چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 24 Apr 2024
 
۲
۴
گذری بر هشدار حاتمی کیا؛

سردرگمی سینما و تلویزیون در تولید آثار انقلابی/ جای انتصاب مدیران متعهد خالی است

سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۳۵
کد مطلب: 472979
باید دید سینما در سال آینده می تواند از زیر چتر سایه های غیرمتعهد خارج و تقویت سینمای انقلابی و ملی در دستور کار مدیران سینمایی قرار گیرد و آیا تلویزیون فرای از مشکلات مالی می تواند به مدد کارگاه فیلمنامه نویسی تاسیس شده آثار قدرتمند، مخاطب پسند و فاخر را روانه آنتن کند و آیا تلویزیون می تواند با انتصاب مدیری که کارنامه موفق در تولید آثار انقلابی درعرصه فیلم و سریال دارد در راس مدیریت آثار نمایشی، آنچه در مختارنامه، پرده نشین، کلاه پهلوی،شوق پرواز،دولت مخفی، پایتخت و ...رخ داد را تکرار کند؟
سردرگمی سینما و تلویزیون در تولید آثار انقلابی/ جای انتصاب مدیران متعهد خالی است
گروه فرهنگی جهان نيوز-مریم مرادزاده: "حرف ما در سینما باید حرف روز باشد و الان یکی از مهم‌ترین حرفهای کشور ما موضوع سوریه است. اما متاسفانه می‌شنویم که آثاری که درباره این موضوع ساخته شده هم وارد جشنواره نشده است. 90 درصد فیلمها متوجه این خطر نیستند و بی‌توجهی به این بچه‌های رزمنده یک ظلم بسیار بزرگ است."

 این بخشهایی از صحبتهای ابراهیم حاتمی کیا در نشست نقد و بررسی فیلم بادیگارد در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر بود. انتقاد نسبت خلا تولید آثار انقلابی و ملی.غفلتی که سالهاست گریبان سینمای ایران را گرفته تا انقلاب اسلامی و اهداف نظام جمهوری اسلامی همچنان حلقه مفقوده سینمای به اصطلاح ملی ایران باشد.

غفلتها در دولت یازدهم رنگ و بویی دیگر گرفت

البته این غفلتها نه فقط مربوط به دولت یازدهم که در دولتهای گذشته نیز اینچنین بوده است. نیم نگاهی به آثار تولیدی که بودجه آن از سوی دولت تامین شده گواه این ادعا است.حتی اگر اثری هم در حوزه انقلاب اسلامی و یا دستاوردهای آن مورد حمایت قرار گرفته باشد آثاری نه چندان دلچسب و البته شکست خورده در گیشه بوده است!

این موضوع حالا در دولت یازدهم و در جشنواره سی و چهارم رنگ و بوی دیگری می گیرد. فیلمسازان جوانی با توجه به تهدیدات مرزی ایران توسط داعش و ...احساس تکلیف می کنند، زیر توپ و تانک وحشیانه تکفیری ها اثرسینمایی خلق می کنند و  به راحتی از جشنواره کنار گذاشته می شوند تا نه کسی روشن شود و نه دیگر فیلمسازی هوس روشنگری کند!

مشکل سینما و تلویزیون در تولید آثار انقلابی چیست؟

سینما و تلویزیون از یکسو باید بتواند تبلور خاستگاه لایه های مختلف اجتماعی باشد تا مخاطبین هم واقعیات اجتماعی و فرهنگی شان را در آینه آن ببینند و هم آرمان های اعتقادی و ملی شان را . از سویی دیگر این دسته از رسانه ها یکی از مهمترین ابزارهای جریان سازی در شناساندن و یا واضح تر در فرهنگ سازی جوامع بشری است که در خدمت سیاستگذاران آن جوامع قرار می گیرد.

جالب اینجاست که این ابزار در هالیوود چنان در خدمت سیاستمداران صهیونیستی و آمریکایی قرار می گیرد که به واسطه قدرت پنهان آن، لشکرکشی بی چون چرا به عراق،افغانستان و … را نیز توجیه می کند تا حداقل اذهانی که در بهت و حیرت این حملات قرار داشتند را به تسخیر خود در آورند و آنگونه که اینان می خواهند فکر کنند!

سئوال:

واقعبینانه نگاه کنیم سینمای ملی ایران چه زمانی در خدمت نظام جمهوری اسلامی و انقلاب بوده است؟نگاه به جشنواره های فجر در سالیان گذشته نمایانگر ویترینی از آثار سیاه در رابطه با دستاوردهای انقلاب اسلامی است که بعضا مورد تقدیر نیز واقع شده؛ از حامیان فتنه  تا آثاری که به قول خودشان بخشی از مشکلات مردم را نمایش داده اند!و حتی این آثار با سوت و کف جشنواره های خارجی مواجه می شوند!

مشکل کجاست؟

متاسفانه سال هاست که در سطح مدیریت کلان فرهنگی کشور، برای سینمای استاندارد و حتی سریالهای تلویزیونی تعریف واضح و مبرهنی وجود ندارد.به عنوان مثال، سینمای غرب و هالیوود، از یک سو بازتاب ایدئولوژی و آرمان های شبه دینی بنیان گذاران آمریکا و از سوی دیگر تبلور تفکرات سکولاریستی و اومانیستی  به عنوان ستون فقرات اجتماعی لیبرال سرمایه داری یعنی جامعه آرمانی غرب صلیبی – صهیونیستی شد.

از همین رو تمامی سعی و کوشش نظریه پردازان و تئوری سازان هالیوود  در طول این صد و اندی سال بر به تصویر کشیدن جذاب و تماشایی این اندیشه ها و تفکرات متمرکز شد و این استراتژی آرمانی و آینده نگر، همواره به عنوان چشم انداز و افق حرکتی جریان اصلی سینمای غرب، به حساب آمده است. این همان نوع سینمایی است که براساس آنالیز متفکران و اندیشه ورزان غرب برای جامعه جهانی امروز و البته جامعه امریکا و اروپا لازم شمرده شده است.
 
ابهام در تعریف اولیه استانداردهای نمایشی

برای جامعه ایرانی و اسلامی ما نیز باید معلوم شود چه نوع آثار نمایشی و بر اساس کدام اندیشه و تفکر و آرمان لازم به نظر می رسد. بعد از روشن شدن نوع آثار مورد نیاز جامعه (به لحاظ نرم افزاری و محتوایی) و تبیین چشم انداز و راهبرد مربوط، همه ساز و کارهای حمایتی، اقتصادی، تولیدی و ... براساس آن تعریف می شود. اما وقتی تعریف اولیه از اثر نمایشی مورد نظر چه در حوزه سینما و چه در حوزه سریالهای تلویزیونی مورد نظر روشن نیست، تئوری های لازم ارائه نشده و استراتژی مطلوب با توجه به مختصات فرهنگی و اجتماعی و آرمانی جامعه طرح نگردیده، طبیعی است که همه تعریف دچار مشکل معنایی شوند. طبیعی است معیار فیلم مبتذل و غیر مبتذل یا فرهنگی و تجاری و یا فاخر و غیر فاخر در آن نامشخص و گم باشد. طبیعی است که طرح هرگونه برنامه مقطعی یا درازمدت برایش ناممکن شود.

فاصله سریالها و آثار سینمایی از زندگی مردم

شاید این جمله تکراری باشد اما ملودرام امروز سینمای ما و بخش عمده ای از سریالهای تلویزیونی نه تنها وجهی خاص از یک زاویه دید و نحوه ای از زندگی واقعی مردم این سرزمین را برای بیننده به نمایش نمی گذارد بلکه مدل های تکراری ارائه می دهد که با تلقی اکثریت قریب به اتفاق مخاطبان از زندگی خودشان بسیار فاصله دارد. در واقع این مدل ها، تقلیدی از برداشت های شبه روشنفکران از الگوهای آن سوی آب ها و یا بازتابی از زندگی این قشر کوچک و محدود است که متاسفانه اغلب رسانه ها را در تیول خود و یا تحت سیطره تفکر خود گرفته و نوعی دیکتاتوری اقلیت را بر رسانه های ما حاکم کرده اند.
 
جای خالی سرداران پرافتخار دیروز و امروز و پایمردی های 37 ساله در سینما و تلویزیون

  در این سینما اثری از افتخارات و رنج ها و پیروزی های این ملت طی سی سال اخیر نیست. از تاریخ پرفراز و نشیب دور و نزدیکش نیز اثری نمی بینیم. از مرارت های خانواده های شهدا و ایثارگران، از ایستادگی و پایمردی 37 ساله در برابر تمامی دنیای کفر و شرک و الحاد، از سرداران پرافتخار دیروز و امروز، از هزاران قربانی و شهید کینه جویی های دشمن غدار توسط جنگ و ترور و بمب گذاری و ... همان شهیدانی که همه آنچه امروز این مملکت را در جهان سرافراز کرده، ناشی از فداکاری و پایداری آنهاست. بله از هیچ کدام این واقعیات و بسیاری دیگر از حقایق دینی و ملی مردم ایران در سینمایی که مدعی ایرانیت است اثری به چشم نخورده است.

 اشغال پیکره سینمای ایران با یک دروغ بزرگ

ایثار هزاران خانواده ایثارگران و جانبازان قربانی نگاه دیکتاتورمنش عده ای معدود به اصطلاح روشنفکر می شود که به قول خود در اطرافشان جز خیانت نمی بینند! و مدیریت این سینما به این اندک اجازه می دهد تا از پول و سرمایه آن اکثریت ایثارگر، فیلم هایی بر پرده ببرند که هیچ نشانی از فرهنگ و باورها و اعتقادات آن ها ندارد. فیلم هایی که با یک دروغ بزرگ، بخش اعظم پیکره تولیدات این سینما را تحت عنوان «سینمای ایران» به اشغال خود درآورده و تازه مدعی و طلبکار نیز هست که چرا امکانات بهتر در اختیارشان نیست تا بیشتر تفکرات بیمار خود را از کیسه بیت المال روی پرده ببرند.
 
تردیدی نیست که ضعف اساسی سینمای ما در همه این دوران و معاونت های گوناگون سینمایی، پاسخ مغفول مانده این سوال است که بالاخره راهبرد سینمای ما چیست؟ چرا همان طور که دین و مذهب ما چشم انداز و افق روشن و مشخص دارد یا انقلاب و نظام اسلامی چشم انداز 20 ساله دارد، سینمای ما استراتژی و چشم انداز ندارد؟
 
سینما به کجا می خواهد برسد؟

 بالاخره این سینما به کجا می خواهد برسد؟ اعتقادات و باورهای اسلامی در این استراتژی چه نقشی دارند؟ جای آرمان های انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی (ره) در این راهبرد سینمایی کجاست؟قطعا پاسخ به این سئوالات می تواند سینما را در مسیر واقعی خود یعنی در خدمت واقعی دستاوردهای سی و چند ساله جمهوری اسلامی قرار دهد که نتیجه آن نزدیک شدن به زندگی عامه مردم و جذب مخاطب است.

آثار ناموفق و تمسخرآمیز انقلابی در تلویزیون و ریزش مخاطب

اما در تلویزیون این ضعفها به شکل دیگری به چشم می خورد. رنگ آثار انقلابی است اما در جذب مخاطب موفق نیست.آثار عجولانه تولید شده و چندان در نمایش زوایای انقلاب و دستاوردهای انقلاب هنرمندانه عمل نمی کنند تا جایی که برخی از همین آثار مورد تمسخر نیز قرار می گیرند.

تجمیع آثار انقلابی در یک شبکه تلویزیونی درست یا غلط؟!

کارنامه تلویزیون در تولید آثار مطابق با دستاوردهای انقلاب اسلامی نسبت به سینما کمی بهتر، اما گاها بدلیل مشکلات مالی و یا انتصاب مدیران ناکارآمد یا حضور فیلمسازان غیرمتعهد کارنامه چشمگیری نیست.هر چند تلویزیون شبکه ای بنام "افق" را در همین راستا راه اندازی کرد اما بنظر می رسد اهداف انقلاب اسلامی در تمامی آثار رسانه ملی باید مشاهده شود و تقسیم بندی شبکه انقلابی و شبکه غیر، بی معناست.

مدیری که با تولید آثار انقلابی مخاطب را به رسانه ملی برگرداند

اما در همین کارنامه متوسط تلویزیون تولید آثار فاخری چون کلاه پهلوی،مختارنامه،دولت مخفی،شوق پرواز،نفس گرم،پرده نشین و .... نشان داد که وجود افراد کاربلد در عرصه  تولید و از همه مهمتر انتصاب مدیران متعهد و موفق در کسوت گروههای فیلم و سریال می تواند آثار انقلابی موفق و پرمخاطب را به همراه داشته باشد آثاری که نمایش آنها مخاطب را از سمت و سوی سریالهای ماهواره ای به سمت سریالهای رسانه ملی سوق داد

نقش مدیران در سینما: ظاهرا متعهد/پشت پرده ....

قطعا انتخاب مدیران با تجربه و متعهد می تواند در ریل گذاری تولید آثاری که متناسب با دستاوردهای انقلاب و نظام باشد موثر باشد.چه بسا که در بخش مدیریتی سینما در ظاهر افراد متعهد و فرهنگی چون دکتر ایوبی در راس سازمان سینمایی و مدیران متعهد در زیر مجموعه قرار دارند اما سینما از مسیر دیگری هدایت می شود.وجود چهره های پشت پرده ای که یک سال در کسوت دبیری جشنواره، سینمای کشور را هدایت می کند و یکسال در کسوت مشاورت! تا این روزها به وضوح رویت شود که سایه ها اداره کننده سینمای ملی هستند نه ایوبی و مدیران زیرمجموعه اش!.هر چند او پاسخگوست.سایه هایی که تاریخ درباره خیانت آنها قطعا خواهد نوشت.

تغییر ساختار در تلویزیون موفق یا ناموفق

عملکرد سرافراز از زمانیکه سکان رسانه ملی را در اختیار گرفت نشان از آن داشت که 2 محور برای وی از اهمیت بالایی برخوردار است: تعهد و جذب مخاطب.نکاتی که خلا آن در چند سال اخیرباعث مهاجرت مخاطبان از رسانه ملی به شبکه های ماهواره ای شده بود.وی برای رسیدن به این مهم اقدامات ساختاری ایجاد کرد و با تاسیس کارگاه فیلمنامه نویسی تولید آثار نمایشی در حوزه نگارش را مستقیما زیر نظر خود اداره کرد و با توجه به کارنامه موفق شبکه یک سیما در تولید سریالهای انقلابی و فاخر، مدیر گروه فیلم و سریال این شبکه را سکاندار اداره امور نمایشی کل سیما کرد.حالا اینکه آیا این تغییر ساختار می تواند در رسیدن رسانه ملی به تولید آثار ملی و فاخر موفق می شود یا نه مسئله ای است که فقط گذر زمان آن را مشخص می کند.

امید به حذف سایه ها از سینما/ امید به تکرار تولید سریالهای موفق در همه شبکه های تلویزیونی

قطعا مقایسه قاب سینما و تلویزیون و حتی مخاطب آنها قیاس استانداردی نیست اما هر دو در جریان سازی فرهنگی موثر و لازم و ملزوم یکدیگرند بنابراین اصلاح این دو رسانه می تواند زمینه ساز اعتلای ایران اسلامی باشد. حال باید دید سینما در سال آینده می تواند از زیر چتر سایه های غیرمتعهد خارج و تقویت سینمای انقلابی و ملی در دستور کار مدیران سینمایی قرار گیرد  و آیا تلویزیون فرای از مشکلات مالی  می تواند به مدد کارگاه فیلمنامه نویسی تاسیس شده آثار قدرتمند، مخاطب پسند و فاخر را روانه آنتن کند و آیا تلویزیون می تواند با انتصاب مدیری که کارنامه موفق در تولید آثار انقلابی درعرصه فیلم و سریال دارد در راس مدیریت آثار نمایشی، آنچه در مختارنامه، پرده نشین، کلاه پهلوی،شوق پرواز،دولت مخفی، پایتخت و ...رخ داد را تکرار کند؟
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


همه مدیران متعهد به لطف دولت خونه نشین شدن
Iran, Islamic Republic of
چرا سردرگمی؟ با این همه امکانات
علی
Iran, Islamic Republic of
این مردم هستند که نشان خواهند داد به چه نوع فیلمی اعتماد و اعتقاد دارند نه جشنواره ای که به حکم دولت فیلم انتخاب می کند .
اثار انقلابي شما اثار كمديه