به گزارش
جهان نيوز به نقل از جام جم آنلاین
، همه آسیبهای اجتماعی متاثر از بالا رفتن سن ازدواج را کنار بگذارید، آمار عجیب طلاق در سالهای اولیه و حتی تعداد بالای زندانیان مهریه را هم همینطور، شاید مغفولماندهترین دلیل بالا رفتن سن ازدواج هزینههای آن است، هزینههایی که اتفاقا به نظر میرسد در برنامه مسئولان و تحقیقات جامعهشناسان جایی ندارد.
قناعت، دوری از تجمل، تسهیل در ازدواج، اینها همه ویژگیهایی است که برای ازدواج به آن توصیه میشوید اما بدون شک خرجهایی است که نمیتوان از آن گذشت، سنت و آیین باشد یا دلخواه همسران چیزی که عیان است این که باید خانوادهها سر کیسه را کمی شل کنند تا زندگیها سر بگیرد.
در این میان گروهی با حداقل هزینهها ازدواج میکنند و گروهی هم تا آنجا که میتوانند بریز و بپاش میکنند؛ گزارش ما گشت و گذاری میان هر دوی این گروههاست و به دست آوردن حداقل و حداکثر هزینههای این مراسم . «کار تشریفات نهایت ندارد».
این جملهای است که مدیر یکی از تالارهای شهر در ابتدای گزارش به من میگوید؛ جملهای که براحتی میتوان به دیگر حوزههای هزینههای ازدواج تعمیم داد.
مفهوم حرف او در ادامه گفتوگویم روشن میشود: «کمترین هزینه تالار ما منویی است که به ازای هر نفر 75 هزار تومان است اما با توجه به بودجه شما تا یک میلیارد هم ما پیشنهاد داریم». این بازه گسترده در بسیاری از هزینههای دیگر ازدواج هم به چشم میخورد. شاید تنها هزینههای ثابت برای قشر مرفه و البته آسیبپذیر در این میان هزینههای آزمایشگاه و ثبت ازدواج است که از 50 هزار تا 300 هزارتومان متغیر است.
وقتی اشرافیگری تشخص میدهد
ازدواج ویترین طبقه اجتماعی افراد شده است، طوری که تصور بر این است نوع مراسم نشان میدهد افراد به چه طبقهای اختصاص دارند. همین ذهنیت است که شکاف طبقاتی جامعه را در نوع برگزاری مراسم ازدواج به نمایش میگذارد. محلی خوب برای تفاخر به آنچه ندارند.
قضیه وقتی تلختر میشود که حتی آنهایی که به ازدواجهای کمهزینه روی میآورند ترجیح میدهند آن را در خفا نگه دارند تا مبادا متهم به فقر شوند. آنقدر که نوکیسهها اصرار به نشان دادن دارند، این افراد در پنهان کردن وضعیت خود میکوشند.
بازار اما متناسب با همه این افراد گزینه دارد، هر چند حتی بدون تحقیق میتوان متوجه شد گزینههای اشرافیت در مراسم ازدواج بسیار بیشتر از گزینههای کمهزینه است. شما براحتی میتوانید چندین و چند تالار و باغ پیدا کنید که اجارهشان برای یک شب برپایی مراسم ازدواج بین 30 تا 60 میلیون است؛ اما برای پیدا کردن تالاری برای حداقل 200 مهمان با شبی بین یک تا سه میلیون تومان تنها چند گزینه پیش رویتان میبینید.
لباس 244 میلیونی برای عروس
سطح توقعات را که خیلی هم پایین بیاوریم باید بدانیم که خرید عروسی، پرخرجترین بخش یک ازدواج است.
در این بخش این را که چه خریدی به عهده چه خانوادهای است، فاکتور گرفتهایم و تنها به قیمتها اشاره داریم.
یک دست کت و شلوار معمولی جنس پارچه ترک دوخت ایران را میتوانید در مغازههای منطقه باب همایون از 400 هزار تا یک میلیون و 600 هزار تومان پیدا کنید.
هر چند همین دیروز قیمت یک دست کت و شلوار مردانه ویسکوز بین 11 تا 23 میلیون تومان بود. این رقمها جزو قیمتهای اشرافی نیست؛ چرا که کت و شلوار دامادی تا مرز 90 میلیون تومان هم پیدا میشود. تنها کافی است سری به مجتمعهای شمال پایتخت بزنید.
ازطریق یک آگهی معمولی به یک مزون خانگی راه پیدا میکنم. جایی که به نظر میرسد حالا یکی از پاتوقهای ثابت زوجهای متمول است.
مزون مورد نظر در یکی از برجهای البته معمولی الهیه است. در این مزون براحتی میتوانید لباسی متفاوتتر از هرآنچه تاکنون دیدهاید، تهیه کنید.
با پرداخت 30 میلیون تومان برای کیف و کفش، 45 میلیون تومان برای تاج، 9 میلیون تومان برای حریر روی شانه و در نهایت سنجاق سینه 10 میلیون تومانی، یک ست رویایی برای شب عروسی خود تهیه میکنید؛ ستی که غیر از لباس اصلی 94 میلیون تومان برای شما هزینه دربر خواهد داشت.
این رقم وقتی بیشتر جالب توجه میشود که بدانیم قیمت لباس اصلی در این مزون به تنهایی 150 میلیون تومان آب میخورد.
همین رقمها در بازارهای پایین شهر بین دو تا چهار میلیون تومان است؛ تفاوت قیمتی که براحتی سطح زندگی مردم پایتخت را نشان میدهد. گستره قیمتها به لباسها محدود نمیشود و برخی آنها در جدولی در همین گزارش آمده است.