چرا در شرایط حساس فعلی کشور، رهبر انقلاب شخصا ورود و انتصاب مدیر اجرایی نمیکنند؟!
چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۵۷
کد مطلب: 621027
برخی حتی در یک خیالپردازی فانتزی و احتمالاً به مزاح میگویند، شرایط کشور خیلی حساس است و لازماست رهبری انقلاب یک دوره از خیر انتخابات و مردمسالاری، گذشته و به کارآمدی فکر کنند و خودشان رأساً یک نفر منجی اجرایی را منصوب کنند.
گروه سیاسی جهان نيوز: عدهای وقتی مشکلات کشور را میبینند و متوجه میشوند که مسوولان کمکاری میکنند، یک سؤال برایشان ایجاد میشود؛ «چرا رهبری شخصاً ورود نمیکنند؟!»
برخی حتی در یک خیالپردازی فانتزی و احتمالاً به مزاح میگویند، شرایط کشور خیلی حساس است و لازماست رهبری انقلاب یک دوره از خیر انتخابات و مردمسالاری، گذشته و به کارآمدی فکر کنند و خودشان رأساً یک نفر منجی اجرایی را منصوب کنند.
هرچند بخش معناداری از مشکلات امروز، جولان خبرسازیهای روانی است اما لیست مشکلات کشور نیز قابل اعتناست. از گرانی تا سوءمدیریتها تا اخبار فساد و غیره.
بازگردیم به سؤال اصلی؛ چرا رهبری ورود نمیکنند؟ چرا گوش مسوول مربوطه را نمیگیرند؟ چرا بهصورت مستقیم ورود نمیکنند؟ یا مدیر کارآمد انتخاب نمیکنند؟
این سؤال سه پاسخ دارد که بخش سوم به این فهم، اهمیت بیشتری دارد.
پاسخ نخست حقوقی است. نظام حاکمیتی ما بر این منوال قرار گرفته است که رهبرانقلاب در موضوعات جزئی ورود نکنند و نقش رهبری کلان و هدایتهای راهبردی کشور را ایفا کنند. منطق این نظام مدیریتی همه مکانی و همه زمانی است؛ عبور کنیم.
پاسخ دوم همانست که رهبری بارها فرمودند و آن اینکه دهها برابر آنچه در علنی به مسوولین تذکر میدهند. در خفا بهصورت صریحتر و روشنتر و کراراً مطالبه کردهاند و اینطور نیست که برای مطالبه تنها به تریبونهای رسمی اکتفا کنند.
اما سؤال کننده محترم احتراماً فراتر از این پاسخها انتظار دارد.
واقعیت این است که فهم نادرستی از رهبری امت داریم. رهبری قلب یک جامعه است ولی بدون رگها و مویرگها این خون به بدن سریان نمییابد. تحقق اراده رهبری در پیوند و تطبیق یافتن با اراده دیگران است. به عبارت روشنتر تحقق یک امر به هم جهت شدن مجموعه ارادههاست نه اراده یک نفر. اساساً فرق نظام دیکتاتوری با مردمسالاری همینجاست. در نظام مردمسالار حتی خیرخواهی برای مردم هم بهزور اعمال نمیشود؛ چه آنکه مردم را بهزور بهشت نمیفرستند. دیکتاتوری ولو خیرخواهانهاش مذموم است.
همین مردم باید بخواهند، همین مردم باید تصمیم بگیرند و انتخاب کنند. این مسوولین از میان همین مردم انتخاب شدند. با همین مسوولین کار مردم باید پیش رود. با همین مدیران چرخ کشور باید بچرخد و کار انقلاب پیش رود. به گردش کار مذاکرات توجه کنید. رهبری از ابتدا به نتیجه مذاکرات بدبین بودند. واقعبینانهاش نیز همین بود. اما اجازه دادند مردم و مسوولین تجربه کنند. چرا؟ چون همین مسوولین باید اقتصادمقاومتی را پیش ببرند. همین مردم باید فرهنگ تولید و کار را پذیرا باشند. همین ملت باید از مذاکره با دشمن دل بکند. تحقق استقلال اقتصادی و سیاسی به خواست مردم و مسوولان است و خواست حقیقی، نتیجه رشد علمی و تجربههاست.
یک اصل مدیریتی وجود دارد که رشد و بهرهوری و کارآمدی سیستم در جریان هدایت و رشد تجربه نیروی انسانی صورت میگیرد و آن نیز در مسیر یک زندگی طبیعی میسر است نه اقدامات نسخهای و تغییرات بالا به پائین. چه آنکه این اصل برای سازمانها و نهادهای انتصابی است؛ نه مدیران انتخاب شده توسط مردم. ورود رهبری به اجرا یعنی تزریق بیاعتمادی به سیستم اجرایی و این نیز خلاف تمکین و احترام به انتخاب مردم است.
فراموش نکنیم که کارآمدی حقیقی وقتی محقق میشود که بهدست مردم و مسوولان انجام شود. معنای حقیقی کارآمدی، کارموفقِ برآمده از مردم است نه صرفاً کار موفق.
اینکه گفته میشود مردمسالاری تنها پای صندوق رأی نیست همینجاست؛ مردمسالاری در تاروپود این انقلاب است.
رهبری هدایت میکند، راه را روشن میسازد، در خفا و علن مطالبه میکند، نظارت و بازخواست میکند. اما درنهایت این من و شما و ماییم که انتخاب میکنیم. سرنوشت ما بهدست خودمان است. در همین منظومه است که جامعه رشد میکند؛ هم انتخاب مردم و هم تصمیم مسوولان.
البته طبیعی است که آنچه مربوط به حوزه اختیارات مستقیم رهبری است و اصل انقلاب را تحتالشعاع قرار میدهد در کوتاه مدت متوقف به این و آن نیست؛ هرچند در بلندمدت بازهم این مردمند که خرد و کلان حیات جمعیشان را میسازند.
کسانی که از رهبری میخواهند راسا اقدام کنند از نتیجه کارهای خویش باخبرند ومی دانند که مردم در انتخابات به چه طیفی رای خواهند داد ومردم با رای خویش آنها را از اریکه قدرت به پایین می کشانند
با توجه به اوضاع اقتصادی و وضعیت مدیریت کلان کشور، به نظر می رسد ساز و کار مشخص شده در قوانین ایران برای انتخاب مسئولین کارآیی لازم را ندارد.
ایجاد یک مجلس جدید ( مانند مجلس سنا در سایر کشورها )، تغییر روش انتخاب رئیس جمهور به روش پارلمانی، تعیین شرایط سخت تر برای داوطلبان ریاست جمهوری و سایر مدیریت های کلان کشور، تعیین مجازات های بازدارنده برای مدیران غارتگر بیت المال! و .... راهکارهای برون رفت از این وضعیت نابسامان است.
مردم گاهی انقدرمشکل پیدا میکنند که چاره ایی برای بیان گرفتاریها وشکایتهایشان به ولی امر مسلمین ندارند ونمیدانم مناقشه در بدنه کشوری که مدیریت میشود و یانمیشود ویا کوتاهی میگردد یا تعمدا"یا سهوا" ، خطائی یا تقصیری ویا غیر آن درزیر سرچه اشخاصی هست ولیکن مرجع ومامن وپناه گاه مردم گاهی چاره ایی جزرهبر دیده نمیشود اگر درگردشهای سیاسی وغیرسیاسی داخلی ایرادی باشد خودشان باید مرتفع کنند بنابراین دروسط میدان مردم را گوشمالی دادن برای رسیدن به مقصود گناه کبیره است .این بدیهی ترین چیزی است که بنظر میرسد .
با توجه به شرایط دشوار کنونی و مناقشات بین مسئولین محترم که همگی یکدل نیستند و سطح بالای مناقشات به نظر میرسد ایشان برای باید مستقمیا وارد بعض از مسائل شده و تمام ارکان نظام چه انتخابی و چه انتصابی را به سوی یک هدف و مقصد راهنمایی کند والا به این وضعیت ودعوایی که بیک نهادهای نظام هست بعید است کشور بتواند قدمی به پیش بردارد
برای تغییر وضع موجود باید مردم بخوان. البته ملت باید پای انتخاب خودشون بایستن و شاهد کارهای افرادی باشن که خودشون سرکارآوردنشون. وقتی بدون فکر و تنها به یه سری وعده های سرکاری و رقیب هراسی یا با حرف فلان شخص سیاسی که از یک نفر یا یک لیستی حمایت میکنه رأی بدیم همین میشه. زمان امیرالمؤمنین(ع) مردم روحساب حرف امثال عمر و ابوبکر و چنتا صحابی دیگه که تفکر درستی نداشتن (ولی مقبولیت زیادی داشتن) شایسته ترین فرد رو کنار زدن و بدترین افراد و به کار گماشتن و عاقبت بدبخت شدند. باید از تاریخ درس بگیریم. تا مردم متوجه نشن و درک درستی پیدا نکنن علی(ع) هم کاری از پیش نمیبرن و بالای منبر گریه میکنن.
بابا مردم یکبار در سال 84 اینکار رو کردن و با نذر و نیاز احمدی نژاد تانقلابی رو انتخاب کردند ولی بعد از 4 سال زد زیر همه حرفهایش ، با ولی فقیه در افتاد و انحراف را بجایی رساند که انقلابیون هم از او برگشتند ... . پس مردم دیگه باید چکار کنند تا در این دام انتخاباتی به اصطلاح مردمسالاری مدرن گرفتار نشوند ... لطفا خواص جواب دهند .
وقتی کم ارزش ترین وسیله مصرفی مردم با نرخ دلار پایین و بالا می رود هنوز فانتزی است این نتیجه نفوذ ضد انقلاب در ارکان مملکت است که همه چیز عادی جلوه می کند تا مملکت به روز سیاه کشیده شود
ساختار حكومت در كشور ما اين مطلب را در ذهن مردم متبادر ميسازد كه رييس جمهور براي اداره كشور قدرت كافي ندارد و قدرت در جاهاي ديگري متمركز است كه براحتي ميتواند كارهاي رييس جمهور را خنثي و يا كم اثر نمايد.
اين مطلب خاص اقاي روحاني نيست و آقاي احمدي نژاد هم كه بنظر ميرسيد با توجه به اينكه نظراتش با كانون قدرت به هم نزديك است در دوره دوم رياست جمهوريش به همين مشكل برخورد نمود و تقريبا" در 2 سال آخر رياستش فقط روزمرگي مينمود تا دوره اش به سرآيد.
بنابراين بعنوان يك شهروند خواستار اين هستم كه سمت رياست جمهوري به اين شكلش از قانون اساسي حذف شده و بعنوان معاونت اجرايي رهبري يك نفر از طرف ايشان منصوب شده تا اين شبهه كه ممكن است مردم بر اثر اشتباه به فردي راي دهند كه با رهبري زاويه دارد برطرف شده و همه قدرت يك كاسه شود.
من فكر ميكنم اين راه به نفع مردم و كشور خواهد بود و شبهه دوگانگي حاكميت هم برطرف خواهد شد.
پیشنهاد خوبی داد ولی به نظرم یک پارلمان باید درست بشه و توی اون پارلمان نمایندگان مشخص کنن نخست وزیر و کابینه رو و رهبری یک تیم خبره و با تجربه و برای نظارت بر پارلمان قرار بده تا از اهداف انقلاب دور نشن
درود بر شما جناب رسول مشهدى.انصافاً عقل شما و درك سياسى تان از مشكلات كشور به مراتب از عقل و درك تحليلگران مدعى اصول بيشتر است.
پيشنهاد خوبى ارائه كرده ايد اما كو گوش شنوا ؟!
پاسخ بسيار خوبی بود ، رهبری کارشان هدایت مردم ایران است ! در نهایت این مردم ایران هستند که باید وارد میدان کار و جهاد شوند تا وضعیت خود را بهبود بخشند ، رهبری میتواند راه و سمت و سوی حرکت و پیشرفت کشور را نشان دهد ، ولی نمی تواند بجای ۷۰ ملیون آدم کار کند ، این توقع بی جائی است
من وشما بارها وبارها تکالیف مردم نسبت به مسئولین ومتقابلا"مسئولین نسبت بمردم را میلیونها باراززبان کتاب و وسایل سمعی وبصری ودرمجموع رسانها شنیده ایم .هرچندبارهم میدان مشاجره قرارمیگیردولیکن ایکاش مباحث وگفتمان ها وبقول خودشان کرسیهای آزاداندیشی منجربه حل مساله میشد اما مثل اینکه برنامه وسخن فرهیختگان جامعه که برروی آنان حساب بازمیشد بتدریج ازدل ملت بیرون ریخته میشود شاید بیرون ریختگی ازدل آنان بدوسبب باشد اول اینکه منافع حزب وگروه ویاشخص خودرابردیگران ترجیح میدهند ویا اینکه پاسخگوی خوبی برای ارائه راه حل مناسب وگره های کورخصوصا"اقتصادی نیستند...
به عرض میرسد که برخی از وظايف و اختيارات مهم رهبری طبق اصل110 در فصل هشتم قانون اساسی جهت اطلاع کسانیکه
اطلاعی از گستردگی این اختیارات ندارند گوشزد می گردد:
نظارت بر حسن اجراي سياستهاي كلي نظام.
فرمان همه پرسي.
حل معضلات نظام كه از طرق عادي قابل حل نيست، از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام.
امضاء حكم رياست جمهوري پس از انتخاب مردم صلاحيت داوطلبان رياست جمهوري از جهت دارا بودن شرايطي كه در اين
قانون ميآيد، بايد قبل از انتخابات به تأييد شوراي نگهبان و در دوره اول به تأييد رهبري برسد.
عزل رييس جمهور با در نظر گرفتن مصالح كشور پس از حكم ديوان عالي كشور به تخلف وي از وظايف قانوني، يا رأي مجلس
شوراي اسلامي به عدم كفايت وي بر اساس اصل هشتاد و نهم.
...
آقاجان عزیز رونویسی کردن از اصول قانون اساسی دردی را دوا نمی کند شما هرچه نون را بشکم خودببندی اما قادربخوردن وآشامیدن نباشی گرسنگی تو ازبین نمیرود .کاغذ و نوشته ومرکب گره ایی باز نمیکند بقول ولی امر مسلمین امروز باید یقه پاره کرد .... .با نوکرتم وچاکرتم مشکل مردم حل نمیشود.
نویسنده محترم این نوشته! دوران رهبر انقلاب شبیه دوران خلافت مولا علی هستش. یعنی هر دو قدرت سیاسی کشور را در دست دارند. در دوران خلافت امیرالمومنین علیه السلام ، ایشان در همه امور مداخله میکردند و مرتب عزل و نصب میکردند و در زمینه امور بیت المال و خائنین بدان بسیار حساس بودند. در برهه فعلی هم همین است و توجیهات جنابعالی و محدود کردن نقش رهبری در حوزه صرفا ارشاد و راهنمایی نشان از بی اطلاعی شما از نقش و وظایف رهبری در قانون اساسی است. ...
فرق حکومت اسلامی و رهبری یک جامعه اسلامی با سایر حکومت ها و رهبران عالم نکته ای ظریف و باریکتر ز موست که در این مطلب بدرستی و به اجمال به آن اشاره شده است. در جامعه اسلامی تمامی امور و مشکلات و نا بسامانی ها بدست همه مردم و با مشارکت همه مردم باید حل بشود و هدف اصلی نه حل مشکلات و اداره جامعه بلکه رشد و ارتقاء فکری، عقلی، معرفتی و بصیرت، ایمان، اعتقاد، فهم، شعور و ... در صدر درصد افراد جامعه و ارتقاء حداکثری فضایل (مانند عدالت، صداقت، ایثار، آزادی به معنای واقعی و درست آن در سطح جامعه و ...) و از میان برداشتن حداکثری رذایل می باشد. ...
جهان نیوزی های محترم!
بخشی از نظر اینجانب حذف شده، لطفا یا نظرات رو کامل نذارید یا اصلا نذارید. با حذف بخشی از نظر ممکن است نظری برخلاف نظر نویسنده به خواننده نظر منتقل شود.
رهبری در زمان انتخابات (همه انتخاباتها) ملاک هاومعیار های منتخبین را واضع وشفاف برای مردم بازگو می کند اما نمی دانیم چرا مردم گوش به فرمان دیگران هستند وقتی کار ازکار گذشت آنوقت یاد رهبر می افتند.فراموش نمی کنیم رهبری در سالگرد امام در خرداد 92 فرمود :حرف های کاندیداها را ضبط کرد وسال بعد برای آنها همین حرف ها را بگذارید تا معلوم شود چقدر به وعده های خود عمل کرده اند.درمجموع حافظه تاریخی مردم ضعیف است.
مماشات و مصلحت سنجی بی مورد و زیاد مملکت را به این روز انداخته...