به گزارش
جهان نيوز، آثار و تبعات حمله وحشیانه موشکی آمریکا به یک پایگاه هوائی سوریه، تدریجاً به یک رسوائی بزرگ ولی زودهنگام برای دولت تازه کار ترامپ تبدیل میشود. ترامپ، این اقدام خود را از اعضای شورای امنیت ملی و حتی وزارت خارجه آمریکا پنهان نگهداشته و سعی کرده بود با این تصمیم غیرمنتظره، همگان و حتی همکاران ترامپ هم غافلگیر شوند. اگرچه رهبران کنگره از جمهوریخواهان هستند و ظاهراً از اقدام ترامپ جانبداری کردهاند ولی همزمان خواستار اطلاع رسانی و کسب نظر و مجوز کنگره درباره این چنین اقداماتی شدهاند مستقیماً در قامت اعلام جنگ علیه یک کشور مستقل درحساسترین عرصه خاورمیانه مطرح میشود.
آمریکای ترامپ اگرچه سعی کرده حمایت مشتی حامیان تروریسم از جمله انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی و حتی داعش را هم جلب کند، ولی در مقیاس داخلی و بین المللی، رفتارهای غیرمنتظره و غیرقابل دفاع واشنگتن را قویاً به زیر سئوال برده است. این رفتار ترامپ از چند جهت جای سئوال دارد. نامبرده در همان صد روز اول ریاستش، جنگ تازهای را آغاز کرده که میتواند پیامدهای غیرمنتظره و غیرقابل کنترلی را به همراه داشته باشد.
بعلاوه، آمریکا در کارنامه خود موارد آشکاری از تجهیز و حمایت از صدام برای استفاده از سلاحهای شیمیائی علیه ایران و حتی کردهای عراق داشته ولی ناگهان از موضع یک کشور حامی قربانیان سلاحهای شیمیائی برخورد میکند و با تظاهر به مخالفت با سلاحهای شیمیائی سعی دارد کارنامه سیاه خود را به فراموشی بسپارد. دولتمردان آمریکائی با تجهیز صدام به سلاحهای شیمیائی، بیشترین وحشی گریها علیه شهروندان غیرنظامی را صورت داده و در تمامی آن دوره مانع انعکاس جهانی این رسوائی بزرگ شدند و با تحمیل سانسور خبری، دقیقاً علیه قربانیان سلاحهای شیمیائی وارد عمل شدند. اکنون که پردهها کنار رفته، روشن است که واشنگتن، بیشتر از گذشته با همدستی و هماهنگی تروریستها در سوریه و عراق وارد عمل شده و واقعاً در جبهه تروریستها قرار دارد. به ویژه آنکه تروریستها به وضوح از این جنایت آمریکا استقبال و آنرا تمجید کردند. بدین ترتیب یکبار دیگر مسئله داعش و مبارزه با تروریسم تحت الشعاع مسائل دیگر قرار گرفته و رئیسجمهور آمریکا اعتراف میکند که نابودی و سقوط یک دولت دارای حاکمیت را در دستور کار خود قرار داده است.
اقدام جنایتکارانه ترامپ از این دیدگاه یک «آزمایش» برای ارزیابی واکنش دیگران تلقی میشود که زمینهها را برای انجام اقدامات بعدی فراهم یا هموار میکند. ذوق زدگی و بیتابی همراه با خشنودی سایر حامیان تروریسم از جمله ترکیه، ارتجاع عرب و صهیونیستها در منطقه نیز نشان میدهد که آنها هم اقدامات جنایتکارانه واشنگتن را در جهت اهداف و برنامههای خود ارزیابی میکنند و با استقبال از این شرارتها مایلند ترامپ را برای ادامه این آتش افروزیها تشویق نمایند. به ویژه آنکه رفتار اخیر وی دقیقاً مغایر سیاستهای اوباما در آخرین سالهای حضورش در کاخ سفید بوده است. از دیدگاه حقوقی و رسانهای انتخاب زمان حمله موشکی به سوریه، یک «خطای آشکار محاسباتی» ارزیابی میشود. چرا که در زمان تصمیم و اقدام برای حمله به سوریه، حتی فرصتی برای تحقیق درباره اصل ماجرای مورد ادعا مبنی بر نقش سوریه در «حادثه ادلب» وجود نداشته است که بتوان درباره صحت و سقم اصل ادعاها به قطعیت رسید و حتی همین دیروز سازمان ملل اعلام کرده هنوز درحال تحقیق در این زمینه است.
بدین ترتیب، روند تحولات مرتبط، از حساسیت بالائی برخوردار است. شورای امنیت ملی روسیه، حمله موشکی آمریکا را یک اقدام تروریستی نامیده که البته موضع صحیحی به نظر میرسد. به ویژه آنکه با در نظر گرفتن حضور گسترده نظامیان و سازوکارهای روسی در سوریه، مدودف نخستوزیر روسیه معتقد است آمریکا و روسیه در یک قدمی برخورد نظامی قرار گرفتهاند. اما سئوال این است که با توجه به ابعاد وسیع حضور نظامی روسیه در سوریه، اساساً چگونه ممکن است آمریکا دست به چنین اقدام خطرناکی بزند؟ این یک پیام و اقدام تحقیرآمیز علیه روسیه محسوب میشود که مراتب تردید، ضعف و انفعال عملیاتی روسیه کاملاً محرز و قابل اثبات است. پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا رسماً اعلام کرد درباره این حمله موشکی و قبل از انجام آن به مسکو اطلاع رسانی کرده است.
طبعاً جای سوال است که مقامات روسیه در چه زمانی و چگونه در جریان قرار گرفتهاند و چرا تا این اندازه ساکت و بیتفاوت بودهاند؟ چرا روسها با آن همه حضور نظامی پردامنه و از جمله استقرار سیستمهای دفاع موشکی S300 و S400، اقدام جدی و موثری را صورت نداده اند؟
روشن است که لبه تیز حملات رسانهای – سیاسی و تبلیغاتی متوجه متجاوزین و جنایتکاران آمریکائی باید باشد ولی روسیه به خاطر حفظ وجهه و اعتبار بینالمللی خود هم که شده، باید کاری صورت میداد که نداد. در چنین شرایطی حتی لغو یکجانبه توافق پرهیز از برخوردهای هوائی در آسمان سوریه از جانب مسکو هم نمیتواند اقدام تعیین کنندهای محسوب شود چرا که واشنگتن در موقع مناسب، «استفاده ابزاری» از همین توافق را به نفع خود به عمل آورده و لغو یکجانبه آنهم، نمیتواند زیانهای وارده به مسکو و متحدینش را جبران کند.