پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 25 Apr 2024
 
۱

اتحادیه عرب؛ امیدها، شکستها و بحرانها

چهارشنبه ۹ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۱۴
کد مطلب: 509139
ارزیابی نظرات ضد و نقیضی که در آستانه نشست اتحادیه عرب مطرح می شود در برگیرنده «تناقضات» شناختی حاکم بر خبرگان کشورهای عربی است.
اتحادیه عرب؛ امیدها، شکستها و بحرانها
به گزارش جهان نيوز به نقل از مهر «سعید غفاری» به بررسی مسائل و مشکلات داخلی کشورهای عربی و بی توجهی آنها به تهدیدات واقعی و پرداختن به داستان «ایران هراسی» برای رهایی از مشکلات پرداخته که در ادامه آمده است.
اول:
دفتر خاورمیانه ای بنیاد کارنگی مستقر در بیروت اوایل سالجاری مسیحی هم اندیشی را با عنوان "شکست های عربی: شهروندان، کشورها و قراردادهای اجتماعی" در بیروت برگزار کرد. در این هم اندیشی که با حضور "فواد سنیوره "نخست وزیر سابق لبنان و رییس فراکسیون المستقبل (وابسته به ائتلاف ۱۴ مارس) و مروان معشر "وزیر خارجه سابق اردن" و جمعی از نویسندگان و خبرگان عربی انجام گرفت، ابتدا فواد سنیوره تحلیلی از وضعیت کشورهای عربی ناظر به بحران های فزاینده و لزوم بازسازی "اتحادیه عرب" در راستای تقویت جبهه عربی ارایه داد.
وی بر این نکته تاکید داشت که با توجه به ضعف کشورهای عربی و شکست های پی در پی دربحران ها و تحولات عربی، ضروری است تا اتحادیه عرب به بازنگری راهبردها و فعالیت هایش با هدف تقویت کشورهای عربی بپردازد.
سنیوره با پذیرفتن ایران به عنوان یک کشور قدرتمند در منطقه به عنوان یک واقعیت، از دخالت ایران در امور داخلی کشورهای عربی اظهار نگرانی کرد. وی این رفتار ایران را نه به نفع منطقه و نه به نفع خودش بیان نمود.
سنیوره ادعا کرد که ایران در کشورهای عربی، گروه های اقلیت را خارج از دولت ها انتخاب و از طریق آنها به اعمال قدرت و دخالت می پردازد.
عنوان هم اندیشی فوق و مسایلی که در آن طرح و بحث گردید نشان می دهد که تصویر ذهنی کشورهای عربی بر محور "شکست"، بحران های فزاینده و ناتوانی در برابر پاسخ مناسب در برابر تغییرات پیش رو است. ضمن اینکه متاسفانه "ایران" به عنوان یک چالش و تهدید جدی تلقی می شود.
دوم:
تقریبا یک ماه پس از برگزاری هم اندیشی موصوف، گزارشی تحلیلی از آن با عنوان  "شش سال پس از بهار عربی" در واشنگتن پست منتشر شد که نکات و ظرایف دیگری از پروژه تحقیقاتی فوق را بیان می کرد که نکات مهم آن شامل موارد زیر می شود:
 برای تهیۀ گزارش "شکست های عربی ،.. ." از نتایج نظرسنجی‌ای تحت عنوان «فشارسنج عربی» استفاده شده است که از سال ۲۰۰۶ تاکنون هر دو سال یک‌بار در پانزده کشور عربی انجام می‌شود. دستاوردهای نظرسنجی گویای آن است که اعراب خواستار برخورداری از نظام‌های سیاسی بهتر و آزادتری هستند.
در آخرین نظرسنجی که سال گذشته انجام شد (۲۰۱۶ )، فساد و اقتصاد به عنوان مهم‌ترین منبع مشکلات شناخته شدند.
در این تحقیق از ۱۰۳ تن از اعراب سرشناس نظرسنجی صورت گرفت. پاسخ‌دهندگان از استبداد و فساد به عنوان بزرگ‌ترین مشکلات منطقه نام بردند. از نظر آنها اهمیت این مشکلات در حکومت مهم‌تر از مسئلۀ تروریسم، منازعات فرقه‌ای یا دیگر مسائل امنیتی بود.
پاسخ‌دهندگان در پاسخ به این پرسش که آیا در دولت آنها فساد «متوسط یا زیاد است»، : ۹۰% تونسی‌ها، ۸۴% مصری‌ها و الجزایری، ۸۳% فلسطینی‌ها، ۷۶% مراکشی‌ها و ۶۳% اردنی‌ها پاسخ مثبتی به آن دادند.
 اینترنت، جهان عرب را بیش از آنچه غربی‌ها متوجّه باشند دگرگون ساخته است. براساس مطالعۀ «کارنگی»، اعراب به طور میانگین پنج ساعت در روز در فضای مجازی سیر می‌کنند.
  در سال ۲۰۱۴ سعودی‌ها بیشترین تماشاچیان یوتیوب در سطح جهان بودند و در توئیتر نیز بیش از همه فعالیت داشتند. در این سال روزی ۱۷میلیون توئیت در جهان عرب ارسال می‌شد.
اینترنت سبب شده است تا شهروندان احساس ‌کنند به یکدیگر و به جهان خارج متصل هستند.
 آنها خواستار حقوق انسانی خود ،از جمله حقّ انتقاد از حکومت هستند.
«فشارسنج عربی ۲۰۱۶» نشان می دهد دو سوم کسانی که مورد نظرسنجی قرار گرفتند باور دارند می‌توانند بدون هیچ ترسی از دولت خود انتقاد کنند.
اشتیاق برخورداری از یک حکومت بهتر از این جهت مهم است که ما اکنون در وضعیت فلاکت‌باری به سر می‌بریم.
در گزارش ذکر شده است که: عظمت فاجعه‌ای که از فوریۀ ۲۰۱۱ تاکنون در جهان عرب رخ داده قابل‌توصیف نیست. در سال ۲۰۱۵، بیش از ۱۴۳ میلیون تن از اعراب در کشورهایی زندگی می‌کردند که یا درگیر جنگ بودند یا اسیر در دست اشغال‌گران! اعراب تنها ۵% جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، اما نیمی از پناهندگان جهان عرب هستند.
 در این بررسی تاکید شده  که اکثر ساکنان کشورهای اسلامی در خاورمیانه خواستار عدالت، عزّت، آزادی و رفاه هستند، همان چیزی که امریکایی‌ها در پی آنند.
گزارش "شش سال پس از بهارعربی" ضمن توجه به پیشران های اصلی تغییرات اجتماعی _ سیاسی در جهان عرب، براین نکته اذعان دارد که روند حاکم بر حکومتهای عربی، گسست میان آنها و مردم را به خوبی نشان می دهد. افزون براین، به ناتوانی شان در شناخت تحولات اجتماعی _سیاسی و عدم درک روندهای کلیدی تغییر اشاره دارد.
سوم:
بیست و هشتمین نشست سران کشورهای عربی با هدف بررسی مهم ترین مسایل کشورهای عربی و مواجهه با بحران ها در منطقه البحر المیت واقع در کشور اردن آغاز به کار کرد.
در این نشست، ۱۷  بندی که به تصویت وزرای خارجه کشورهای عربی در نشستهای مقدماتی در خصوص مسائل عربی و منطقه ای و در رأس آنها مساله فلسطین و راه کارهای احیا روند صلح و مساله مبارزه با تروریسم رسیده بررسی خواهد شد.
این کنفرانس درحالی برگزار می شود که از اختلافات ساختاری و ناهماهنگی هایی درباره تحلیل و فهم مسایل مهم داخلی و خارجی رنج می برد. تلاش اردن به عنوان میزبان نشست برای کاهش اختلافات و نزدیک کردن دیدگاه ها نیز نتوانسته ادامه روند اختلافات و دو دستگی میان کشورهای عربی را کاهش دهد. از جمله این اختلاف نظرها می توان به موارد زیر اشاره داشت:
 پرونده رابطه با جمهوری اسلامی ایران به طور مفصل مطرح خواهد شد و تعدادی از کشورهای عربی همچون عراق و لبنان مخالف درج هرگونه عبارتی ضد تهران در بیانیه پایانی نشست امان هستند.
 وزارت امورخارجه عراق بر لزوم بازگرداندن سوریه به عنوان عضو اتحادیه عرب و اعطای کرسی سوریه در اتحادیه به دولت این کشور تاکید کرده است.
همزمان کشورهای عربستان، امارات و بحرین با درج عبارتی در بیانیه پایانی اجلاس که از لزوم حمایت ارتش لبنان در برابر رژیم صهیونیستی سخن می گوید مخالفت کرده اند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان، اتحادیه عرب هم اکنون به محلی برای گردهمایی های دوره ای سران کشورهای عربی تبدیل شده و ماموریت آن به صدور بیانیه هایی عاری از تاثیرگذاری تقلیل یافته است.
تصویر ایران و جایگاه آن به عنوان یک همسایه مهم از جمله مناقشات مهمی است که به خصوص طی سالهای اخیر چالش های بسیاری را در نزد اعراب به همراه داشته است. در یک سوی این تصویر "تهدید" و سوی دیگر آن "حسادت" وجود دارد.
در آستانه برگزاری نشست اتحادیه عرب، تصویر ایران را از لا به لای رسانه ها و نوشته های نویسندگان منتقد عرب زبان می توان در قالب گزاره های زیر چارچوب بندی نمود:
• درحالی که پیروزی انقلاب (امام) خمینی در ایران سبب پایان یافتن اتحاد قدیمی میان ایران و اسرائیل، و حرکت ایران به سوی ایفای نقش فزاینده و گسترده در حمایت از گروه های مقاومت علیه اسرائیل و ایجاد قدرت نظامی و علمی گسترده در ایران بودیم، گویی خورشید ایران طلوع کرد و در همان لحظه خورشید اعراب غروب نمود.
• طرح و برنامه ایران هر روز بیش از پیش گسترش یافت و وارد عرصه های جدیدی گردید، درحالیکه زمین در زیر پای اعراب به لرزه درآمد و مشرق عربی جای خودش را به مغرب ایران داد. در نهایت باعث شد تا مرزهای راهبردی ایران به سواحل دریای مدیترانه برسد.
 اکنون از ما اعراب می خواهند تا ایران به دشمن اصلی و مرکزی اعراب و جنگ با ایران به مساله اصلی و مرکزی امت عربی تبدیل شود، در عین حال اسرائیل به همسایه خوب و متحد پنهان تبدیل گردد. ظاهرا کشورهای اصلی عربی – که در سیاست آمریکا به عنوان «اردوگاه معتدل عربی» شناخته می شوند و اسرائیل نیز آنها را بعنوان «اردوگاه سنی» توصیف می کند – گویی درصدد تشکیل ائتلاف سنی – یهودی علیه ایران اتمی شیعه هستند (!)
 اعراب به دست خودشان، یکدیگر را نابود کردند و بر قدرت همسایه ایرانی خود افزودند. در ابتدا حلقه پیوند و ارتباط خود با مساله فلسطین را گسستند و از رویکرد مقابله با خطر اصلی یعنی رژیم متجاوز صهیونیستی جدا شدند و به اصطلاح به «کشورهای معتدل عربی» و حامی آمریکا در عملیات تجاوز و اشغال عراق تبدیل شدند.
 نابودی عراق به برکت همسایگی در هم تنیده دو کشور به سود توسعه نفوذ ایران تمام شد.
رسوایی و سقوط بیشتر زمانی اتفاق افتادکه ممالک خلیج فارس درآمدهای سرشار نفتی خود را در خدمت حمایت از بازی استعمار کهنه یعنی «تفرقه بینداز» قرار دادند و صدها میلیارد صرف افزایش کنیه توزی و زمینه سازی برای جنگ میان سنی و شیعه شدند (این دقیقا همان چیزی بود که آمریکا و اسرائیل می خواستند)
ایران نخستین کشوری بود که از جنگ های تکفیری برعلیه شیعه سود برد. بر این مبنا شیعه گری موجب همبستگی جامعه ایرانی بعنوان کشوری با تعدد قومیات گردید که فارس ها تنها یک سوم جمعیت آن را تشکیل می دهند. در حالیکه شیعه مذهب نود درصد از ایرانی هاست و تشیع به نوعی جایگزین ملی گرایی ایرانی گردید. تبلیغات سلفی ها و وهابی های تکفیری بسیار به کمک این نوع از ملی گرایی ایرانی آمد و شیعیان عرب را به سوی ایران سوق داد و آنها را به بخشی پیوسته با تابعیت و ملیت ایران و ابزارهای آماده ای در خدمت تهران و «ولی فقیه» تبدیل کرد. این چنین طیف ملی گرایی ایرانی جایگزین طیف ملی گرایی عربی در تحکم بر وجدان و سرنوشت منطقه شد.
 توسعه نفوذ ایران بدنبال آن روی داد که اعراب جایگاه خود را در مقابله با اسرائیل به ایران واگذاشتند و شیعیان عرب را رها کردند تا بیشتر به سوی ایران گرایش یابند. اکنون نیز می خواهند ما را به ننگ و عار خدمت علنی و مستقیم به آمریکا و اسرائیل آلوده کنند. چنین القاء می شود که جنگ با ایران یک وظیفه دینی و ملی است و تهران به عنوان دشمن اصلی اعراب است.
 این همان ننگ و عاری است که برای اعراب ترسیم شده است؛ یعنی کوری و نابینایی کامل از مشاهده دشمن اصلی و جایگزین کردن ایران به جای اسرائیل و شعله ور کردن بیشتر جنگ هایی برای فروپاشی درونی در منطقه عربی و اسلامی، تغییراتی  که تنها به نفع اسرائیل است و بقیه موجودیت اعراب را با درگیری در جنگ های دوران جاهلیت نابود می سازد.
به تعبیر جوزف نای سیاست‌های جهانی به مسابقه باور پذیری تبدیل شده و در عصر اطلاعات، قدرت از آن کسی است که داستانش پیروز شود. داستان "ایران خطرناک" از جمله آنهاست.
ارزیابی نظرات ضدو نقیضی که در آستانه نشست اتحادیه عرب مطرح می شود در برگیرنده "تناقضات" شناختی حاکم بر خبرگان کشورهای عربی است. موضوعی که در متن خود، و با توجه به حضور ایران در مقابله با تروریست های تکفیری در عراق و سوریه می تواند یک ظرفیت راهبردی را برای ایران به منظور ایجاد بصیرت و بینایی برای  شناخت دشمن واقعی فراهم آورد و پروژه "ایران هراسی" را ناکام گذارد. البته باید درباره این پرسش کلیدی فکر کرد که چه عواملی سبب برجستگی و تعمیق "ایران هراسی" در میان اعراب به خصوص پس از اشغال عراق بوسیله آمریکاییها شده است؟
*مدیر دفتر صدا و سیما در لبنان و سوریه
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *