پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 18 Apr 2024
 
۰

چگونه بازیکن تیم ملی فوتبال دزد شد؟!

دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۰۹
کد مطلب: 497316
در کمتر از يک سال براي بار دوم بود که دستگير مي شد دفعه قبل هم مي گفت توبه کرده اما خودش اعتقاد داشت که توبه گرگ مرگه.بار دومي بود که در کمتر از يک سال او را به دادسرا آورده بودند. دفعه اول به جرم «بارکني» دستگير شده بود و اين بار هم به جرم زورگيري و بارکني به همراه همدستانش دستگير شده است. خودش مي گويد بازيکن سابق تيم ملي جوانان فوتبال کشور بوده و يک حادثه مسير زندگي اش را عوض کرده و از مستطيل سبز فوتبال به دادسراي ويژه سرقت رسيده است حالابا دستبند فلزي و پابند منتظر است تا جلسه بازپرسي شروع شود.
به گزارش جهان به نقل از نواندیش، جعفر که 26 سال دارد با کمک همدستانش اقدام به بارکني -سرقت بار از پشت موتور سيکلت ها- ربودن گوشي تلفن همراه از پيک هاي موتوري پاساژ علاءالدين و زورگيري کرده است. خبرنگار «ايران» گفت وگويي با اين جوان انجام داده که مي خوانيد.
   
    خودت را معرفي کن؟
    جعفر هستم و تا سوم راهنمايي بيشتر درس نخوانده ام. البته به خاطر مشکلات خانوادگي مجبور شدم از آنها جدا شوم و به همين دليل با اندک پس اندازم خانه اي مجردي در شهرري گرفتم و راهم را از آنها جدا کردم.
   
    چه مشکلي با خانواده ات داشتي؟
    پدر و برادرم را به جرم حمل مواد دستگير کرده بودند. خانواده پرجمعيتي بوديم و 9فرزند هستيم. يکي از برادرهايم معلول است و نگهداري از او خيلي سخت. به خاطر اين مشکلات مجبور شدم خانه را ترک کنم. يکي از برادرانم خرج خانواده را با دوره گردي و ميوه فروشي مي دهد.دو بار به اتهام گوشي قاپي دستگير شدم اما هر بار با جلب رضايت شاکي ها از زندان آزادم کردند. من و دوستانم سرقت و بارکني مي کرديم. در سرقت اول 56 شاکي داشتم که يک سال به زندان افتادم.
   
     به خاطر چند سرقت دستگير شدي؟
     آخرين بار در 12 سرقت 250 گوشي تلفن دزديدم وچند سرقت بارکني انجام دادم البته چند ماه بعد با وثيقه آزاد شدم و دوباره دست به سرقت زدم که اين بار 44 سرقت انجام دادم.
   
     چگونه سرقت مي کرديد؟
    با پرسه زني روي موتور دوستم در مولوي و چهارراه شاپور در فرصتي مناسب گوشي را مي قاپيديم و از اين راه سه ميليون به دست آوردم که نصف آن را به همدستم محمد دادم. پس از سرقت، گوشي ها را به مسعود که فاميل دورمان بود و در پيک موتوري کار مي کرد، مي فروختم. مدتي بعد با فردي به نام امير آشنا شدم که پيشنهاد تشکيل باند و استفاده از روش «بارکني» را داد. به همين خاطر با دو موتورسيکلت چهار نفره در اطراف پاساژ علاءالدين پرسه مي زديم و با شناسايي پيک موتوري ها سد راهشان مي شديم و با تهديد بارشان را سرقت مي کرديم. بعد از سرقت نيز گوشي ها را به امير مي داديم و پول مي گرفتيم.
   
     نمي ترسيدي مالباختگان تعقيبت کنند؟
    ما چهار نفري براي سرقت ها مي رفتيم و اگر ما را تعقيب مي کردند با قمه تهديدشان مي کرديم.
   
     برادرت هم به خاطر همين جرم دستگير شده؟
     او شاگرد يکي از برادران ديگرم در ميوه فروشي بود و درس مي خواند. روزي که فهميدم جواد سرقت انجام مي دهد آن قدر او را با چوب زدم که حتي سرش شکست و چندين بخيه برداشت. دوست نداشتم برادرم سارق شود.
   
     قبل از اينکه دست به سرقت بزني کار مي کردي؟
     من ورزشکارم و عضو تيم ملي فوتبال جوانان بودم. يک حادثه مرا به اينجا کشيد. محمد پروين، علي حمودي و عليرضا حقيقي همدوره اي هايم در تيم ملي جوانان بودند. آنها در تيم ملي هستند و من پشت ميله هاي زندان.
   
     چرا دزد شدي؟
     در باشگاه جوانان راه آهن توپ مي زدم، اما بايد به سربازي اعزام مي شدم. خيلي دنبال تيم نظامي گشتم، اما تيمي پيدا نشد و برخي گفتند بايد آشنا داشته باشي، وقتي به در بسته خوردم فوتبال را کنار گذاشتم.
   
     بعدش چه اتفاقي افتاد؟
     بي پولي به سراغم آمد. همان موقع با پسر جواني به نام حسين آشنا شدم او پيشنهاد داد براي اينکه وضعمان تغيير کند گوشي قاپي کنيم. من هم که چاره اي نداشتم قبول کردم و پس از چند ماه براي اولين بار دستگير شدم.
   
    و حرف آخر...
     من ورزشکار بودم، اما در اين چند سال بسيار شکسته شدم. اي کاش به فوتبالم ادامه مي دادم و الان جايگاهي براي خودم داشتم. کاش پيش خانواده مانده بودم و از آنها جدا نمي شدم. عشق فوتبال بودم و داشتم خوب پيشرفت مي کردم، اما افسوس که نشد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *