جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۰

وقتی رؤیای کودک فقط «یک قرص نان» است

شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۶
کد مطلب: 505845
دیگر چیزی به جز نان نمی‌خواهند تا زنده بمانند، این است وضعیت مردم استوار و مقاوم شهرک‌های «فوعه و کفریا» که در محاصره گروه‌های تروریستی در حومه ادلب در شمال سوریه هستند.
وقتی رؤیای کودک فقط «یک قرص نان» است
به گزارش جهان نيوز به نقل از تسنیم، مردم کفریا و فوعه هر روز شهدای خود را در نتیجه اصابت گلوله تک‌تیراندازها و خمپاره و موشک تشییع می‌کنند.
 

یکی از مادران شهرک محاصره شده فوعه از طریق دوربین تسنیم درخواست خود را مطرح می‌کند و می‌گوید : ای کسانی که صدای ما را می‌شنوید، ما نان می‌خواهیم، مردم اینجا گرسنه‌اند، ما نان می‌خواهیم چرا که داریم از گرسنگی می‌میریم، ما فقط نان می‌خواهیم تا زنده بمانیم، دیگر احساس سیری نمی‌کنیم، کودکانمان هم همین وضعیت را دارند، گرسنه می‌خوابیم و گرسنه بیدار می‌شویم.

مادر دیگری با دلی شکسته می‌گوید : مهمترین چیز این است که عناصر ایستادگی و مقاومت وجود داشته باشد که کمترین عنصر، قرص نانی است تا ما بر روی پاهای خود بایستیم،‌آیا به شما بگویم که حافظه خود را از دست داده و رنج می‌بریم؟ معتقدم هیچ کس درد و رنج ما را احساس نمی‌کند، مگر اینکه به اینجا(کفریا و فوعه) بیاید و رنج ما را در صحنه واقعی تجربه کند.

این مادر می‌افزاید : بیشترین عبارتی که بر زبان فرزندانمان جاری می‌شود، این است : ما گرسنه‌ایم، مادر» ،‌«پدر، ما گرسنه‌ایم»، والدین از فرزندانشان خجالت می‌کشند، چراکه نمی‌توانند لقمه نانی برایشان فراهم کنند،‌چرا؟ دلیل این همه کوتاهی چیست؟ جوانان ما از شدت گرسنگی همانند اشباح شده‌اند، گرسنه به سر کار می‌روند و گرسنه برمی‌گردند، آیا حق ندارند غذا بخورند و بیاشامند همانند جوانانی که خارج از فوعه و کفریا زندگی می‌کنند؟

این مادر در ادامه سخنانش می‌گوید : آیا منطقی است که هر یک از ما در طول هفته فقط یک قرص و نیم نان برایش کافی باشد؟ می‌خواهم از شما که خارج از کفریا و فوعه هستید،‌سئوال کنم،‌آیا یک فرد با یک قرن و نیم نان طی یک روز سیر می‌شود؟ چگونه می‌توانیم با یک قرص ونیم نان در مدت یک هفته دوام بیاوریم و ایستادگی کنیم؟ آیا فرزندان ما لیاقت ندارند در امنیت زندگی کنند؟ آیا آنها حق ندارند که غذا بخورند یا بازی کنند؟ آنها به مدرسه می‌روند در حالی که از این می‌ترسند خمپاره‌ها و گلوله‌ تک تیراندازها از پشت سر و مقابلشان آنها را هدف قرار ندهد. آیا این زندگی‌ای است که ما لیاقتش را داریم؟

کودکی از فوعه و کفریا که دیگر آرزوی همانند کودکان خارج از دو شهرک ندارد، تنها آرزویش به لقمه نانی منحصر شده است،‌او می‌گوید : ما کودکان کفریا و فوعه،‌نان می‌خواهیم، دیگر نمی‌خواهیم به مدرسه برویم، چرا به مدرسه بریوم وقتی نه دفتری داریم و نه مداد، قیمت یک دفتر سه هزار لیره سوریه است(در حالی که خارج از فوعه به 200 لیره فروخته می‌شود)، غذایی یافت نمی‌شود، ما گرسنه و تشنه به مدارس خود می‌رویم، دیگر حتی لباسی نداریم که بپوشیم و به مدرسه برویم، تا کی باید با این وضعیت زندگی کنیم؟ دیگر کمک‌ها به ما نمی‌رسد، هر روز سه یا چهار نفر از ما به ضرب گلوله تک‌تیراندازها شهید می‌شود، ما نان و آرد و کمک می‌خواهیم.

 
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *