چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 24 Apr 2024
 
۲
۱۲
نسخه ایرانی سریال‌های ترکی؛

زیر پای‌مادر به‌جای‌ بهشت، از دوزخ‌سر در آورد!

سه شنبه ۶ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۴۱
کد مطلب: 529560
بخش نخست سریال یک قصه رمانتیک فوق العاده دارد که به دل مخاطب می نشیند و هیجان انگیز است و باقی سریال نوع خاصی از روابط ضربدری، مثلثی و عشقی متشرعانه به سیاق سریال‌های ترکی است.
زیر پای‌مادر به‌جای‌ بهشت، از دوزخ‌سر در آورد!
به گزارش جهان نيوز به نقل از مشرق؛ سریال زیر پای مادر بر اساس اسلوب و چهار چوب‌های اخلاقی متعالی و کمرنگ شده در جامعه ایرانی به نگارش درآمده است. نیت  و عوامل سازنده، قطعا تولیدی فاخر در نسبت با انگاره‌های متعالی در فرهنگ عامه ایرانی  است. خروجی سریال بر اساس حلاجی و تحلیل گزاره‌های اولیه نمایشی، هر تحلیلگری را به یک نتیجه واحد می‌رساند که سازندگان قصد دارند که بر اساس الگوهای سبک زندگی اسلامی – ایرانی اثری نمایشی را تولید کنند.این رویه مشخص تولید سریال،  مبتنی بر شعار دهی و لعاب نمایشی سبک  زندگی اسلامی،  بدل به معضلی بزرگی برای مدیریت سریال سازی شده است. متاسفانه در امر تولید سریال‌های وطنی سُرنا را وراونه می‌نوازیم. این چه روشی است که سریال را برای زدن سخنان گل درشتی و نصیحت‌های پدرانه غیر قابل تحمل تولید می‌کنیم.

مخاطب حوصله شنیدن پندآموزی عامرانه مدیایی را ندارد، مخاطب پای تلویزیون می نشیند تا کمی سرگرم شود. چرا تلویزیون به جای سرگرمی سعی در ارائه اثری دارد که وجه پندآموزی‌ اش گل درشت‌تر از وجه سرگرمی ساز آن است. البته پندآموزی از طریق تولیدات نمایشی یک اصل بسیار مهم است اما این گزاره آنقدر وجه پرنگ در سازو کار تولید در سیما را به خود گرفته است که به تدریج مخاطب به قصد سرگرمی سراغ گزینه‌های دیگر می‌رود. امروزه در اغلب رسانه‌های حرفه‌ای اخبار سیاسی و مهیب را به صورت سه بعدی در استودیو ارائه می کنند تا مخاطب را به واسطه اخبار سرگرم کنند. اولویت اغلب رسانه های حرفه‌ای در دنیا ارائه بسته سرگرمی ساز است که متاسفانه تولیدات نمایشی  در چند سال اخیر خالی از سرگرمی است.

 هر تولید رسانه‌ای بر اساس زبان «عامه فهم» مردم باید تولید شود. زبان ثقیل و گنده گوی سریال «زیر پای مادر»  در گفت و گوهایش و گفتمانش، با آگاهی به نیت خیر سازندگان، متعلق به  عرصه ماقبل دوران کرتاسه است و به نوجوان و جوانان امروزی هیچ ربطی ندارد. اغلب کاراکترهای سریال شبیه سریال سربداران (سریالی که در دهه شصت پخش می‌شد) سخن می‌گویند. حتی دیالوگ‌های روزمره بازیگران به شبیه خوانی بیشتر شباهت دارد تا دیالوگ گویی به سبک و سیاق مردم امروز. بخش نخست سریال یک قصه رمانتیک فوق العاده دارد که به دل مخاطب می نشیند و هیجان انگیز است و باقی سریال نوع خاصی از  روابط ضربدری، مثلثی و عشقی متشرعانه به سیاق سریال‌های ترکی است. زبان سریال که نخستین گزاره ارتباط با مخاطب است به زبان مردم کوچه و بازار شباهتی ندارد و بیشتر شبیه زبان جاهلانه ساکنان «دروازه ری» و «پامنار» در «دهه سی» شمسی است و در دهه «نود شمسی» اصلا کسی نمی‌تواند با آن ارتباط برقرار کند.
اما بررسی روایت سریال مخاطب را به نتایج جالب‌تری می رساند. قصصی مثل رها کردن همسر فرزند در زندگی «اسماعیل نفر» به نوعی در روایت موازی دیگر سریال، در مثلث خانوادگی خلیل کبابی و اشکان تکرار شده است. یعنی داستان دو دوست قدیمی خلیل و اسماعیل شباهت عجیبی به یکدیگر دارد هر دو همسرانشان را رها کرده اند و هر دوی آنها در میانسالی دنبال عشق تازه ای می گردند، یکی عاشق زن رفیق قدیمی خود شده و دیگری عاشق زن برادر همسر سابقش. یعنی شکل مثلثی عشق‌های میانسالی حضرات، دارای همان پیچیدگی های خاص تولیدات استانبولی است. جالب این است با اینکه اسماعیل هوس کرده با همسر سابق رفیق دوران کودکی ازدواج کند،اما خلیل کبابی به دلایلی ککش نمی گزد و اتفاق از منظر سازندگان هر دو رستگارند و تفاوتی وجوه آنتاگونیستی و پروتاگونیستی این  دو را کاراکتر نمی‌توان تمییز داد.    

اما روایت سریال به غیر این شکل نمایش دادن عشاق لیبرال، در نوع قصه گویی به اضمحلالی عجیب دچار است. اشکان نمی‌داند مادرش آتنه است و آتنه به خلیل التماس می کند که سبب وصلت اشکان و ستاره (دختر خواهرش) شود و او نیز قسم می‌خورد برای همیشه از زندگی آنها دور خواهند ماند تا اشکان متوجه نشود که آتنه مادر اوست. اما نکته جالب اینجاست که اشکان قبل از هر قصدی میفهمد که آتنه مادر اوست و پس از وصلت اشکان و ستاره، در یک فرآیند سوپر ساده انگاری نزدیک به دایره بلاهت نمایشی، خلیل  همچنان اصرار دارد که آتنه از اشکان دور بماند. گویا آتنه به تب کریمه کنگویی مبتلاست و صرفا خلیل کبابی آگاهی به بیماری آتنه دارد. اما نکته جالب اینجاست که پسرک بعد از ازدواج دلش می خواهد با مادرش باشد. واکنش خانواده رنگرز و بیژن پدربرزگ از همه جالب تر است.   آتنه با «اسماعیل نفر» تا درب ورودی محضر برای عقد نکاح رفته،اما عقدی صورت نپذیرفته است، خانواده اش او را از خانه بیرون می‌کنند؛ به این دلیل که چرا با مردی که با او قصد ازدواج داشته تا دم محضر رفته است. غافل از اینکه یکبار دیگر همین برخورد سلبی خانواده سبب خطا رفتن عاطفه شده است. سریال همینطور که وارد نیمه دوم و سومش می‌شود تناقض های داستانی‌اش مثل دملی چرکین سرباز می‌کند و  پیکره‌ فیلمنامه عفونی می‌شود.   

تقریبا فاجعه‌ای که با عنوان مقدس «زیر پای مادر» رخ می دهد به این دلیل است که حضرات دست اندرکار فرهنگی مدیوم نمایشی،  سرگرمی را با کلاس اخلاق اشتباه گرفته‌اند. اگر مردم را سرگرم نکنید با شما تعارف نخواهند داشت و خیلی راحت انتخاب‌های دیگری را برای سرگرمی برخواهند گزید. تلویزیون باید دانشگاه باشد اما در دانشگاه سیما (مدیا) ، مبنا سرگرمی است و مولف، موظف به خلق سرگرمی. اگر قصد دارد پیامی هم به مخاطبانش منتقل کند، این القاء باید در لایه‌های سوم و چهارم روایت، به صورت پنهانی ارائه شود.
نکته جالب اینجاست که سازندگان و خالقان این سریال برای القای پیام مستقیم آنقدر دستشان خالی است که جغرافیای مقدس مشهدالرضا را چاشنی سریال می‌کنند تا القای پیام‌های دم دستی شبه اخلاق گرایانه برایشان ساده تر باشد و مثل کاراکترهایی که درباره جهش یافتگان در فیلم‌های هالیوودی دیده‌ایم، ثانیه به ثانیه ، از تهران به قدمگاه،  از قدمگاه به تهران، از تهران به مشهد، از مشهد به تهران به جای رفتن،  شخصیت‌ها می‌جهند. 
در یکی از قسمت ها آتنه به شخصیت دیگری می‌گوید من صبح مشهد بودم. یعنی فاصله تهران تا مشهد را با قطار، به اندازه فاصله متروی شهرری تا تجریش تصور کرده‌اند. از سوی دیگر شخصیت آتنه به صورت خیلی غیبی و دور از چشم  مخاطبان جهش یافته است و از گروه جهش یافتگان مردان ایکس خیلی جهش یافته‌تر است. آتنه غیر از اینکه فاصله مشهد – تهران را یکساعته طی می‌کنند، هیچ آسیب جسمی نمی‌تواند اراده شخصیت های سریال را مخشوش و متوقف کند. طبق زمانبندی تعریف شده سریال، آتنه پایش در مشهد می شکند و فردای همان روز وقتی به تهران می رسد گچ پایش را باز می‌کند و خیلی عادی و معمولی مثل ببر بنگال می‌دود. اشکان از یک ساختمان دو طبقه با سر به زمین می خورد و احتمال قطع نخاع شدن وی در سریال مطرح می شود اما به محض رسیدن به بیمارستان، توسط انرژی خاصی که توسط تهیه کننده، کارگردان و نویسنده به اشکان منتقل می‌شود به هوش می‌آید و پی به راز بزرگ مادرش می‌برد و یکروزه مثل روز قبل از سقوط می شود.

 «زیر پای مادر» به جای بهشت به دوزخ منجر شد. با استناد به ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ؛ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ می توان این سریال را بدرستی ارزیابی کرد. اگر سریال ایرانی قسمت اول آنرا ببینی و یک قسمت را به دلیل مشغله از دست بدهی و قسمت سوم را تماشا کنی چیزی از دست نخواهید داد. از قسمت سیزدهم سریال زیر پای مادر اگر تماشا نکرده باشید و ناگهان قسمت بیستم را تماشا کنید، تقریبا هیچ گزاره نمایشی  را از دست نخواهید داد. کما اینکه تلویزیون خلاصه قسمت های 16 تا 20 را پخش کرد و با این دیدن این خلاصه می توان دریافت چه میزان در سریال آب بسته اند و وقت مخاطبان را با پلان‌های و سکانس‌های اضافی تلف می‌کنند.   
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
به پامنار توهین نکنید. امروز تهران خیلی خلوت شده است. چون اکثراً اهل تهران نیستند. خصوصاً انها که اظهار نظر می کنند. پامنار بزرگانی همچون: آیات عظام شاه آبادی، کاشانی، ثقفی تهرانی، استرآبادی، سبط، خوانساری، سیف الاشراف افجه ایی، آخوندی، سید مهدی قوام و بزرگانی دیگر داشته است که هر کدام شهری را تحت تأثیر قرار داده اند. از آن گذشته خلاف کار پامنار هم درادب و هم در خلاف شرف داشتند بر خیلی از خلافکاران امروزی که نه ادب دارند و نه شرف.
Iran, Islamic Republic of
واقعا فیلمش بیشتر مروج بی بند وباری بود. فیلمی که شرم وحیا واحترام به خانواده و وفاداری توش گم بود. خانواده ای بی فرهنگ و بی اصالت.
محسن
Iran, Islamic Republic of
کجاش بی بتدو باری بود دقیقا ؟؟؟
اتفاقا خیلی از واقعیتهای تلخ و اشتباه جامعه مثل ازدواج نکردن زن پس از فوت همسر یا طلاق رو نشون داد تا کمی این فرهنگ عوض بشه.
سدنا
Iran, Islamic Republic of
یعنی تا حالا سریال کشکی کم پخش نشده بود ولی تا به حال اینقدر احساس نکرده بودم که رسما به شعورمون توهین کردن
این فیلم فقط ساخته شده بود که ساخته بشه همین
اون از مدل حرف زدناشون اون از اینکه مدام همشون با هم درگیر بودن و... اونم ازقسمت پایانیه مسخرش واقعا خوش به حال اوناییکه وقتشون رو برا دیدن این فیلم حروم نکردن
مالک
Iran, Islamic Republic of
این دفعه اولی نیست که متنهای انتزاعی و آنارشیستی سعید نعمت اله در ماه مبارک رمضان به سریالی سیاه ، تلخ ، آزاردنده و پر از ایراد و بدآموزی تبدیل میشه...
نمیدونم چه اصراری برای تکیه بر فیلمنامه های سیاه و ضعیف این آقا در سیما وجود داره...
در " جراحت " هم مثل همین سریال ، پس از 29 قسمت درگیری و فحش و دعوا ، ناگهان در سکانسهای پایانی فیلم همگی به فطرت پاک خویشتن باز میگردند....
Iran, Islamic Republic of
برخی نقدهای شما از جمله تخیلی بودن بعضی وقایع سریال رو کاملا قبول دارم. اما در مورد ادبیات خاص شخصیتهای سریال و خصوصا خلیل به نظرم باید بازنگری کنید. این نوع سخن گفتن حکیمانه یکی از خلاهای مردم امروز است و ممکن است از عوارض فضای مجازی باشد که ادبیات سخیف و سطحی، کلام پخته و جا افتاده را از رده خاج کرده و از مد انداخته است. یکی از خلاهای تربیتی امروز این است که کوچکترها در کلمات بزرگترهایشان اثری از پندهای حکیمانه نمیبینند و رابطه ی کوچکتری و بزرگتری یا به افراط تحکم مبتلاست و یا به تفریط وادادگی و ترحم. نشان دادن این نوع ادبیات تربیتی در سریالها مغتنم است چرا که قدمی در جهت بالا بردن سطح ادب جامعه است. اگر انتظار شما این است که نویسنده متنش را به سطح معمول جامعه تنزل دهد، همواره باید در ادبیات هنری شاهد انفعال و تنزل به سطح جامعه باشیم و با این روند اثری از سازندگی هنر باقی نخواهد ماند. بدانید که حکمت گمشده ی آدمی است و اگر به او عرضه شود قطعا مطلوب انسان تعالی جو خواهد بود.
مسافر
Iran, Islamic Republic of
قشنگ معلومه سعید نعمت اله بعداز پایان فیلم به مخاطبان داره میخنده... یک پایان مسخره ... شاید زیر پای مادر برای نویسنده همین چیزا باشه نه بهشتی که ما سراغ داریم !!!!!!!!!!!!!!!
Iran, Islamic Republic of
آقاجون مشکل داری یا نبین یا کانالتو عوض کن ضمنا در مورد دیگران که بیننده و مخاطب پر و پا قرص این نوع نویسندگی هستن قضاوت نکن!! ماستتو بخور!!1
Iran, Islamic Republic of
طرفدار کدوم مدل نویسندگی؟؟؟؟؟؟؟
فیلم از این مسخره تر هم میشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه ماست بندی که پیشنهاد ماست خوردن میدی؟؟؟؟؟
ادبم خوب چیزیه به خدا
محسن
Iran, Islamic Republic of
سلام من هم تقریبا همه قسمتها رو دیدم .در بین اقوام و خانواده ما به دلیل جذابیتها و هیجاناتی که ابتدای سریال وجود داشت استقبالی خوبی از سریال شد البته قطعا هر فیلم و سریالی دارای نقد هست اما یه سوال از شما به عنوان رسانه منتقد دارم .
صداوسیما فیلم و سریال سرگرم کننده میسازه میگید این چه وضعشه در ماه رمضان مردم را سرگرم چی چیزی کردید؟
فیلم با مضممون اخلاقی میسازه میگید این چه وضعشه چرا یه چیزی نمیسازید فقط مردم رو سرگرم کنه ؟
دیگه اینکه باید یه مصاحبه با کارگردان و عوامل فیلم هم ترتیب بدهید تا توضیحات و معذورات آنها را هم بشنوید و یک طرفه به قضاوت ننشینید.

سوم اینکه خوبه یه بار شما هم پیشنهاد یک فیلمنامه براساس معیارهاتون بدهید.
Iran, Islamic Republic of
آخرش واقعاً آبکی تمام شد و همه به جز رخساره که به نوعی از نقش آفرینان اصلی ماجرا بود دور هم جمع شدند و مشخص نشد رخساره و پرش چه کردند و کجا رفتند و از طرفی وقتی اسماعیل نفر به آتنه گفت نمیذارم مویی از سر پسرت کم بشه و تو هم نذار مویی از سر دختر من کم بشه ، دقیقا اسماعیل نفر خودش را به خاطر پسر آتنه به خطر انداخت و با توجه به خطر دستگیری توسط پلیس اشکان را به بیمارستان آورد اما تا آخر سریال شاهد بودیم که آتنه علیرغم قولی که به اسماعیل نفر داد کوچکترین سراغی هم از دختر اسماعیل نگرفت ، ضمناً وقتی که اسماعیل نفر اشکان را به بیمارستان آورد گفت که پسر آتنه است کمکش کنید و اسمی از خلیل کبابی نیاورد در صورتی که در قسمتی از سریال اشکان برای خلیل تعریف کرد که وقتی اسماعیل نفر او را به بیمارستان آورد گفت که پسر خلیله و بهش کمک کنید که کاملاً متضاد گفته های اسماعیل نفر بود و او گفته بود پسر آتنه است و کمکش کنید .
Iran, Islamic Republic of
از اولش هم آبکی بود
ولی نقدتم جالبه ها
راست میگی منم گفتم چرا جفنگ میگه کی گفت پسر خلیل کبابیه