جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
 
۱
۱

علوم انسانی در ایران؛ عقلی یا نقلی؟

حسن رحیم پور ازغدی
يکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۱۹
کد مطلب: 473913
هنگامی که از علم صحبت می‎کنیم، باید موضع خود را روشن کنیم. اگر علم را به معنای لغوی می‎گوییم، از منظر معرفت‎شناسی اسلامی دیگر علم دینی و غیردینی و سکولار نداریم.
جهان نيوز - استاد حسن رحیم پور ازغدی: زمانی که شما از استاد خود می پرسید که این موارد ترجمه‎ای از اندیشمندان در کجا اثبات شده است، آن زمان شروع تولید علم است. در حال حاضر علوم اسلامی در کشورهایی مانند ما علوم نقلی است و علوم عقلی نیستند. در حال حاضر علوم انسانی و اجتماعی در کشور ما علوم نقلی‎اند نه علوم عقلی؛ چون در هیچ موردی بحث عقلی در مورد آن‎ها نمی‎شود. کسی به ‌عنوان دکتر و هیأت علمی و پروفسور می‎آید که این موارد را خوب حفظ کرده و منتقل می‎کند، نه فردی که بتواند درست در مورد این افراد فکر کند و آنان را زیر سؤال ببرد. درحالی‌که غرب این‌گونه غرب نشد و همه‌ موارد را روی میز گذاشت و همه چیز را زیر سؤال برد تا تولید کرد.
هنگامی که از علم صحبت می‎کنیم، باید موضع خود را روشن کنیم. اگر علم را به معنای لغوی می‎گوییم، از منظر معرفت‎شناسی اسلامی دیگر علم دینی و غیردینی و سکولار نداریم. علم به معنای آگاهی از واقعیت چه در علوم طبیعی و چه در علوم انسانی است. اگر واقعیت الهی است و طبیعت نیز الهی است و علم به واقعیت نیز الهی می‎شود، اگر معلوم یعنی واقعیت، سکولار نیست و تفسیر سکولار نباید از آن داشت؛ یعنی عالم واقع چه انسان، چه طبیعت الهی است. علم به این واقعیت نمی‎تواند سکولار باشد، بلکه جهل می‎تواند سکولار باشد. اگر بگوییم مراد ما از علم مجموع رشته‌های علمی و دیسیپلین علمی است که مجموع افرادی نشستند و با مجموع قوای فکری خود در مورد موضوع خاصی فکر و بحث کردند، به آن علم می‎گوییم؛ یعنی منشأ آن یا عقل یا تجربه است، البته ترکیب این دو یعنی عقل تجربی وجود دارد. گزاره‎هایی که قطعی باشند در کل علوم اقلیت هستند. در تمام علوم بدیهیات و برهانیات قطعی بخش کمی از گزاره‎های علم را تشکیل می‎دهند و به همین دلیل نیز در همه جا اختلاف به وجود می‎آ‎ید. اگر می‎گوییم علم علوم اجتماعی و انسانی و مراد این است که مجموع گزاره‎هایی که اندیشمندان گوناگون با استفاده از عقل تجربه و شهود و نقل و تاریخ به میزان اعتبار هرکدام به دست آورده‎اند.
 هرکسی در هر حوزه‌‎ای به یکی از این چهار طریق به آگاهی رسید و توانست با روش مخصوص به خود از آن گزاره و نظریه دفاع کند و بتواند تلاش مفهومی برای متقاعد کردن دیگران در آن مورد انجام دهد، ما نیز به آن علم گفته و آن را قبول داریم. تصور می‎شود که منظور از علوم انسانی اسلامی این است که کل گزاره‎های عقلی را از علوم انسانی حذف کنیم و مجموع آیه و حدیث را در کنار یکدیگر قرار دهیم. این پیش‎فرض اشتباهی در حوزه‌ معرفت‎شناسی است؛ چون فکر می‎کنند در حوزه‌ معرفت‎شناسی تجربی، عقل و تجربه، مفاهیم سکولار و ابزار سکولار هستند، درحالی‎که چنین نیست. در معرفت ‎شناسی اسلامی اهل‌بیتی یعنی قرآن و سنت تصریح می‎کند که عقل جزو منابع دین است؛ یعنی اگر گزاره‎ای را عقل با برهان اثبات کرد، حتی اگر گوینده‌ آن و نظریه‎پرداز آن مسلمان نباشد، آن نظریه اسلامی است. ما این‎ها را با منابع معرفتی اسلام یعنی وحی و عقل می‎سنجیم و هرچه با این موارد سازگار است یا با عقل و وحی اثبات یا کشف شود یا با عقل و وحی تأیید شود، آن گزاره، افکار و ابزار اسلامی است، حتی اگر از زبان یا دست غیرمسلمانی برآمده باشد.
بنابراین آیا تمام گزاره‎هایی که لیبرالیست‎ها، مارکسیست‎ها، فاشیست‎ها و... در حوزه‌ علوم انسانی و اجتماعی گفته‎اند، همه غیراسلامی است؟ خیر، این‌طور نیست. گزاره‎های بسیاری وجود دارد که آن را متفکر غیرمسلمان گفته است، اما با مفاد اسلامی سازگار است. هرچه با عقل اثبات شود، اسلامی است؛ چون عقل جزو منابع دینی است، به شرط آنکه اثبات شود و مسأله ما این است که هزاران گزاره در علوم اجتماعی وجود دارد که ادعای عقلانیت دارند، درحالی‌که هیچ برهان عقلی پشت آن نیست.
علوم انسانی یا اجتماعی با رویکرد اسلامی یعنی مجموع گزاره‎هایی که متفکران و نظریه‎پردازان در عرصه‌ علوم انسانی و اجتماعی با عقل اثبات کنند، روش عقلی و برهانی برای آن بیاورند. اگر غیرمسلمانی نیز گزاره‎ای را با عقل اثبات کرد، او را می‎پذیریم و با اسلام منافاتی ندارد؛ چون عقل حجت است. دوم با تجربه، هر گزاره‌ تجربی که تأیید تجربی دارد، به‌اندازه‎ای که تجربه اعتبار معرفت‌شناسی دارد، آن گزاره در معرفت‌شناسی اسلامی به همان اندازه معتبر است. هر گزاره‌ شهودی که با تهذیب نفس و عمل صالح به دست می‎آید، نگاهی به باطن عالم پیدا می‎شود، به‌اندازه‌ خود در حد هرکسی برای خود او قطعاً حجت می‎شود، البته به همان اندازه که اعتبار دارد، اما برای انتقال آن به دیگران باید دلیلی اضافه کنیم تا دیگران نیز متوجه شوند. وحی و نبوت که ما آن را با عقل اثبات می‎کنیم؛ یعنی از معرفت‎شناسی به جهان‌شناسی از هستی‌شناسی به خداشناسی و از ترکیب خدا و هستی، این خداشناسی به پیامبرشناسی و ضرورت عقلی به بعثت می‎رسیم. هنگامی که نبوت اثبات شد، دیگر دین یک امر ذوقی، سلیقه‎ای و ایدئولوژیک نیست، منبع معرفت است و معتبر‎ترین معرفت است.
منبع:قدس
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


صالح بهبودی
Germany
احسنت