طی چند روز گذشت یک مطلب قابل تامل در کانال های اجتماعی منتشر شده و بازتاب زیادی نیز پیدا کرده است است.
گروه سیاسی جهان نيوز: طی چند روز گذشت یک مطلب قابل تامل در کانال های اجتماعی منتشر شده و بازتاب زیادی نیز پیدا کرده است است. متن کامل این مطلب پرمعنا به شرح ذیل است:
حوالی ساعت ۱۴ سه شنبه مورخ ۹۶/۰۷/۱۱، مجید روحانی، پسر حسن روحانی که مسول تشریفات نهاد ریاست جمهوری است، در اثر جر و بحث با یکی از کارمندان نهاد ریاست جمهوری (رضا همتی)، وی را هول میدهد که شخص نامبرده که لب پله بوده، پرت میشود و در اثر ضربه به سر به کما میرود.
بلافاصله فرد مضروب به بیمارستان منتقل میشود و دو نفر از ۳نفری که شاهد ماجرا بوده اند هم به دستور شخص روحانی در یکی از اتاق ها حبس میشوند. شخص سوم (احمد نجفی) از نزدیکان مجید عمرانی بوده که بعلت اطمینانی که به وی وجود داشته، حبس نمیشود.
شخص مضروب سرانجام در ساعت ۱۶ روز گذشته در بیمارستان فوت میکند.
احمد نجفی که از عاملان یک نهاد نظامی و تحت پوشش، در نهاد ریاست جمهوری مشغول بکار بوده مراتب را در اولین فرصت به سازمان خود اطلاع میدهد.
سازمان مذکور هم مراتب را به اطلاع دادستان کل کشور میرساند و منتظری شخصا با روحانی تماس گرفته و قضیه را جویا میشود.
روحانی درخواست جلسه حضوری دوطرفه میکند و درخواست دیگر وی عدم اطلاع دیگران از موضوع مطروحه بوده. منتظری هم محل جلسه را ساختمانی در فرمانیه عنوان میکند.
(ساختمان مذکور یکی از ۵ محل امنی است که جهت انجام جلسات اضطراری بین مسولین در نظر گرفته شده است)
حوالی ساعت ۲۲ روحانی وارد ساختمان فرمانیه میشود و در کمال ناباوری در زمان ورود به اتاق جلسات علاوه بر منتظری با رئیس قوه قضائیه، فرمانده کل سپاه و مسول سازمان اط سپاه مواجه میشود.
وی که به شدت از این دیدار عصبانی بوده در جلسه تهدید میکند چنانچه اتفاق نهاد ریاست جمهوری به بیرون درز کند و یا با فرزند وی برخوردی صورت بگیرد، مواردی که از پشت پرده قوه قضائیه و سپاه اطلاع دارد را به اطلاع مردم خواهد رساند.
سرانجام پس از دو ساعت جلسه به اتمام میرسد و حاضرین توافق میکنند که مرگ کارمند نهاد ریاست جمهوری، صرفا یک اتفاق تلقی و اعلام گردد.
لازم به ذکر است دو کارمند نهاد نیز با هماهنگی و دستور دادستان کل کشور در اختیار سپاه قرار میگیرند تا فعلا تحت نظر باشند و در فرصت بعدی تصمیمات نهایی در این مورد گرفته شود.
👈 توضیح: تمامی موارد ذکر شده ساخته و پرداخته ذهن نویسنده بوده، تخیلی است و در زمانی کمتر از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه نگاشته شده.
صرفا نمونه ای خیالی مطرح شده تا نحوه داستان سرایی های اخیر #آمد_نیوز بیشتر قابل درک باشد.
قطعا متون این کانال مزدور با کمک اشخاص دیگری تهیه شده و در اختیار روح الله زم قرار میگیرد.
یکی دیگر از روش های اخیر این اشخاص، زمینه سازی در طول زمان است. به این صورت که از یک یا دو ماه قبل زمینه چینی میکنند و قطعات این پازل را به مرور زمان به هم متصل میکنند تا در ذهن مخاطبین، تاثیر بیشتری داشته باشد. قطعه آخر هم چنان سنگین است که خوانندگان کانال را واقعا دچار گمراهی میکند. مثل مطلبی که در مورد دختر رئیس قوه قضائیه مطرح شده. خبری که خواننده را در شوک فرو میبرد و چنین دروغ بزرگی را مخالف واقعیت نمیپندارد و در ذهن خود مرور میکند که دختر رئیس قوه اگر بازداشت نشده باشد مشخص خواهد شد، فرد عادی که نیست... پس ۱۰۰% حقیقت است.
البته آمدنیوز پس از خبر نهایی اقدام به درج موارد تکمیلی هم میکند و دروغ های جدیدی با استناد به دروغ قبلی منتشر میکند تا ذهن مخاطبین فرصت تحلیل مطلب قبلی را نداشته باشد! به همین سادگی
نمیدونم چرا بعضیا اینقدر به خودشون توهین میکنن که مغزشون رو توی فاضلاب سعودیها شستشو میدن..... مدتهاست اسنادش رو شده همه دنیا فهمیدن که آمدنیوز پولش و خط و ربطش از کجا میاد، چطور کسی میتونه خودشو ایرانی بدونه و هنوز عضور این کانال باشه؟
از تابستان 2006 در بهبوهه جنگ 33 روزه به بعد، جنگ سخت از دستور کار استکبار خارج شد. جوانانی که در آن روزها به فرودگاه مهرآباد رفته بودند تا به کمک سید حسن نصرالله اضافه شوند، بسم الله! اگر مرد میدان هستند اینهم عرصه اصلی جنگ بین انقلاب اسلامی و استکبار جهانی
البته جوانان امروز و دیروز، خوشا به سعادت جوانانی همچون حججی که خوب، هل من ناصر ینصرونی را درک کردند و در هر دو عرصه پا به رکاب بودند.
وقتی می بینم که رسانه های انقلابی داخلی این بچه مذهبی های انقلابی با بصیرت کامل و اقدام به موقع حال این امد نیوز و بی بی سی و زنجیره ای های داخلی را می گیرند و دستشان را رو می کنند و انهارا در خماری می گذارند واقعا کیف می کنم
مردم را خر فرض کرده اند و برخی هم هرچی امثال آمد نیوز بگه نشخوار میکنند
برخی هوای زیردست شدن به سرشون هست
یک بندهخدایی که الان به آلاف و الوفی رسیده است اما پدرو مادرش مانند خیللی از مردم ایران در زمان قبل از انقلاب در فلاکت بودند خیلی از زمان شاهی دم میزد یکروز پیش خودش به مادرش که الان پیرزنی هست گفتم از ایام قدیم تعریف کن گفت پسرم به الان نگاه نکن که راحت نشستیم کنار پکیج و بخاری و راحت حرف میزنیم. میگفت من و خواهر برادرانم در آنزمان برای گرم شدن به طویله میرفتیم تا با استفاده از گرمای طویله از سرمای بیرون در امان باشیم-خدا شاهده عین واقعیت رامینویسم- ومیگفت پدرم برای یک گالن نفت پیاده از شهرخودمان به شهر مجاور در استان زنجان-معذورم اسم شهر را بگویم-میرفت و با هزار مصیبت یک گالن نفت در دستش میگرفت و می آمد-حدود سال 1345 که زنده بود- برای اینکه آتش زنه ای برای سوزاندن هیزم داشته باشیم.
اونوقت این پسرش والبته نوه های اون پیرزن چنان دم از آزادی و زمان شاهنشاهی میزنند که بیا وببین حتی اسم بچه هاشون رو اجق وجق هایی از زمان شاهنشاهی قدیم که الان اسمشون یادم نیست ! میذارن .بقول ما زنجانی ها: دده باباسون گورمین شاهلوخ ادعاسی الیر.
مردم شک ندارند که از این اتفاقات حتما افتاده و می افتد و صد درصد یا دختر یا پسرش یکیشون بوده چون حرکات غیر طبیعی نهاد ریاست جمهوری گویای واقعه ناجور و مبهمی بوده مردم دیدند رفت آمد آمبولانس و نظامیان غیر عادی را . حتما اتفاقی افتاده حالا جزئیاتش نامعلوم است.