جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۰
مرتضی غرقی:

سلفی نمایندگان باموگرینی چیپ‌ترین کار ممکن بود

دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۳۷
کد مطلب: 553930
عکس سلفی را من یک کار چیپ می‌دانم مخصوصا برای یک خبرنگار! به‌نظرم عکس سلفی برای کسی که کار حرفه‌ای می‌کند چیپ است.
سلفی نمایندگان باموگرینی چیپ‌ترین کار ممکن بود
به گزارش جهان نيوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، کتاب «تجربه‌‌ای دیگر» نگاهی است متفاوت به مذاکرات هسته‌ای. تجربه‌ای کوتاه، ساده و شیرین از دیپلماسی بین‌المللی است که یک طرف آن 6 کشور و در طرف دیگر ایران قرار دارد. روند مذاکراتی که این بار نه از زبان یک دیپلمات بلکه از زاویه نگاه یک خبرنگار به رشته تحریر درآمده که خواننده ضمن آشنایی با زمینه و دور جدید مذاکرات از سال 1392، با نقش نهادها، شخصیت‌ها، دولت‌های مختلف و به ویژه عمق کینه توزی آمریکا و انگلیس با ملت ایران آشنا می شود.
 
در همین زمینه با مرتضی غرقی خبرنگار صداوسیما به گفتگو پرداختیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

* آقای غرقی، اخیرا کتابی به رشته تحریر درآوردید درباره خاطراتتان از مذاکرات هسته‌ای. این کتاب به سفارش کسی آماده شد یا اینکه خودتان خواستید که آن را بنویسید؟

کتابهایی که سفارشی هستند کتابهای خوبی از آب در نمی‌آیند، چرا که سفارش‌دهنده سعی می‌کند دیدگاه خود را اعمال کند. کتابی که من نوشتم به سفارش هیچکس نبوده بلکه مخالفت‌هایی هم با نوشتن آن صورت گرفت. نگاه کتاب «تجربه‌ای دیگر» یک نگاه مستقل است.

این کتاب نمایی کلی از مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 است. اگر می‌خواهیم نسل آینده پیشرفت کند باید تجربیات خودمان و تاریخ را به خوبی و بدون غرض سیاسی و جناحی برایشان نگارش کنیم. وقتی نگاهی بدون غرض به نسل بعدی منتقل می‌شود، آنان براساس واقعیت‌ها تصمیم خواهند گرفت. اگر تاریخ خوب منتقل نشود نسل بعدی نمی‌تواند مسیر آینده خود را انتخاب کند.

در کتاب «تجربه‌ای دیگر» سعی کردم به دور از نگاه‌های جناحی و سیاسی عین تاریخ را منتقل کنم و به همین دلیل بعضی‌ها از این کتاب خوششان نیامد.

نگاه ملی باید در کشور تقویت شود و همه نگاهشان براساس منافع ملی باشد. نگاه ملی در کتاب «تجربه‌ای دیگر» مستتر است و کسی این کتاب را به من سفارش نکرده و آن را با وقتی که خودم صرف کردم، نوشتم. از روز اول مذاکرات هم تصمیم نگارش چنین کتابی داشتم و همواره یادداشت‌هایم را در گوشه ای می‌گذاشتم تا اینکه مذاکرات تمام شد و همه آنها را جمع‌آوری کردم و به صورت کتاب «تجربه‌ای دیگر» به رشته تحریر در آمد. 
برخی به دلایل مختلف از این کتاب خوششان نیامد و فکر می‌کردند باید در جهت منافع شخصی وحزبی آنان می‌نوشتم. من نخواستم به عنوان یک خبرنگار ابزار جریانات سیاسی شوم و سعی کردم آن نگاه ملی که باید در رسانه ملی باشد را محقق کنم و به عنوان یک خبرنگار مستقل مطلب بنویسم.

* تاکنون درباره محتوای این کتاب کسی به شما نقدی وارد کرده و گفته مثلا چرا فلان چیز را نوشته‌اید یا فلان را نه؟
انتقادی درباره این کتاب صریحا به من نشده است. اما متاسفانه یکی از آفت‌هایی که در کشور وجود دارد این است که همه از کتاب دورند و خیلی از  افرادی که باید این کتاب را می‌خواندند، آن را مطالعه نکرده اند و نقد زیادی به «تجربه‌ای دیگر» وارد نشده است. در این کتاب نگاه من ملی بوده و تلاش کرده‌ام حزب و گروهی را مورد انتقاد قرار ندهم.

کتاب «تجربه‌ای دیگر» تقریبا از مذاکرات هسته‌ای دفاع می‌کند و به طور کلی روند مذاکرات را پیگیری می‌کند. اگرچه برخی از اصولگرایان با مذاکرات مخالف بودند، اما این کتاب در مرکز اسناد انقلاب اسلامی که اصل و اوج اصولگرایی است چاپ شد. روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی به همراه روانچی، عراقچی و صالحی این کتاب را خواندند و همگی صحت مطالب را تایید کردند. آنان معتقد بودند این کتاب از نگاه شماست و آن را روایت کرده اید.

حسینیان قبل از اینکه کتاب را منتشر کند، به من پیغام داد علی‌رغم اینکه مطالب این کتاب را قبول ندارم اما چون نگاهش، نگاه ملی است، آن را چاپ می‌کنم. از رفتار او خیلی خوشم آمد و علی‌رغم اینکه نگاه حزبی خودش را دارد، در این کتاب نگاه ملی را اعمال کرد. این موضوع برای من مایه افتخار بود و خوشحالم چنین شخصیتی در کشور است و با وجود فرصت‌های تبلیغاتی که در اختیار دارد، در راستای منافع ملی عمل می‌کند.

* برخی می‌گویند خبرنگاران به دلایلی در اینگونه سفرها واقعیت‌ها را آنگونه که هست منتقل نمی‌کنند. روایت شما در تلویزیون با روایت‌تان در کتاب «تجربه دیگر» چقدر متفاوت بود و آیا هنوز ناگفته‌هایی از آن مذاکرات دارید؟ 
تفاوتی بین روایت کتاب و تلویزیون وجود ندارد و طبیعی است در خبر اطلاعات‌ از جنس خبر باشد و به هنگام نگارش کتاب، چون فرصت بیشتری وجود دارد، مطالب از جنس تحلیل باشند. در هر کتابی هم ناگفته‌هایی وجود دارد که اتفاقاتی افتاده‌اند اما بیان آنها مناسب نیست.

در طول نگارش این کتاب هم مطالبی وجود داشت اما به خودم اجازه ندادم تا آنها را بگویم. ذکر چنین مطالبی ممکن است موجب سوءاستفاده شود و به اصل کار لطمه زند، به همین دلیل من آنها را در کتاب نیاوردم. البته به طرف‌های مقابل هم قول دادم، برخی از مطالب را هم که می‌توانست در مذاکرات و انتخابات تاثیرگذار باشند را منتشر نکنم.
بعضی از مطالب هم وجود داشت که صحت آنها را نمی‌دانستم، مثلا روابطی بود یا حرف‌هایی در سطوح عالی و سران کشور رد و بدل می‌شد که چون از صحت آنان اطلاع دقیق نداشتم در کتابم ذکر نکردم. به‌ هر حال ناگفته های زیادی وجود دارد که اگر در سال‌های آینده دست به قلم ببرم، شاید درباره شان بنویسم.

* آیا در طول مذاکرات، تیم مذاکره‌کننده ایران از شما خواست که موضوعی را رسانه‌ای نکنید یا اینکه اگر موضوعی را رسانه‌ای کردید، از شما گلایه کنند؟

بله اتفاقاتی می‌افتاد. گاهی اوقات ما با تیم مذاکره‌کننده جلسات بدون ضبط (Of The Record) داشتیم که متاسفانه برخی خبرنگاران رعایت نمی‌کردند و مطالب جلسه را پخش می‌کردند. این کار باعث می‌شد هم اعتماد مذاکره‌کنندگان نسبت به ما کم شود و هم اینکه بعضی از موضوعاتی که لازم نبود در آن مقطع رسانه‌ای شود، پخش می‌شد. این کارها به مذاکرات و مواضع تیم ایرانی لطمه می‌زد. با این حال فکر می‌کنم یکی از هماهنگ‌ترین نشستهای بین المللی که ایران در عرصه سیاسی برگزار کرد و خبرنگاران هم حضور داشتند، همین مذاکرات هسته‌ای بود که همه همدیگر را درک می‌کردند و مواظب یکدیگر بودند.

* آن روزها نگاه خوشبینانه‌ای به مذاکرات وجود داشت. شما پیش‌بینی این روزهای نقض عهد آمریکا را می‌کردید؟
نه تنها من بلکه هر آدم عاقلی که یک تجربه نسبی از آمریکا داشت باید این شرایط را درک می‌کرد. ما چندین بار از آمریکا رودست خورده بودیم. در مذاکرات آزادسازی گروگان‌ها در لبنان که قرار بود براساس آن دارایی‌های ما آزاد شود که این کار را انجام ندادند. در بحث سقوط طالبان ما با آمریکا همکاری کردیم و طالبان سقوط کرد و قرار بود فشار از روی ما کم شود ولی بوش آمد و ما را محور شرارت خواند! سومین تجربه هم مربوط به مذاکرات کره شمالی با آمریکا بود که پیونگ‌یانگ نیروگاه کوره بلند خود را منهدم کرد اما آمریکا به تعهدات خود عمل نکرد. ما این تجربیات را داشتیم و براساس این تجربیات با آمریکایی‌ها مذاکره کردیم.

با مذاکره هم توانستیم بخشی از فشارها را از ایران برداریم. هر زمانی که جنگی رخ می‌دهد، پس از آن طرفین پای میز مذاکره می‌نشینند. ما 8 سال با صدام جنگیدیم و آخر سر مذاکره کردیم. در هر صورت برای حل مسئله هسته‌ای باید مذاکره می‌کردیم و این کار صورت گرفت.

گاهی اوقات احساس می‌کردم این مذاکرات 50 -50 باشد، یعنی 50 درصد آمریکا به تعهداتش عمل می‌کند و 50 درصد هم ما موافقت نسبی خواهیم داشت. اما فکر نمی‌کردم آمریکا 90 تا 95 درصد بدعهدی کند و این درس خوبی در عرصه دیپلماسی و رسانه برای من بود. این مذاکرات فرصت خوبی را برای وحدت ملی ایجاد کرد.

زمانی که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد، نسل انقلابی در دهه اول به شدت علیه آمریکا بود وهمه آمریکا را به عنوان دشمن می‌شناختند. وقتی کم‌کم جلو می‌رویم، می‌بینیم طی بیست سال گذشته رگه‌هایی در کشور ایجاد شد و جناح‌هایی اعلام کردند چرا با آمریکا مذاکره نمی‌کنیم! بعضی‌ها می‌گفتند ما شاخ گاو راگرفتیم و بعضی‌ها شیر گاو را می‌دوشند! ما چرا با آمریکا سرشاخ شدیم و مذاکره نمی‌کنیم و کلا بخشی از نگاهها به این سمت بود. حالا هم که مذاکره صورت گرفته و شاهد بدعهدی آمریکایی‌ها هستیم، دیگر بهانه‌ای برای  افرادی که مذاکره را ترویج می‌کردند، نمانده است. دیگر برای همه ثابت شد که آمریکا بدعهد است و دشمن واقعی ملت ماست. بدعهدی آمریکا یک وحدت در داخل کشور ایجاد کرد.

* بخش زیادی از کتاب شما اختصاص دارد به تصاویر حاشیه مذاکرات. شما با کسی هم سلفی گرفتید؟
عکس سلفی را من یک کار چیپ می‌دانم مخصوصا برای یک خبرنگار! به‌نظرم عکس سلفی برای کسی که کار حرفه‌ای می‌کند چیپ است. علاوه بر این قرار نبود تمامی تصاویر مربوط به مذاکرات در آخر کتاب «تجربه‌ای دیگر» چاپ شود.  ناشر از من تصاویر را خواست و آنها را در اختیارش قرار دادم. به‌هر حال بدسلیقگی صورت گرفت و تمامی تصاویر چاپ شد. این موضوع کمی کتاب را چیپ کرده  و احساس می‌شود طرف خواسته خودش را بزرگ کند. من دوست نداشتم این احساس را به مخاطبم انتقال دهم و تنها اشتباه ناشر بود. در طول مذاکرات، هیچ‌وقت در شان خود ندیدم که به عنوان یک خبرنگار بخواهم با یک مقام داخلی یا خارجی سلفی بگیرم.

* نظرتان درباره سلفی نمایندگان با موگرینی چیست؟
 سلفی نمایندگان با موگرینی چیپ‌ترین کاری بود که می‌شد یک آدم انجام دهد! سلفی‌گرفتن چیپ است و حالا یک نماینده هم که در سطح قانونگذاری یک کشور است، بیاید و با  نماینده اتحادیه اروپا  سلفی بگیرد، چیپ‌ترین کاری است که او می‌توانسته در تاریخ 35 ساله این کشور  انجام دهد!

* اگر بخواهید یک گزارش درباره برجام تهیه کنید، موضوعش چه خواهد بود؟
موضوعات متعددی وجود دارد که می‌توان به آنها پرداخت، مانند تلاش و تأثیرگذاری رسانه‌ها در روند مذاکرات.  یکی از دلایلی که تیم هسته‌ای ایران توانست مذاکرات را پیش ببرد کمک رسانه‌ای بود و ما خیلی به این موضوع نپرداختیم. در آن مقطع تیم هسته‌ای ایران هم در عرصه داخلی و هم بین‌المللی نیاز به پشتیبانی داشت. وقتی مذاکراتی اتفاق می‌افتد و به نتیجه نمی‌رسد طرف‌های مقابل هر کدام اعلام می‌کنند که ما بردیم. این یک روایت نادرستی از درون مذاکرات است و هر رسانه‌ای که صدایش بلندتر باشد به دنیا القا می‌کند که پیروز مذاکرات بوده و جریان سازی می‌کند. این جریان‌سازی هم در روحیه طرف مقابل تاثیر منفی می‌گذارد.

 تیم مذاکره هسته‌ای ایران ارتباط خوبی با تیم رسانه‌ای داشت. تیم رسانه‌ای ما شانه به شانه خبرنگاران خارجی پیش می‌رفت و گاهی اوقات نیز از آنها جلوتر بود و آن برگ تبلیغاتی که غربی‌ها می‌توانستند برای هجوم تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی داشته باشند، را از دستشان خارج کرده‌ بودند. ایرانیان به موازات خارجی‌ها اخبار را توئیت، تلگرام و یا منتشر می‌کردند و شبکه خبر هم دقیقه به دقیقه مذاکرات را پوشش می‌داد و این اطلاع‌رسانی‌ها باعث می‌شد طرف مقابل آچمز شود.

من اگر قرار باشد مطلبی بنویسم درباره نقش رسانه‌ها در «موفقیت‌های مذاکرات» خواهد بود. به هر حال در عرصه بین‌الملل تنازع بقاست. یک دوئل مسلحانه است و هر کسی زودتر ماشه را بکشد زنده می‌ماند. مذاکرات هم همین است و ما باید این موضوع را به ملت‌مان بقبولانیم که این مذاکرات، مذاکرات خوبی بود. حالا اینکه چرا نتیجه خوبی نداشت چند علت دارد. یکی اینکه همانطور که حضرت آقا فرمودند حفره‌هایی وجود داشت که آنها نادیده گرفته شد. گاهی اوقات هم قاطعیت در بعضی از متنها وجود نداشت و متن‌ها دوپهلو بودند و مورد سواستفاده قرار گرفت.
نباید فراموش کنیم، ما با یک کشور عقب افتاده مذاکره نمی‌کردیم. با شش قدرت جهانی ( 5 عضو دائم شورای امنیت وآلمان) مذاکره می‌کردیم. هر کدام از اینها یک سابقه طولانی در سیاست و استعمار دارد و مذاکره کردن  با آنان سخت است.

غیر از چین و روسیه که در طول مذاکرات بیطرف بودند، چهار کشور، چهار سوال از ما می‌پرسیدند و ما تنها یک سوال می‌توانستیم مطرح کنیم.  فرصتهای برابر به لحاظ نیروی فکری در اختیار ما نبود. بلاخره این توافق صورت گرفت. شاید بهتر از این هم می‌شد مذاکره کرد، اما تیم مذاکره‌کننده ما همین‌قدر از دستش برآمد.

* به عنوان آخرین سوال، این روزها مشغول چه کاری هستید؟
قرار است برنامه‌ای به نام «بدون مرز»  در شبکه یک روی آنتن برود که به سران کشورها و مقامات عالی‌رتبه کشورهای مختلف  اختصاص دارد. موافقت این کار را گرفته‌ایم و فقط درباره سفرها کمی با مشکل مالی مواجه‌ایم. برخی از کارها در خارج از کشور باید انجام شود که یک مقداری کار ما را متوقف کرده است. اما در مجموع این برنامه را تاچند وقت دیگر به روی آنتن می‌بریم و مصاحبه‌های ویژه‌ای با شخصیتهای مختلف دنیا خواهیم داشت.
 
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *