جایی گفتم که برخی کشف استعدادها مضر هستند. برخی جشنوارهها با اینکه بهزعم بسیاری محل کشف استعداد است اما بهتعبیر دوست عزیزم قربان ولیئی، محل کشف و پس از آن خنثیسازی استعدادهای شاعران است.
علی محمد مودب، شاعر و نویسنده معاصر:
جشنواره برای شعر، مانند «جشن خرمن» است/ «ادبیات مستضعفین» باید جدی گرفته شود
29 تير 1393 ساعت 16:33
جایی گفتم که برخی کشف استعدادها مضر هستند. برخی جشنوارهها با اینکه بهزعم بسیاری محل کشف استعداد است اما بهتعبیر دوست عزیزم قربان ولیئی، محل کشف و پس از آن خنثیسازی استعدادهای شاعران است.
گروه فرهنگی جهان نیوز ـ علی محمد مودب شاعر ساکتی است. خودش میگوید روستایی است و شهر او را اسیر خود کرده است. مودب و موسسه فرهنگی تحت مدیریتش در سالهای اخیر یکی از بزرگترین قطبهای تربیت و پرورش شاعران شهرستانی برای بروز استعدادهایشان بودهاند. مودب کم حرف است اما درد دلهای زیادی برای گفتن دارد، این بار ما مجال یافتیم تا پای بخش کوچکی از آنها بنشینیم.
جناب مودب با توجه به بیانات مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب در دیدار سال جاری ایشان با شاعران کشور، احساس شما از مهمترین بزنگاه پیش روی جریان شعر جوان کشور چیست؟
بهنظر من مهمترین چالش پیش روی شاعران جوان در سالهای پیش رو و حتی امروز، چالش معرفتی است. امروزه متاسفانه شاهدیم که سیستم آموزشی وارداتی ما در دانشگاهها قائل به تفکیک سیستماتیک است و بیشتر رشتهها حتی در شاخههای علوم انسانی مشمول این ویژگی شدهاند و خبری از مطالعات جدی در زمینههای معرفتی دیده نمیشود و لذا تنها بر پایه همت عالی میشود در این سازوکار به جایی رسید. شاعران جوان باید به این آفت توجه جدی داشته باشند.
در گذشته تمدن ما، زمانی که جوانی برای تحصیل وارد نظام آموزشی میشد، بهطور مشخص میراثی از معارف اصیل ایرانیـ اسلامی به وی عرضه میشد. شما شاعران کلاسیک خودمان را نگاه کنید، مولوی یا سعدی مثلا در فضایی علم آموختهاند که حاصلش ایجاد یک غنای معرفتی ویژه برای آنها بوده و بخشی از این غنا حاصل و برخاسته از فضایی است که در آن درس میخواندهاند و امروز دیگر خبری از آن نیست. پس باید چالش نخست و اصلی را در نظام آموزشی وارداتی جستوجو کرد و دید آیا آنها میتوانند حظ خود را از گنجینه معارف ما در این نظام کسب کنند یا نه.
منظورتان این است که نظام فعلی آموزشی در کشور ایرادات جدی دارد و دانشجویان باید به این مسئله توجه کنند؟
بله، وقتی ورود به دانشگاه با عبور از مضحکهای به نام کنکور و با تمهیدات شگفتی چون کلاس کنکور و... ممکن است، باید گفت سالی که نکوست از بهارش پیداست! در چنین وضعیتی وزارت ارشاد و سازمانهای متولی ادبیات و هنر و نهادهای فرهنگی مکمل آنها باید برای غنای دانش و معرفت هنرمندان بیشتر حساس باشند. ما الان کم استعداد ادبی و هنری نداریم که تحصیلشان در رشتههای ریاضی و مهندسی و تجربی بوده است. حتی رشتههای علوم انسانی هم همین مشکلات را دارند. یعنی فرصت آشنایی حرفهای با متون اصیل و اصلی تمدن ما برای دانشجو فراهم نمیشود.
اما با همین نظام غلط هم به هر حال رویشهای زیادی در شعر جوان داشتهایم تا جایی که تحسین رهبر انقلاب را نیز با خود بههمراه داشته است.
قبول دارم، البته که امروز شعر وضعیت خوبی دارد و حرفهای ما هم برای این است که خدای نکرده این ظرفیت هدر نرود چراکه بهنظر من شعر میتواند مهمترین رسانه ما در مواجهه با جهان باشد، اگر با این دید به آن نگاه شود. شعر هنری زبانی است و نزدیکترین نسبت را با قرآن و معارف ما که از سنخ کلام و کلمهاند، میتواند داشته باشد. مهمترین ویژگی جهانبینی ما تعریف دقیقی است که از عالم غیب داریم و این حوزه، حوزه کلام است و زمین بازی سینما و غیر آن نیست. بهحمدلله شعر در جامعه ایران جایگاه مهمی دارد و توجهات ویژه رهبری هم این جایگاه را بالا برده است. انجمنهای ادبی، فراوانی قابل قبولی دارند و طبعا نتیجه آن، بستر و فضای مناسب رشد و رونق روزافزون شعر و شاعری است و به هر حال این ماجرا را جشنوارهها و... هم دامن میزنند. الان حجم بسیار متنوعی از تجربههای فرمی و محتوایی اتفاق میافتد و همه اینها رونقدهنده بازار شعر است. متاسفانه در اینجا هم از انجمنهای کوچک اما فعال و موثر در زمینه رشد و پرورش استعدادهای جوان حمایت لازم نمیشود و اهتمام برای فعالیت انجمنها وجود ندارد. حاصل نیز در نهایت این شده که کارکرد این انجمنها بسیار معمولی شده و مطالعه و تدبیر صحیحی در سطح کلان و خرد مدیریت فرهنگی درباره آن شکل نمیگیرد. اما انجمنها براساس علاقههای شاعران جلو میروند و به هر حال همینها دانشکدههای شعر هستند و ثروت امروز ما نتیجه فعالیت همینهاست. اصل حرف من این است که شعر فارسی با شعور و معرفت پیوندی جدی دارد و علیرغم رونق بازار امروزش، اگر تدبیر صحیحی نشود، نمیتواند در مقایسه با قلههای تاریخ خودش چندان کاری صورت بدهد. بهویژه اینکه با وجود چالش اساسیای که انقلاب با غرب ایجاد کرده، رشد معرفتی لازمه رونق پایدار شعر ماست.
وضعیت حمایتهای دولتی از جریان شعر جوان را چطور میبینید؟
واقعیت این است که همت مدیران فرهنگی و صاحبان بودجههای کلان تنها در برگزاری جشنوارهها و اهدای جایزهها خلاصه شده است. من اهدای این جایزهها را نوعی جشن خرمن گرفتن میدانم. یعنی ما جشن تولید محصولاتی را میگیریم که نمیدانیم در چه شرایطی تولید شدهاند.
جشنواره برای شعر، مانند جشن خرمن است ـ که البته آن هم در جای خود لازم است ـ درحالیکه اگر بخشی در شعر، نیاز به سرمایهگذاری و حمایت جدی داشته باشد، بدون شک آن آموزش و تولید اثر است. بهعبارت دیگر ما بهجای اینکه بودجه هایمان را با تدبیر، خرج موضوعاتی مثل آموزش و رسانه برای شعر بکنیم، صرف برگزاری جشنوارههایی میکنیم که مشخص نیست چه کارکردی دارند. الان این جریان عظیم شعری حتی میتواند روزنامه تخصصی یا شبکه تلویزیونی شعر داشته باشد ولی ما چند صفحه مطبوعاتی و چند مجله فعال و موثر شعر در کشور داریم؟ چند سایت خوب شعر داریم؟ انجمنها را چهکسی حمایت و هدایت میکند؟ چند جلسه شعر و شب شعر تخصصی خوب داریم؟ چند شب شعر عمومی خوب داریم؟ متون آموزشی و نقد در چه سازوکاری تهیه میشوند؟ و... .
منظور شما این است که با وجود تاکید بسیاری از مقامات عالی کشور به مسئله اهمیت شعر و شاعری، کماکان این مقوله در حاشیه است و جریانسازیاش باور نمیشود؟
البته با تاکیدات مقام معظم رهبری در سالهای اخیر، دیگر کسی را نمیشود یافت که از بیاهمیت بودن شعر صحبت کند. ایشان تعبیر ثروت ملی را برای شعر به کار بردند که بسیار قابل توجه است اما این ثروت ملی اسیر بیتوجهی هاست. امروز مدیران ما باید به نشر، معرفی، تبلیغ، فروش و ترجمه درست کتابهای شعر بیاندیشند. باید برای شعر بهدنبال ایجاد ظرفیتهای رسانهای مشخص برای عرضه بود. مثلا در رسانه ملی، ثروت ملی ما بهجای زینت المجالس بودن، باید مانند سایر هنرها مورد توجه و تفقد قرار بگیرد. باید به کپیرایت و حقوق مولف اندیشید. وقتی در دنیا یک رمان نویس ـ مثلاـ برای استفاده از یک خط شعر در رمانش، به وارث لورکا پولی پرداخت میکند، عیبی ندارد که ما حداقل به موضوع انواع استفادههای بیاجازه از شعر فکر کنیم و...
جایی گفتم که برخی کشف استعدادها مضر هستند. برخی جشنوارهها با اینکه بهزعم بسیاری محل کشف استعداد است اما بهتعبیر دوست عزیزم قربان ولیئی، محل کشف و پس از آن خنثیسازی استعدادهای شاعران است. ما روی برگزیدگان جشنوارهها نام سرمایه ملی میگذاریم، اما همین نام، آینده آنها را تهدید میکند وقتی که درخور این نام، تدارک موثری نداشته باشیم. این مسئله بهویژه در حوزه آنچه من ادبیات مستضعفین مینامم، خیلی به چشم میخورد. ادبیات مستضعفین باید جدی گرفته شود. وقتی ما این همه در تعبیرات امام (ره) بحث مستضعفین را داریم، چرا تا به امروز برای ادبیات مستضعفین دو ساعت فکر کارشناسی نکرده ایم؟
باید شاعر و مولف را جدی بگیریم نه شعر و اثر را. شاعر، شخصیت، مطالعه، حقوق، حرمت و معیشت او بسیار مهمتر از شعر و برگزار کردن جشنواره با نام اوست. اگر این حرف را جدی گرفتیم، خواهیم دید که همین موج شاعران جوان کشور در دهه بعدی چگونه استعدادشان را میپرورانند و به چه جایگاهی میرسند.
منبع: هفته نامه پنجره
کد مطلب: 371216