جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۰

اشعاری در وصف امام علی النقی الهادی (ع)

دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۵۴
کد مطلب: 484312
اشعاری به مناسبت شهادت حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام ارائه می شود.
اشعاری در وصف امام علی النقی الهادی (ع)
 به گزارش  جهان به نقل از بیتوته، اشعاری به مناسبت شهادت حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام ارائه می شود.
 
غربت شهر سامرا، غصۀ هر شب منه
عکس خرابی حرم، آتیش به جونم می زنه

گرد و غبار مرقدت، سرمۀ چشم نوکرات
خیلی غریبی آقاجون! بگو چی شد کبوترات؟

شب شهادت آقا، می خوام یه آرزو کنم
کاشکی می شد با مژه هام، مرقدتُ جارو کنم
 
آقا بذارکه جونمُ، با هروله فدات کنم
آقا بذار که رُوم بشه، تو قیامت صدات کنم

سینه زدن با عاشقات، نماز مستیِ منه
این سینۀ خسته باید، یه روز براتُ بشکنه
 
تو حلقۀ سینه زنی، وقتی برات شور می گیرم
پاک میشه زنگار دلم، آینه می شم- نور می گیرم
 
این گریه ها روز حساب، توشۀ کوله بارمه
این سینۀ کبود شده، مدال افتخارمه
 
بندگی رو یادم دادی، با راه و رسم نوکریت
معنی عشقُ فهمیدم، با اون نگاه دلبریت
 
معجزه کردی آقاجون، که عاشق خدا شدم
یه تیکه مس بودم که با، نگاه تو طلا شدم
 
*اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

فتاد مرغ دلم ز آشیان در این وادی
که هر کجا رود افتد به دام صیادی‏

به دانه‏ای در یک‏دانه می‏دهد بر باد
نه گوش هوش و نه چشم بصیر نقادی‏

چنان اسیر هوا و هوس شدم که نماند
نه حال نغمه‏ سرایی نه طبع وقادی‏

نه شمع انجمنی تا که روشنی بخشد
نه شاهدی که غم از دل برد به شیادی‏

دلا دل از همه برگیر و خلوتی بپذیر
مدار از همه عالم امید امدادی‏

مگر ز قبله حاجات و کعبه مقصود
ملاذ حاضر و بادی علی‏ن الهادی‏

محیط کون و مکان نقطه‏ ی بسیط وجود
مدار عالم امکان، مجرد و مادی‏

شها تو شاهد میقات لی مع اللهی
تو شمع جمع شبستان ملک ایجادی‏

صحیفه‏ ی ملکوتی و نسخه‏ ی لاهوت
ولی عرصه‏ ی ناسوت بهر ارشادی‏

نه ممکنی و نه واجب چو واحدی به مثل
که هم برون ز عدد هم قوام اعدادی‏

مقام باطن تو ذات قاب و قوسین است
به ظاهر ار چه در این خاکدان اجسادی‏

کشیدی از متوکل شدایدی که به دهر
ندیده دیده‏ی گردون ز هیچ شدادی‏

گهی به برکه درندگان گهی زندان
گهی به بزم می و ساز باغی و عادی‏

تو شاه یکه‏سواران بزم توحیدی
اگر پیاده‏روان در رکاب الحادی‏

ز سوز زهر و بلاهای دهر جان تو سوخت
که بر طریقه‏ ی آبا و رسم اجدادی

در سامـره بــر پــا شــده قیامت
یـا حضـرت زهـرا ســرت سلامت
حجةابن الحسن رخت غم کن به تن
امام هادی شده مسموم
در سامره جان داده مظلوم
 
داغ رضا تازه شده دوباره
امـام عسکری کند نظاره
جــواد الائمــه عزیـــز فاطمــه
امام هـادی شـده مسموم
در سامره جان داده مظلوم
 
سامـره کربلای دیگــر شده
عـزای فــرزند پیمبــر شده
می‌رسد این ندا واویـلا واویـلا
امام هـادی شـده مسموم
در سامره جان داده مظلوم
 
خون گشت از غم، جگر کبابش
بردنـد سـوی مجـلس شرابش
یـا امـام زمـان الامـان الامـان
امام هـادی شـده مسموم
در سامره جان داده مظلوم

خـون بـه دل حیـدرکرار شد
حضـرت فاطمـه عـزادار شـد
واویــلا آه آه با چه جرم و گناه
امام هـادی شـده مسموم
در سامره جان داده مظلوم
 
ای شیعیـان شـد وقت سوگواری
اشک حسن به دیده گشته جاری
دیده گریـان پسـر در عــزای پــدر
امام هـادی شـده مسموم
در سامره جان داده مظلوم
 
امام مـا شـد پاره پاره جگر
دیگر سرش جدا نشد زپیکر
وای از این جنایت ظلـم بـی‌نهـایت
امام هـادی شـده مسموم
در سامره جان داده مظلوم
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *