پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 18 Apr 2024
 
۰
بررسی آخرین اوضاع جدایی‌طلبان اسپانیا در گفت‌وگو با پژوهشگر علوم سیاسی در بارسلونا/

اختیارات کاتالان‌هابه پای کردستان عراق هم نمی‌رسد

چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۲۸
کد مطلب: 554534
همزمانی برگزاری رفراندوم جدایی‌طلبان اسپانیا با رفراندوم اقلیم کردستان عراق، نظرهای زیادی را به خود معطوف کرده است. این موضوع را با سهیل جان‌نثاری پژوهشگر علوم سیاسی مقیم بارسلونا بررسی کردیم.
اختیارات کاتالان‌هابه پای کردستان عراق هم نمی‌رسد
به گزارش جهان نيوز به نقل از دانشجو،  هم‌زمانی برگزاری رفراندوم اقلیم کردستان عراق و همه پرسی اعلام استقلال کاتولینا در اسپانیا تمام توجهات و تمرکز رسانه‌های بین المللی را معطوف به خود کرده است. این هم زمانی در مقام مقایسه برای بسیاری از کارشناسان بین المللی و منطقه ای جالب توجه بود. هر دوی این مناطق بدون هماهنگی با دولت مرکزی و به صورت خودسرانه همه پرسی برگزار کردند اما با واکنش‌های بسیار متفاوتی مواجه شدند.

عراق که هنوز درگیر مبارزه با تروریسم داعش است بدون سرکوب این همه پرسی و تنها با دیپلماسی منطقه ای بر روی اقلیم کردستان فشار ایجاد کرد. اما اسپانیا با تکیه با نیروی نظامی به مراکز رای گیری حمله کرد و بیش از ۸۰۰ زخمی به جای گذاشت. هرچند اتحادیه اروپا همه پرسی را به رسمیت نشناخته است اما این مسئله نیز ابعاد بین المللی به خود گرفته و میتواند سایر کشورهای اروپایی را متاثر از خود کند. از این رو با توجه به اهمیت آن در مصاحبه ای با "سهیل جانثاری" کارشناس ارشد مطالعات اروپا که در حال حاضر در بارسلون اسپانیا حضور دارد و تحولات این منطقه را از نزدیک شاهد است مصاحبه ای داشته ایم تا چشم انداز این مسئله و تاثیر آن بر تحولات داخلی و خارجی اسپانیا را بررسی نماییم.
 
علت اصرار جدایی منطقه کاتولینا از اسپانیا ریشه در کجا دارد؟ آیا این منطقه هم مانند اسکاتلند و کردستان عراق دارای قومیت و یا تاریخ و فرهنگ مشترکی هستند؟

خواست استقلال در میان بخشی از اهالی کاتالونیا ریشه‌های مختلفی دارد و در هر دوره‌ی تاریخی یکی از این جنبه‌ها پررنگ‌تر شده است. در حال حاضر، جریان‌های راست‌گرا در کاتالونیا عمدتاً از لزوم اختصاص مالیات‌های کاتالونیا به کاتالونیا و نه دیگر مناطق اسپانیا می‌گویند و خواهان کنترل نهادهای کاتالان روی درآمدهای منطقه هستند. بعضی از این جریان‌ها نیز از لزوم حفظ رسوم و آداب سنتی این منطقه می‌گویند.
 
در عوض، جریان‌های چپ‌گرا از خواست جمهوری (در برابر پادشاهی)، به دست گرفتن سرنوشت خود و رهایی از قید و بندهای «تحمیلی» از سوی سیاست‌گذاران عموماً راست‌گرای دولت مادرید می‌گویند.

مردم کاتالونیا طبعاً زبان، تاریخ، و فرهنگ و رسوم مشترکی دارند. زبان کاتالان گر چه مثل اسپانیایی از خانواده‌ی زبان‌های لاتین است، اما زبانی مستقل است. کاتالونیا تا پیش از سقوط بارسلونا در سال ۱۷۱۴ در جریان جنگ‌های جانشینی اسپانیا از خودمختاری بسیار زیادی برخوردار بوده است. استقلال‌طلبان می‌گویند بعد از این جنگ‌ها تلاش زیادی از سلطنت اسپانیا برای پاک کردن همه‌ی تفاوت‌ها و اشاعه‌ی فرهنگ کاستیلی برقرار شد و فرهنگ کاتالان را با خطر محو شدن مواجه کرد.
 
وضعیت کاتالونیا به اسکاتلند شباهت زیادی دارد، و روابط نسبتاً گرمی بین استقلال‌طلبان این دو منطقه برقرار بوده است، اما باید توجه کرد که در هیچ دو موردی شباهت تمام‌عیار برقرار نیست و هر مورد را باید با توجه به شرایط خاص آن بررسی کرد. این امر مخصوصاً زمانی باید مورد توجه قرار گیرد که از شباهت‌های احتمالی بین مواردی در سرزمین‌هایی اساساً متفاوت مثل اروپای جنوب غربی و غرب آسیا صحبت می‌کنیم. مهم‌ترین تفاوت در تاریخ و چگونگی شکل‌گیری عراق و اقلیم کردستانش با تاریخ کاتالونیا و اسپانیا است. جدا از آن، اسپانیا نه سابقه‌ی استعمار دارد، نه تاریخ معاصرش شامل نسل‌کشی‌ای به سبک انفال می‌شود، نه خودمختاری مناطقش به زور دولت‌های فرامنطقه‌ای اعمال شده است، و نه اختیارات مناطقش به حد اقلیم کردستان عراق می‌رسد.

آیا پیش از اعلام همه پرسی استقلال کاتالونیا مقامات محلی اقدامات دیگری را برای جدایی از مرکز با دولت اسپانیا انجام داده بودند؟ گروه‌های محلی عنوان کرده اند که آن‌ها به دفعات راه‌های دیگری را اتخاذ کرده بودند، اما دولت مرکزی در آن کارشکنی کرده و آن‌ها مجبور به اجرای همه پرسی شده‌اند

دولت کاتالونیا در هفت سال گذشته بار‌ها تلاش کرد با دولت اسپانیا برای تفاهم بر سر قراردادی جدید مذاکره کند، اما به ویژه بعد از رفراندوم غیررسمی مشورتی استقلال که در سال ۲۰۱۴ انجام شد، دولت اسپانیا از هر گونه انعطافی خودداری کرده است و تنها در هفته‌های منتهی به رفراندوم بود که بعضی مقامات دولتی وعده دادند در صورت کنار گذاشته شدن رفراندوم، مادرید حاضر به مذاکره خواهد بود.
 
پیش از آن نیز در سال ۲۰۰۶ در زمانی که حزب سوسیالیست هم در دولت اسپانیا و هم در دولت منطقه‌ای اسپانیا بر سر کار بود، تلاش کرد با بازتعریف رابطه‌ی بین کاتالونیا و دولت مرکزی، و اعطای اختیاراتی بیشتر به دولت منطقه‌ای، گرایش به استقلال‌طلبی را در منطقه کاهش دهد. این امر به شکلی نسبتاً موفقیت‌آمیز پیش رفت، اما از یک سو دادگاه قانون اساسی اسپانیا بر اساس شکایت حزب راست‌گرای مردم (که در آن زمان در اپوزیسیون بود) تفاهم جدید را کم‌اثر کرد و به رشد گرایش استقلال‌طلبی کمک کرد، و بعد هم بحران اقتصادی و مالی اروپا سبب کاهش محبوبیت حزب سوسیالیست و جایگزین‌شدن آن‌ها توسط حزب مردم در مادرید شد. موضع‌گیری‌های کم‌انعطاف حزب مردم خود یکی از دلایل موفقیت‌های نسبی استقلال‌طلبان بوده است.

 وضعیت و نظر مردم این منطقه نسبت به جدایی چیست؟ آیا قاطبه مردم منطقه خواهان جدایی هستند؟

از نظرسنجی‌ها و بررسی آمارهای انتخابات پیشین پیداست که بین هواداران و مخالفان استقلال تقریباً موازنه برقرار است و هر دو حدود پنجاه درصد مردم کاتالونیا را همراه خود کرده‌اند. در انتخابات پارلمان منطقه‌ای کاتالونیا در سال ۲۰۱۵ که موضوع اصلی رقابت همین ماجرای استقلال بود، احزاب استقلال‌طلب روی همدیگر به حدود ۵۰ درصد رأی دست یافتند.
 

این همه پرسی بر خلاف منطقه کردستان عراق به خشونت کشیده شد؛ در مقام مقایسه رفتار دولت اسپانیا را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در پاسخ به پرسش‌های قبلی گفتم که عوامل دخیل در دو ماجرا با همدیگر تفاوت زیادی دارند. اسپانیا بر خلاف عراق با مشکلی مثل داعش روبه‌رو نیست. از آن سو اقلیم کردستان عراق بر خلاف کاتالونیا از نیروی نظامی برخوردار است. از طرف دیگر، می‌شود به مانورهای مشترک نظامی عراق با کشورهای همسایه‌ی اقلیم کردستانش اشاره کرد، که مشابهش در اسپانیا دیده نشده و نخواهد شد.
 
اما به هر حال، دولت اسپانیا با به کار بردن خشونت عریان در خیابان‌ها علیه مردم غیرمسلح و بعد انکار آن، بیش از آن که یادآور ارزش‌های تبلیغاتی اتحادیه‌ی اروپا مبنی بر دموکراسی و آزادی بیان و برخورد نرم باشد، یادآور دولت‌های اقتدارگرای غرب آسیا و شمال آفریقا بود.
 
 
آیا این همه پرسی به انشقاق ملی و در نهایت استقلال این منطقه از اسپانیا منجر خواهد شد؟

حداقل الان چنین امری بعید به نظر می‌رسد، اما می‌شود گفت که ده روز پیش هم چنان حجم خشونتی بعید به نظر می‌رسید. باید صبر کرد و دید، اما حداقل در وضعیت کنونی نشانه‌ی خاصی از به رسمیت شناخته شدن همه‌پرسی و استقلال احتمالی کاتالونیا از سوی قدرت‌های بزرگ دیده نشده است. بدون شناسایی استقلال کاتالونیا از سوی دولت‌های قدرتمند و اثرگذاری مثل آلمان، استقلال کاتالونیا به جایی نخواهد رسید. خود استقلال‌طلبان هم از چنین نکته‌ای آکاه بوده و هستند و برای همین چند سالی است که تلاش کرده‌اند با نهاد‌ها و دولت‌ها و چهره‌های اثرگذار روابطی بهینه برقرار کنند.
 

آیا ادامه تنش‌ها می‌تواند به سایر مناطق خودمختار اسپانیا همانند باسک نیز سرایت کند؟ آلترنانتیو دولت اسپانیا برای کنترل این وضعیت چه خواهد بود؟
 
ابتدا باید بگویم که با وجود این که منطقه‌ی باسک بالاترین سطح اختیارات مناطق اسپانیا را دارد، اما عبارت «منطقه‌ی خودمختار» در اسپانیا اصطلاحی است که برای اشاره به یک تقسیم‌بندی سیاسی استفاده می‌شود که در دیگر کشور‌ها وجود ندارد. تمامی این منطقه‌ها، که از یک یا چند استان تشکیل شده‌اند، «منطقه‌ی خودمختار» نامیده می‌شوند، اما اختیارات این مناطق با یکدیگر متفاوت است و اکثر آن‌ها اختیاراتی ندارند که بشود آن‌ها را واقعاً خودمختار نامید. این صرفاً یک نام‌گذاری قانونی است.

تنش‌های بارسلونا سبب انگیزش اسقتلال‌طلبان باسک نیز شده است. روز پیش از رفراندوم، تظاهرات عظیمی در بیلبائو، بزرگ‌ترین شهر منطقه‌ی باسک، در حمایت از رفراندوم کاتالونیا برگزار شد. نهاد‌ها و احزاب استقلال‌طلب باسک در چند سال گذشته با دیدن موفقیت‌های استقلال‌طلبان کاتالونیا تلاش کرده‌اند گام‌های آن‌ها را تقلید کنند و اقداماتی مشابه انجام داده‌اند، اما واقعیت آن است که استقلال‌طلبی در باسک هیچ‌گاه به سطح کاتالونیا نرسیده است.
 
یکی از دلایل عدم موفقیت استقلال‌طلبان باسک در جذب افکار عمومی، سابقه‌ی فعالیت تاریک گروه تروریستی اتا است که از سال‌های دهه‌ی ۱۹۶۰ تا کمی پیش از یک دهه پیش به ترور و خشونت علیه اهدافی دست می‌زد که آن‌ها را ضداستقلال می‌دانست. این سابقه سبب نوعی بدبینی و شک در میان افکار عمومی باسک نسبت به استقلال‌طلبان چپ‌گرای باسک شود.
 
حزب راست‌گرای «حزب ملی باسک» که محبوب‌ترین حزب در منطقه‌ی باسک است و در تمام دوران دموکراسی در اسپانیا عمده‌ترین سهم را از قدرت در این منطقه داشته است، در سال‌های اخیر به تدریج از خواست استقلال فاصله گرفته است. حتی رییس دولت کنونی منطقه‌ی باسک، سال گذشته به صراحت گفت که دوران استقلال‌طلبی به پایان رسیده است. چنین وضعیتی مانع از آن خواهد شد که تب استقلال‌طلبی به این شکل به باسک هم سرایت کند. در دیگر مناطق با رگه‌هایی از استقلال‌طلبی مثل گالیسیا هم اساساً استقلال‌طلبان هیچ گاه موفق نشده‌اند حتی بدل به حزب اول منطقه شوند و بنابراین اسپانیا از بابت آن‌ها نگرانی نداشته است.
 
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *