روایتی دردناک از یک جانباز جوان/ ما كجای دفاع از حرم هستیم؟!
سه شنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۳
کد مطلب: 484596
وقتی این صحنه ها را دیدم از خودم پرسیدم ما كجای دفاع از حرم هستیم؟ چطور می خواهیم قیامت سر بلند كنیم؟
به گزارش جهان، محمدامین توکلی زاده، مدیرکل روابط عمومی آستان قدس رضوی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
امشب شب سختی است عذاب وجدان دارم. امشب خدا خواست صحنه ای به من نشان دهد و من حقارت خود را ببینم.
امشب رفته بودیم مسجد جامع شهرك رجایی شهر مشهد روحانی جوان، مردم دار و با غیرت مسجد از كم لطفی های مسؤلین گفت؛ نسبت به مشكلات حاشیه او تصویری واقعی به ما نشان داد از زیر پوست شهر، لابلای گفتگو ها كار چند نفر محروم را هم حل كرد. در آخر خدا حافظی كرد برای رسیدگی به حال یكی از جانبازان مدافع اهل حرم برود، خواهش كردیم همراهش شویم از ما هم دستگیری كرد.
رفتیم از لابلای كوچه های غربت شهر به كوچه باریك مظلومیت مدافعان حرم رسیدیم.
چند روز پیش یكی از بستگان از همسرم پرسیده بود می گویند پول خوبی به اینها می دهند كه می روند سوریه و آنقدر محكم گفته بود كه خانم ما هم از من پرس وجو می كرد واقعا چقدر حقوق می دهند كه اینها حساس شده اند...
درب كوچك خانه كه باز شد به هر چیزی شبیه بود الا خانه؛ شاید سی تا چهل متر فضا دو اتاق تو در تو كه هر كدام به سختی هفت هشت متر می شدند. یك اتاق كفش موزایك بود و اجاق قدیمی روی زمین بود فضای چندین منظوره و سرد.
اتاق دیگر را به زحمت موكت كرده بودند بخاری كم جان فرسوده تمام توان خود را برای گرم كردن اتاق بدون پرده صرف می كرد. تختی در گوشه اتاق خود نمایی می كرد جوانی لاغر وبی حال ولی نورانی روی تخت افتاده بود به سختی با او ارتباط گرفتیم.
تیر قناسه كتف را شكافته بود و دوباره كمانه كرده بود و قطع نخاع شده بود. اهل تربت جام بود ولی با فاطمیون افغانی راهی دفاع از حرم شده بود.
پدر پیرش می گفت او تنها نان آور ما بود مادرش مریض واز كار افتاده است. وگریه می كرد ومن آب می شدم... می گفت كاش شهید شده بود. ومن آب می شدم...شرمگین ترین زمان عمرم را تجربه كردم.
بیمارستان او را مرخص كرده بود برود تربت جام، ولی جایی نداشتند مادر مریض و از كار افتاده پدر پیر وسالخورده و حالا یك جوان رعنایی قطع نخاع.
می گفت جوان های تربت جام كه برای كارگری به مشهد می آیند این خانه را اجاره كرده اند و چون با هم فامیل هستیم مارا هم پذرفته اند.
گاهی اوقات باهم نرمشش می دهیم كه زخم بستر نگیرد ولی هیچ توان مالی برای ادامه درمان یا پرستاری نداشتند همت كرده بودند تا اینجا هم كار را جلو برده بودند ولی حالا كار سخت شده بود. پدر كه گریه می كرد اینگار آسمان بر سرم خراب می شد.
اسم مبارك حضرت زینب (س) كه آوردند جان تازه گرفتیم هنوز معتقد و پا برجا بودند اما گلایه مند از بی توجهی مسؤلین.
از خودم پرسیدم ما كجای دفاع از حرم هستیم؟ چطور می خواهیم قیامت سر بلند كنیم؟
درست مثل دوران دفاع مقدس كه مردان جوان وقتى جانباز مى شدند، خانم ها نيز براى اينكه در اين راه سهمى داشته باشند، با ايشان ازدواج مى كردند،
الان من هم دوست دارم با يكى از اين جانبازها ازدواج كنم.
مى خواهم سهمى در دفاع حرم اهل بيت داشته باشم.
جانم فدای حضرت زینیب (ع ) اینان در راه امامت وولایت جانشان رانثار کرده اندکمکی باشد میتوانیم مابسیجیان باجان ودل در راه معبود انجام دهیم مادر رکاب امام خامنه ای مدظلعه العالی به مثل سربازی انجام وظیفه نماییم
با سلام و تشکر از اطلاع رسانی.
حتما میدانید که نشستن و همدردی خالی فایده ای ندارد. باید به ایشان کمک شود. لطفا شماره حسابی برای ارسال کمکهای مادی بفرمایید. تا به تدریج ایشان زیر پوشش درمانی دولتی قرار بگیرند.
از وزیر بهداشت چه خبر؟؟!!
ایشان فقط می تواند از اهالی پولدار غیرارزشی هنر!!! به صورت گزینشی عیادت کند؟؟!!
عیادت از مجاهدان عرصه جهاد فرهنگی و نظامی لیاقت می خواهد. که هر سیاست بازی ندارد.
سلام
آقای مدیر کل امیدوارم پس از دیدار با این جانباز فراموشت نشود که چه نوشتی و چه گفتی، دستی بالا بزن و کاری بکن برای این جانباز. مدیر روباط عمومی آستان قدس رضوی کم جایی نیست. بیشتر از این آب نشو
خدا آخر عاقبت ما و مسئولین امر کشور را ختم به خیر کند وگرنه با مظلومیت این عزیزان میترسم عاقبت آه و مظلومیت این مظلومان فداکار دامان همه ما را بگیرد... بخدا پناه میبرم تا هدایتمان کند تا شرمنده و سرافکنده عالم نباشیم . ان شاا...
وقتی قطع نخاع شدی، یا زخم بستر گرفتی، وقتی جوانی ات را برای دلت گذاشتی، وقتی با وجود داشتن پدر پیر و مادر مریض، جانت را کف دست گذاشتی و به فاطمیون پیوستی، دیگر برایت فرق نمی کند که رقم صفرهای حقوق دریافتی ات یک رقمی باشد یا دو رقمی. آن کسی که معیارش پول است، ارزش همه این فداکاری را با پول می سنجد، اما تو می دانی و خدای تو که چه معامله پرسودی کرده ای و خداوند بر امور ما آگاه است... خوشا به حالت