسبت می دهند و تهران را شهری سوخته ای در نظر می گیرند که اگر قالیباف نبود و یک اصلاح طلب آن را مدیریت می کرد، این اوضاع حاکم نبود. اساسا باید پرسید، شهردار تهران یا شورای شهر چه اختیاراتی دارند؟ به غیر از توسعه امور شهری در ابعاد عمرانی، فرهنگی، اجتماعی و خدمات شهری، می توانند بر سیاست گذاری های جمعیتی و توسعه ای و حتی اقتصادی پایتخت مدیریت داشته باشند؟ بدون شک پاسخ به این سوال یک نه بزرگ است. هرچند پیشنهاد مدیریت یکپارچه شهری از سوی شهردار سابق تهران به مجلس ارائه شد ولی تا به امروز تصویب و اجرایی نشده، اما مدیریت یکپارچه نیز نمی تواند موانعی برای مدیریت جمعیت تهران و کاهش مهاجرپذیری ایجاد کند. این در حالیست که پس از یک قرن در سال 1386 برای پایتخت طرح تفصیلی تعریف شد تا توسعه آن بر مدار برنامه و یکنواختی در مناطق به پیش برود و از مدیریت گسسته و بی برنامه جلوگیری شود.
 در کنار این، در بیش از یک دهه اخیر، توسعه و پیشرفت تهران به اندازه کل تاریخ بلدیه بوده است. 50 درصد از زیرساخت ها و امکانات شهری تهران در دوره قالیباف ایجاد شده اند. توسعه حمل و نقل عمومی در بخش مترو و اتوبوس رانی بسیار چشمگیر بوده و مترو از 70 کیلومتر به 300 کیلومتر رسید و 11 خط اتوبوسرانی تندرو ایجاد شد. ابرپروژه هایی مانند پل طبیعت، دریاچه شهدای خلیج فارس، برج میلاد، 24 کیلومتر تونل درون شهری مانند توحید، رسالت، نیایش، تکمیل شبکه بزرگراهی با 550 کیلومتر، افزایش سرانه فضای سبز از 8 متر به 16 متر، افزایش نرخ نوسازی بافت های فرسوده به 34 درصد، و... تنها بخشی از خدماتی بود که در مدیریت سابق در تهران اجرایی شدند. اما مشکل کجاست که با وجود اینهمه زیرساخت و خدمات بازهم شاهد شهری شلوغ و سردرگم هستیم؟

کلید اصلی تمامی این سوالات در توسعه نامتوازان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور نهفته است. روزانه یک و نیم میلیون نفر برای اشتغال وارد تهران می شوند که این بار سنگینی به سایر شبکه های خدمات رسانی تهران وارد می کند. مناطق مختلف ایران از عدم توسعه متوازن رنج می برند. بسیاری از شهرها و روستاها از خدمات اولیه نیز محروم هستند و مردم این مناطق برای اشتغال می بایست به شهرها و کلانشهرها رفت و آمد و حتی مهاجرت کنند. زیرساخت های شهری و روستایی، کارخانه ها و بنگا ههای اقتصادی، خدمات آموزشی و اجتماعی، امکانات بهداشتی و ... در ایران به صورت متوازان و مناسبی توزیع نشده است. همین امر باعث می شود تا تهران به مکانی برای مهاجرت پذیری تبدیل شود و اینک در حد انفجار قرار گرفته است. آیا برای توزیع متناسب و متعادل امکانات در کشور، شهرداران تهران می توانستند سیاست گذاری کنند یا دولت ها؟
بر همین اساس، مشکل اصلی تهران در جایی خارج از این کلانشهر نهفته است و به هر مقدار نیز زیرساخت و امکانات در پایتخت متمرکز شود، این شهر نمی تواند به خدمات رسانی مطلوب و زیبنده شهروندان نزدیک شود. از سا 1327 تا به امروز 11 برنامه توسعه در کشور تصویب و اجرایی شده اند اما با توجه به این زمان طولانی و صرف هزینه های مادی و انسانی فراوان، کشور همچنان در بسیاری از شاخص های توسعه پیشرفت قابل توجهی را احساس نمی کند. کلانشهرهای ایران و به خصوص تهران، قربانی برنامه ریزی ناقص و اجرای ناقص تر آن در برنامه های توسعه کشور هستند که نتیجه آن تبدیل کلانشهرها به مقاصد اصلی مهاجرت و افزایش جمیعت بی قواره شده است. مدیران جدید شهری تهران که در هماهنگی کامل با دولت هستند، می توانند به جای گله گذاری هایی که تنها نمکی بر روزی زخم ها خواهد بود، به سیستم دولتی فشار آورده تا سیاست توسعه متوازن مناطق و شهرهای دیگر را دنبال کند و حداقل از مهاجرت ها به پایتخت بکاهد.

 
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *