زخمها و مرهمها (5)؛
یخ زدن بسیجی در هوای سرد بانه
دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۵۸
کد مطلب: 541197
یک شب که برای نگهبانی با گروه خودمان به راه افتادم، برف شدیدی شروع به باریدن کرد. همیشه به ما یک تکه پارچه میدادند تا روی برفها پهن کنیم و روی آن بنشنیم. آن شب به قدری هوا سرد شده بود که سرما تا مغز استخوان فرو میرفت.