به گزارش
جهان نيوز به نقل از جوان آنلاین، «سلام بر ابراهيم» نام كتابي بود كه سال88 در خصوص زندگي و خاطرات شهيد ابراهيم هادي منتشر شد. اين كتاب از مجموعه آثار گروه فرهنگي ابراهيم هادي بود كه پس از انتشار مورد استقبال گستردهاي قرار گرفت و تدوينكنندگانش را مجاب ساخت تا «سلام بر ابراهيم2» را نيز تدوين و منتشر کنند. در اين مجال، به معرفي كوتاه كتاب تازه منتشر شده «سلام بر ابراهيم2» خواهيم پرداخت.
شيوه كار گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي به گونهاي است كه با سادهترين شكل و روايت به توصيف شهيد مورد نظر ميپردازند. در «سلام بر ابراهيم2» كه در سال 95 انتشار يافته نيز جلد كتاب بسيار ساده و مختصر با تصوير نسبتاً بزرگ خود شهيد هادي به معرفي محتوياتش ميپردازد: «ادامه زندگينامه و خاطرات پهلوان بيمزار شهيد ابراهيم هادي».
در «سلام بر ابراهيم2» به موفقيتهاي كتاب قبلي اشاره شده است و در همان ابتدا به نقل قولي از مقام معظم رهبري برميخوريم كه در خصوص خاطرات شهيد هادي بيان فرمودهاند: «اخيراً كتابي درباره شهيد ابراهيم هادي را خواندهام، با وجود اينكه مطالعه آن را به اتمام رساندهام، اما هنوز كتاب را كنار نگذاشتهام.»
سپس با آوردن سخنراني حجتالاسلام پناهيان در خصوص شهيد هادي، بلافاصله به بخش تعريف خاطرات از شهيد ميرسيم كه در واقع بخش اصلي كتاب را نيز شامل ميشود. اما برخلاف كتاب قبلي كه خاطراتي نسبتاً جسته و گريخته و از مقاطع مختلف زندگي شهيد آورده شده بود، اين بار و در «سلام بر ابراهيم2» سعي شده تا زندگينامه شهيد هادي از ابتدا و قدم به قدم در آينه كلام و خاطرات خانواده و دوستان و همرزمان نقل شود.
در اولين قدم نيز برادر شهيد نحوه تولد ابراهيم را توضيح ميدهد: «مادر ما يك زن مؤمن و معنوي بود، اما در آن سال معنويتر شده بود. روزها گذشت تا اينكه در اول ارديبهشت 1336 و درست در شب 21 ماه مبارك رمضان و در همان خانه، ابراهيم به دنيا آمد. مادر و پدر ما بسيار او را دوست داشتند. هم پسر زيبايي بود، هم بسيار با محبت و دوستداشتني. . .»
با تورق كتاب «سلام بر ابراهيم2» مشخص ميشود كه دست اندركاران سعي كردهاند اين بار با دست پر در محضر خوانندگان حضور يابند و با ارائه تصاوير همپاي خاطراتي دقيقتر و منظمتر، كتابي ارائه دهند. در ضمن آنها در ابتداي اين كتاب به معرفي پدر و مادر شهيد ميپردازند تا تصوير واضحتري از قهرمان مورد نظر نزد خواننده شكل بگيرد. از همين رو در دو فصل ابتدايي كتاب به معرفي مادر و پدر مرحوم شهيد هادي پرداخته ميشود.«به نام مادر» كه پيشتر بخشي از آن آورده شد در كنار «بنده خدا فصولي هستند كه به والدين شهيد هادي اختصاص يافتهاند.
اما شايد زيبايي كتاب «سلام بر ابراهيم2» همچون كتاب قبلي زبان خودماني همراه با خاطرتي باشد كه تِم كوچه بازاري دارند. اگر يك دعواي خياباني باعث آشنايي يكي از راويان كتاب با شهيد هادي شده است، تدوينكنندگان بيرودربايستي به نقلش ميپردازند. آن هم با عنوان رك و صريح «دعوا» با هم سطوري از فصل دعواي كتاب را ميخوانيم: «هيچ وقت فكر نميكردم ماجراي دعواي آن روز، چنين مقدمهاي براي آشنايي ما بشود. از آن روز رفاقت ما با ابراهيم آغاز شد. كمي كه گذشت يكباره ديدم كه شب و روز ما با هم گره خورده است. ابراهيم تمام زندگي ما شده بود.»
يكي از نقاط برجسته كتاب پيش رو اين است كه نويسنده يا نويسندگان خوشذوق سعي كردهاند خاطرات چگونگي نگارش كتاب شهيد هادي و همينطور نحوه بازخورد مطالب كتاب روي خوانندگان را نيز بيان سازند. لذا در فصول انتهايي كتاب نمونههايي از نامههاي رسيده توسط خوانندگان سلام بر ابراهيم يك آورده ميشود: «گذشته جالبي نداشتم. مثل خيلي افراد بيحجاب بودم و آرايش ميكردم. نسبت به مسائل ديني سهلانگار بودم. زندگي من در پوچي و دنياپرستي ميگذشت. ولي هميشه دنبال يك راه بودم. راهي كه خودم را پيدا كنم. . . من در خلوت و تنهايي خودم كتاب را شروع كردم. هرچه زمان ميگذشت نميتوانستم از كتاب و شخصيت اصلي آن جدا شوم. ابراهيم، زندگي مرا شديداً تحت تأثير قرار داد. چهره نوراني و مظلومانه او همواره در مقابلم قرار داشت.»