اما احمدینژاد پیش از این هم رفتارهای پیشبینی نشدهای از خودش خاصه در سالهای واپسین دوره هشت سالهاش نشان داده بود که امید به او را در بحث ولایتپذیری، کمرنگ میکند.
بنابراین نکوهش و شماتت اخلاق و کنش سیاسی احمدینژاد از این منظر در جای خود پابرجاست اما گمانههای دیگر را نیز میتوان درنظر داشت.
یک واکنش دیگر این است که در شبکههای خبری، از قول احمدینژاد گفته شده است: اگر بقایی ردصلاحیت شود من وارد میشوم. اگر این پاسخ را راست و درست بدانیم و فرض را بر این بگیریم که ثبتنام وی هیچ پشت پرده دیگری ندارد -که دور از ذهن است- باید بگوییم احمدینژاد مرام و روش گروکشی را در پیش گرفته است؛ اینکه «من» نمیآیم، به شرط اینکه «بقایی» تأیید صلاحیت شود.
این درحالی است که منابع آگاه از پرونده تخلف بقایی خبر میدهند که احتمال تأیید صلاحیت او را برای مسند ریاست جمهوری کاهش میدهد.
اگر چنین باشد، بهانه بهدست آن «من» میدهد تا نامزد انتخابات شود.
اینکه آیا خودِ احمدینژاد هم تأیید صلاحیت میشود یا خیر، بحث دیگری است اما آن چه مشخص است، مثلثِ «رحیم مشایی-بقایی-احمدینژاد» به هرشکل ممکن میخواهند، از جمع خودشان یک تن را به جمع نامزدها بفرستند و اگر هر سه تن تأیید صلاحیت نشوند، شاید بلوای دیگری را در روزهای نزدیک به روز رأیگیری رقم بزنند.
در این میان، یک تحلیل دیگر میگوید؛ در شرایطی که اصولگرایان آماده رقابت نامزد نهاییشان با حجتالاسلام حسن روحانی میشدند، ثبتنام احمدینژاد برخلاف انتظارها و تلاش او برای جدی کردن نامزدِ نه چندان جدیای با نام بقایی، چندان خبر خوبی برای اردوگاه اصولگرایان نیست و موجب پراکندگی آرای اصولگراها میشود.
این تحلیل، شاید بر آن منطق استوار است که هنوز هم احمدینژاد را دارای آرای بدنه جامعه میداند.
هرچند از محبوبیت اجتماعی رییسجمهور پیشین، آمار دقیق در دست نیست، اما کیست که نداند از همان اول، احمدینژاد نه با رفتارهای ولایت گریزانهاش، بلکه با ادعای پیرو ولایت بودن در بازهای از زمان رییسجمهور مردمی و محبوب با پشتیبانی نیروهای حزبالله شد. شاید تکیه بر همین «باورِ اکنون تاریخ مصرف گذشته» است که موجب شده احمدینژاد با خود بگوید؛ حالا که رأی بخشی از حزباللهیها و متدینان را دارد، پس با شعارهایی که علیه سیستم سرمیدهد، آرای اصلاحطلبان تندرو و جماعت مخالفان را هم به سبد رأی خود میریزد و رییسجمهور میشود!
چنین سناریوی سادهاندیشانهای، تنها میتواند در ذهن بیمار و ناتوان کسانی شکل بگیرد که مدعی ارتباط و رفاقت با اجنه و رمالها و مرتاضها هستند، همانها که احمدینژاد را از یک نیروی سودمند و کارآمد برای کشور و مردم و نظام، به یک «مهره سوخته» تبدیل کردند و اکنون نیز به تماشا ایستادهاند تا بر گور سیاسی او آخرین مرثیهها را بسرایند و اشک تمساح بریزند.
منبع: صبح نو