اندیشکده رند در گزارشی مفصل، به بررسی استفاده از «اجبار و تهدید» علیه 3 کشور ایران، روسیه و چین پرداخته و نتیجهگیری کرده است که استفاده از این سیاست علیه چین بسیار دشوار خواهد بود.
پیشنهادات"رند"برای تشدید دشمنی آمریکا باایران
29 اسفند 1394 ساعت 12:55
اندیشکده رند در گزارشی مفصل، به بررسی استفاده از «اجبار و تهدید» علیه 3 کشور ایران، روسیه و چین پرداخته و نتیجهگیری کرده است که استفاده از این سیاست علیه چین بسیار دشوار خواهد بود.
به گزارش جهان به نقل از فارس، اندیشکده آمریکایی «رند» به تازگی گزارشی را تحت عنوان «نیروی اجبار؛ چگونه میتوان بدون جنگافروزی با دشمنان مقابله کرد» به قلم «دیوید سی. گامپرت» معاون ارشد مدیر اطلاعات ملی آمریکا در سالهای 2009 و 2010 میلادی و «هنس بینندیک» دستیار ویژه رئیسجمهور آمریکا در شورای امنیت ملی در سالهای پایانی قرن بیستم و سالهای آغازین قرن بیست و یکم منتشر کرده است. این گزارش که در 52 صفحه توسط این اندیشکده منتشر شده است، به ارائه راهبرد احتمالی آمریکا در قبال کشورهایی که آنها را دشمن میشمارد- در این گزارش کشورهای ایران، روسیه و چین - میپردازد. این گزارش، اشکال مختلف و ابزار نیروی «اجبار و تهدید» آمریکا را در مقابل نیروی نظامی و جنگافروزی، در قالب 6 گروه اصلی و در قبال سه دشمن بالقوه واشنگتن، دستهبندی و بررسی میکند: تحریمهای اقتصادی، تحریمهای تسلیحات و تکنولوژی، بهرهبرداری از ذخایر و منابع انرژی، رهگیری دریایی، حمایت از معارضان کشورهای دشمن و عملیات سایبری تهاجمی. خلاصهای از این گزارش در ادامه آمده است.
مقدمه
استفاده از قدرت نظامی برای مقابله با تهدیدات متعدد و بسیاری که امنیت بینالمللی در سالهای پیشرو با آن مواجه خواهد بود، ممکن است برای آمریکا دشوار، پرهزینه و پرخطر باشد. در عین حال نیز ممکن است هیچ گزینه جایگزینی برای استفاده از قدرت نظامی در برخی از شرایط وجود نداشته باشد و سیاستگذاران آمریکایی نیازمند گزینههای غیرنظامی بهتری باشند تا از میان آنها چندی را برگزینند. چنین اقداماتی به عنوان دیپلماسی هنرمندانه، کمک اقتصادی موثر و نشر و ترویج ایدهها و آرمانهای آمریکایی به نظر گزینههای خوبی میرسند اما این گزینهها شاید نتواند آن چنان که باید متجاوزان مصمم را مهار کرده و شکست دهد. با وجود محدودیتهایی که هم قدرت سخت نظامی و هم قدرت نرم در اذهان با آن مواجه هستند، اندیشکده رند بر آن شده تا گزینههای موجود میان این دو طیف را بررسی کند: راههای غیرنظامی اجبار، مهار، تضعیف و مجازات آن دسته از افرادی که صلح، امنیت و منافع آمریکا را تهدید میکنند. این بررسی بخشی از پروژه موسوم به «امنیت سخت» است که برای دفتر بازبینی دفاعی چهارساله ارتش آمریکا انجام شده است. گزارش مذکور رویکردهای جایگزین برای تضمین منافع آمریکا را مورد بررسی قرار میدهد؛ رویکردهایی که در تکمیل فرایند تضمین امنیت سخت مطرح شده و احتمالا اثرگذاری آن را نیز افزایش میدهند.
علاوه بر تعریف و دستهبندی نیروی «اجبار و تهدید»، این گزارش همچنین به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه آمریکا میتواند از مزیتهای خاصی که در قبال برخی دشمنان احتمالی خود دارد در زمینه گزینههای غیرنظامی بهره گیرد. نویسندگان این گزارش همچنین به ارزیابی آن دسته از ابزارهای «اجبار و تهدید» پرداختهاند که به نظر میرسد کاربرد و اثرگذاری مشخصی داشته باشند و در نهایت پیشنهاداتی عملی برای به کارگیری و استفاده موثر از آنها ارائه میدهند. این گزارش، گزینههایی مجزا از قدرت سخت برای دستیابی به اهداف آمریکا ارائه میدهد که در نهایت نیز از منافع آمریکا حفاظت میکنند.
خلاصه
خطرات و هزینههای رو به افزایش و نیز بدگمانی عمومی نسبت به جنگافروزی بیش از پیش بر اهمیت نیروی «اجبار و تهدید» آمریکا میافزاید. در عین حال، جهانیسازی تجارت، سرمایهگذاری، امور مالی، اطلاعات و انرژی، گزینههای موثری را در حوزه تهدید و اجبار در اختیار آمریکا قرار میدهد بویژه در قبال دشمنانی که به دسترسی به چنین بازارها و سیستمهایی وابسته هستند.
از جمله جالبترین گزینههای تهدید و اجبار آمریکا میتوان به تحریمهای مالی، حمایت از معارضان سیاسی در قبال رژیمهای متخاصم، و عملیات سایبری تهاجمی اشاره کرد. قطع دسترسی به سیستم بینبانکی جهانی میتواند رنج اقتصادی شدیدی را بر کشور هدف تحمیل کرده و میتوان آن را بنا بر واکنش کشور هدف درجهبندی و اجرا کرد. مشارکت چند کشور اصلی با بانکهای مهم آنها در تحریمهای اقتصادی کافی است. حمایت از معارضان حامی دموکراسی نیز میتواند تهدیدآمیز بوده و اهرم فشار قویای به شمار آید. شبکههای اجتماعی و رسانههای جهانی نیز به جنبشهای داخلی و حامیان خارجی آنها کمک شایانی میکند. در عین حال، تحولات اخیر در جامعه جهانی از این امر حکایت دارد که خطرات سرکوب و یا هرج و مرج میتواند بسیار بالا باشد و به همین دلیل استفاده مدبرانه از این ابزار خاص نیروی «اجبار و تهدید»، لازم و ضروری به نظر میرسد.
عملیات سایبری تهاجمی نیز گزینهای پرمنفعت و در عین حال نیز پر ریسک است. چنین عملیاتی اگر به صورت ماهرانه اهداف خود را نشانه بگیرد میتواند به طور موثر عملکرد و نیز اعتماد به کشورها و بازارها را خدشهدار کند و در نتیجه ارزشی مهارکننده و تهدیدکننده داشته باشند. با این وجود، ریسک و هزینه آسیبهای موازی، اقدامات تلافیجویانه و افزایش تدریجی وسعت میدان نبرد نیز قابل توجه خواهد بود، بویژه اگر کشور هدف، خود یک قدرت در نبرد سایبری باشد، نظیر چین و یا روسیه. آمریکا نیز با توجه به آسیبپذیریهای خود ممکن است در صدد افزایش آستانه آغاز جنگ سایبری باشد تا اینکه بخواهد آن را کاهش دهد.
آمریکا علاوه بر این ابزار نیروی «اجبار و تهدید» میتواند قابلیت عقیم گذاشتن بهرهبرداری از ذخایر انرژی با هدف فشار بر کشورهایی چون ایران و روسیه را نیز توسعه بخشد. به طور خاص، سهم بزرگتر آمریکا در بازارهای نفت و گاز طبیعی مایع در جهان باعث خواهد شد تا تهدیدهای روسیه برای کاهش عرضه در حوزه انرژی اثرگذاری کمتری داشته باشد.
کشوری که استفاده از نیروی «اجبار و تهدید» در قبال آن بسیار دشوار و پرخطر است، کشور چین میباشد؛ کشوری که در عین حال بزرگترین چالش برای گزینههای نظامی آمریکا در یک منطقه بسیار حیاتی و حساس نیز میباشد. کشور چین که به نظر میرسد در حال حاضر به لحاظ سیاسی انعطافپذیر باشد، نقش مهمی در تجارت و اقتصاد جهانی ایفا میکند و در عین حال نیز گزینههای «اجبار و تهدید» خود را در اختیار دارد- برای مثال، با قابلیتهای خود در حوزه سایبری و در اختیار داشتن بیشترین میزان از اوراق قرضه آمریکا. روسیه، ایران و دیگر کشورهای ضعیفتر از چین، اهداف وسوسهکننده تری برای اعمال نیروی «اجبار و تهدید» به شمار میآیند.
آمریکا باید توانایی خود برای نظارت بر داراییهای مالی و جریانهای مالی کشورهای هدف را افزایش داده و این کشورها و بانکهایی را که با آنها وارد معاملات تجاری شدهاند، منزوی کند. وزارت خارجه آمریکا و جامعه اطلاعاتی این کشور باید به اصلاح روشهای حمایت از معارضان دموکراتیک در کشورهای متخاصم و سرکوبگر پرداخته و خطرات و مزایای استفاده از این روشها را ارزیابی کنند. به طور کلی، دولت آمریکا باید برای استفاده از نیروی «اجبار و تهدید» آماده شود، همچنان که برای جنگافروزی نظامی آمادگی لازم را کسب میکند. از جمله اقداماتی که دولت آمریکا میتواند در این حوزه صورت دهد میتوان به این موارد اشاره کرد: تحلیل گزینهها، ارزیابی تجهیزات و قابلیتها، برگزاری مانورهای نظامی برای ارتقاء این قابلیتها و برنامهریزی با متحدان خود. درست همانطور که برای قدرت سخت، اختیارات، مسئولیتها و زنجیرههای فرماندهی ترسیم و معین میشود، برای قدرت «اجبار و تهدید» نیز باید همین اقدامات صورت گیرد.
آمریکا از زمانی که به تنها ابرقدرت جهان بدل شد، توانسته از نیروی نظامی خود کم و بیش هر زمان که اراده کرده برای حفاظت از منافعش، تحمیل آرمانهایش و حتی حذف رقبای خود استفاده کند، از پاناما گرفته تا عراق و از صربستان تا افغانستان و مجددا عراق. آمریکا با وجود دستاوردهای بزرگی که تا کنون داشته، اما در دو جنگ اخیر پس از حوادث یازده سپتامبر تجربیات دردناک و ناامیدکنندهای را شاهد بوده است؛ تجربیاتی که نه تنها باعث شد مردم آمریکا از اقدامات دولتمردان خود ابراز تأسف کنند، بلکه از ورود این کشور به جنگهای بیشتر برای حل مشکلات خارج از مرزهای آمریکا نیز برحذر باشند. در عین حال، ارتقاء قابلیتهای نظامی دفاعی دشمنان احتمالی نیز کم کم اثرگذاری قدرت تهاجمی آمریکا را کمتر و کمتر کرده است و برتری نظامی آمریکا در جهان را به چالش کشیده است. مجموع این شرایط، در کنار تجربیات اخیر، مستلزم نگاهی نو به اشکال نظامی قدرت و ابزار مرتبط حکمرانی موجود در اختیار آمریکا است.
از این رو گزارش حاضر به دنبال بررسی گزینههای جایگزین آمریکا برای نیرویی است که با بهرهگیری از قدرت «اجبار و تهدید» میتواند کشورهای غیردوست را وادار به پذیرش و پایبندی به آرمانهای آمریکایی گرداند. در این رابطه دو فرضیه مطرح میشود: نخست، جایگزینها برای نیروی نظامی در راهبرد آمریکا از اهمیت فزایندهای برخوردارند. دوم اینکه، دستکم برخی از گزینههای جایگزین به طور فزاینده موثر و کارآمد هستند. این فرضیات در گزارش مذکور در رابطه با سه کشور و دشمن احتمالی آمریکا مورد بررسی قرار میگیرد: چین، روسیه و ایران. حتی اگر هر دو فرضیه نیز اثبات شود، اقدامات غیرخشونتبار را نمیتوان به طور کامل جایگزین نیروی نظامی کرد و یا ضرورت آمادگی برای استفاده از نیروی نظامی به طور موثر را کاهش داد. در بهترین حالت، گزینههای غیرنظامی در برخی موارد میتوانند روشهایی را در اختیار رئیسجمهور و دولت آمریکا قرار دهند تا به حفظ منافع و مسئولیتهای آمریکا بدون جنگافروزی بپردازد- و در حقیقت آستانه استفاده از قدرت نظامی را بالا برد. به طور کلی، راههای جایگزین موثر میتواند به حفظ نقش مقتدرانه آمریکا در جهان در شرایطی که گزینه نظامی هر روز بیش از پیش جذابیت خود را از دست میدهد، کمک کند.
نیروی «اجبار و تهدید» میتواند شامل تحریمهای اقتصادی، اقدامات سیاسی تنبیهی، عملیات سایبری، عملیات جاسوسی محرمانه، کمک نظامی، تبلیغات سیاسی، اعمال محدودیتهای تجاری، ممنوعیت و تحریم کالاها و افراد، و حمایت از مخالفان سیاسی و بسیاری اقدامات دیگر شود. این ابزارها همگی این قابلیت را دارند که باعث تسلیم سیاستها و اراده کشورهای هدف شده و قدرت و اختیارات آنها را در نهایت تا حد قابل توجهی کاهش دهد. در نظر داشتن این نکته نیز از اهمیت شایانی برخوردار است که اثرگذاری نیروی «اجبار و تهدید» زمانی که مسئله همکاری آمریکا با متحدان آسیایی و اروپاییاش به میان میآید بیشتر و بیشتر نیز میشود که این اجماع در اغلب موارد قابل دستیابی است. البته نباید از این مسئله نیز غافل بود این کشورها نیز به طور همزمان میتوانند منافع آمریکا در مناطق مهم ایران، روسیه و چین – را که به همین منابع، اطلاعات و سیستمها و بازارهای جهانی دسترسی دارند، به چالش بکشند و دسترسی آمریکا به آنها را آسیبپذیر سازند. به طور کلی این گزارش، اشکال مختلف و ابزار نیروی «اجبار و تهدید» آمریکا را در 6 گروه اصلی دستهبندی و بررسی میکند: تحریمهای اقتصادی، تحریمهای تسلیحات و تکنولوژی، بهرهبرداری از ذخایر و منابع انرژی، رهگیری دریایی، حمایت از معارضان کشورهای دشمن و عملیات سایبری تهاجمی.
ارزیابی گزینههای موجود
هر کدام از این دستهبندیهای نیروی «اجبار و تهدید» میتواند بر اساس کارامدی مورد انتظار، دورنمای همکاریهای بینالمللی و هزینهها، مورد ارزیابی قرار گیرد.
به خاطر داشته باشید که هزینهها و ریسکهای کمک کردن به مخالفان سیاسی و جنبشهای معارض و نیز ریسکهای انجام عملیات سایبری میتواند، بسته به اینکه آیا نتایج آن کنترل و یا محدود شود، پایین یا بالا باشد. همچنین توجه به این مسئله نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که عملیات سایبری نیاز به حمایت بینالمللی ندارد، در حالی که ممکن است موجب رسوایی بینالمللی شود.
این یافتهها کم و بیش همان چیزی هستند که از تواناییها و توانمندیهای ایالات متحده در ارتباط با نیروی «اجبار و تهدید»، و آسیبپذیریهای دشمنان بالقوهاش، انتظار میرود. آمریکا به خوبی برای تهدید دستیابی دشمنان این کشور به منابع مالی بینالمللی، بهرهگیری از رسانههای جهانی، و شبکههای اجتماعی برای حمایت از مخالفان دشمنانش، و نیز پیشبرد جنگ سایبری، مجهز است. بنابراین، اینها حوزههایی هستند که دشمنان آمریکا ممکن است در آنها احساس خطر کنن. علاوه بر این، نکته برجسته این که اقداماتی که بالاترین درجه از اثرگذاری را دارند، نیازی به مشارکت و اجماع بینالمللی ندارد.
دیگر جنبه روشنگرانه این اقدامات، دورنمای هزینه و ریسک کارآمدی این سه نوع ابزار نیروی اجبار – تحریمهای اقتصادی، حمایت از معارضان داخلی و عملیات سایبری - در قبال روسیه، ایران و چین، است.
این گزارش در ادامه به تحلیل و تفسیر این ارزیابیها میپردازئ و پس از مورد لحاظ قرار دادن جنبه کلیدی و مهم نیروی «اجبار و تهدید» که عبارت است از «ارتباط با دشمنان»، شماری از یافتهها و توصیهها را ارائه مینماید.
ارتباط با دشمنان
نیروی «اجبار و تهدید»، برای اینکه مؤثر واقع شود، نیازمند رابطه با دشمنان و نیروهای متخاصم است، شاید بسیار بیشتر از آنچه که برای اعمال قدرت سخت و قدرت نرم به این مسئله نیاز است. البته دلیل این امر آن است که اعمال و یا انکار اقدامات مرتبط با نیروی «اجبار و تهدید» وابسته به اقدامات نیروهای متخاصم و دشمنان است. هر دو طرف باید با "بده بستان" آشنا باشند. اگر که این بده بستان، دقیق است، پس رابطه نیز باید دقیق باشد: اگر شما ارسال سلاح به نیروهای نیابتی در نزدیکی مرزهای دشمنتان را متوقف سازید، آنگاه تحریمها بانکی علیه شما را متوقف خواهیم ساخت. چنانچه یک الگوی کلی رفتاری، نگرانی عمده است، خود رابطه ممکن است یک مانع باشد: اگر ما شاهد اقدامات مسئولانهتر از سوی شما در قبال همسایگانتان باشیم، آنگاه ما در شدت تحریمهای اعمال شده، تجدیدنظر خواهیم کرد.
به طور کلی، هر چقدر که بده بستان و توافق، مبهمتر باشد، احتمال پایندی به اجرای مفاد آن، کمتر است. برای نمونه، به طور دقیق و واضح به ایران گفته شد که در صورت محدود ساختن غنیسازی اورانیوم، چه اقداماتی برای رفع تحریمهای بینالمللی علیهاش صورت خواهد گرفت؛ اما این شرایط در خصوص تحریمهای اعمالی از سوی آمریکا، شفافیت کمتری دارد. روسیه در جریان قرار گرفت که در صورت ادامه حمایت از شورشیان و جداییطلبان طرفدار مسکو در شرق اوکراین، با تحریمهای فزایندهای مواجه خواهد شد. اما با این حال، اینکه چه اقداماتی برای متوقف ساختن تحریمها علیه این کشور، نیاز است، روشن نیست. در حالی که دیپلماتها ترجیح میدهند تا برای باز گذاشتن گزینهها از ابهام استفاده کنند، اما برای مؤثر واقع شدن نیروی اجبار، به شفافیت نیاز است.
با وجود همه بحثهای پراکنده در واشنگتن برای تغییر رژیم در برخی از کشورها، اصلاً جای تعجب نیست که برخی از رژیمها بر این باورند که هدف اعمال تحریمها، سرنگونی آنهاست. رهبران کره شمالی در اشتباه نیستند که آمریکا در صدد سرنگونی آنها و منزوی کردن و تنبیه کره شمالی است. در نتیجه، تحریمهای علیه آنها ارزش قهری و اجباری کمتری دارد. این مسئله در خصوص ایران و رهبران آن نیز صدق میکند. دلایل کافی برای متقاعد شدن رهبران ایران وجود دارد که آمریکا در پی تغییر رژیم در این کشور است. در عین حال، مطرح شدن اظهاراتی از سوی رهبران و دولت آمریکا با این مضمون که حکومت ایران میتواند دوباره به جامعه بینالمللی بازگردد، ممکن است به صورت متناقضی، نیروی اجبار بیشتری به آمریکا بدهد.
در هر صورت، نیاز به ارتباط گرفتن و رابطه داشتن با دشمنان، دلالت بر این دارد که کانالها و الگوهای ارتباط و تبادل مستقیم و شفاف نظرات، باید در همه حال، مورد لحاظ قرار گیرد و وجود داشته باشد. در عین حال، عدم قطعیت در ایران در خصوص اهداف آمریکا ممکن است واقعاً منجر به کاهش توانایی ایالات متحده برای اثرگذاری در ایران شود، به همین ترتیب روابط شفاف و روشنتر ممکن است در راستای منافع آمریکا باشد. روابط میان مسکو و واشنگتن، که بهرهمند از میراث جنگ سرد میباشد، به طور واضحی بهتر است، در حالیکه روابط و تماسهای میان ایران و آمریکا متأثر از میراث انقلاب اسلامی سال1979 میلادی (1357) است. از آنجایی که اتحادیه اروپا جایگاه مهمی در اعمال نیروی اجبار غرب در قبال روسیه دارد، اگر مواضع آمریکا و اروپا به یکدیگر نزدیک باشد، تحریمها علیه مسکو، به احتمال زیاد، به نتیجه خواهد رسید.
یافتهها و پیشنهادات
در مجموع، این استدلال که نیروی «اجبار و تهدید» آمریکا هم از لحاظ اهمیت و هم از نظر کارآمدی بالقوه در حال افزایش است، صحیح به نظر میرسد. سه ابزار مهم کارآمد در نیروی اجبار که در دسترس و در اختیار آمریکاست عبارتند از تحریمهای مالی، حمایت از معارضان سیاسی، و عملیات تهاجمی سایبری. به اختصار:
***تحریمهای مالی میتواند آسیبهای معین اقتصادی دقیق، از هدف قرار دادن افراد تا نشانه گرفتن و ضربه زدن به نهادها و بخشهای مختلف اقتصادی، تا تضعیف رشد و فعالیتهای اقتصادی، را در بر گیرد. شدت این ابزار تحریم، میتواند بسته به واکنش کشور مقابل، کم یا زیاد شود. قطع دسترسی به اعتبارات، منابع مالی و داراییها میتواند اهرم انعطافپذیر و نیز آسانتری برای نظارت و مدیریت رفتار طرف مقابل فراهم کند تا ممنوعیت واردات و صادرات. الزامات استفاده از این ابزار در سطح بینالمللی، تنها نیازمند مشارکت و همراهی چند کشور کلیدی و مهم و بانکهای بزرگ بینالمللی است. اعمال و ادامه تحریمهای مالی علیه چین ممکن است دشوارتر و پیچیدهتر و نیز برای اقتصاد جهانی خطرناکتر از اعمال و اجرای تحریم بر ضد روسیه و ایران، باشد.
***حمایت از اپوزیسیونهای دموکراسیخواه میتواند بسیار تهدیدآمیز و در نتیجه اثربخشتر باشد. علاوه بر این، شبکههای اطلاعاتی جهانی و رسانهها، ابزارهای کارآمدی را در اختیارهم جنبشهای معارض و هم حامیان خارجی آنها قرار میدهد. رژیمی که تحت فشار داخلی است ممکن است رفتار بیرونی (سیاست خارجی) خود را تعدیل کند، به ویژه اگر شواهدی را بیابد که چنین تعدیلی منجر به کاهش فشارها بر حکومت خواهد شد. در نقطه مقابل، مدیریت رفتار رژیمی که متقاعد شده آمریکا در صدد سرنگونیاش میباشد، دشوارتر است، درست مانند آنچه که در مورد کره شمالی شاهدیم. برنامههای تحت هدایت و مدیریت دولت بسیار راحتتر از برنامههای غیر دولتی، کنترل میشوند، اگر چه در صورت افشا، ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. در عین حال، حصول اطمینان از اینکه میتوان روندها و پویاییهای سیاسی را کنترل کرد، ممکن است توهمی بیش نباشد: خطر سرکوب و یا در شدیدترین حالت بروز هرج و مرج، مسئلهای جدی است و حتی ممکن است در صورتی که حمایتها از نیروهای معارض شدیدتر باشد، به انفجار و فوران اجتماعی منجر شود. این شیوه از نیروی اجبار به احتمال بسیار زیاد در مورد روسیه و ایران مؤثر خواهد بود، اما احتمال موفقیتاش در مورد چین، کمتر است.
***عملیات سایبری تهاجمی، گزینهای کارآمد و با ریسک بالا است. در واقع، این اقدام به عنوان نوعی از جنگافروزی غیرفیزیکی به شمار میآید، بنابراین، بیشتر قدرت سخت به نظر میرسد تا گونهای از نیروی «اجبار و تهدید». این نوع عملیات، اگر به صورت ماهرانهای طراحی و اجرا شود به طوری که از آسیبهای جانبی اجتناب گردد، میتواند مؤثر و کارآمد باشد. عملیات سایبری میتواند تأثیری شوکآور بر عملکرد و اعتماد جوامع و بازارها داشته باشد و میتواند به تنهایی حکومتی را به صورت بالقوه، آشفته کند. اگر کشور هدف، مانند روسیه و چین، از «قدرتهای سایبری» باشد، ریسک و هزینههای مقابله به مثل کردن بالاتر خواهد بود. نادیده گرفتن توان هر یک از این قدرتها در مقابله به مثل، به مانند قماری برای آمریکا خواهد بود. اما ایران بیش از روسیه و چین، مستعد تهاجم سایبری است. در مقایسه با تحریمها، آمریکا نیاز کمتری به همکاری بینالمللی دارد، هر چند که حمله سایبری میتواند منجر به بروز انتقادهای قابلتوجه از آمریکا، گردد.
دو مورد از این سه شکل متفاوت نیروی «اجبار و تهدید»- حمایت از مخالفان رژیم و عملیات سایبری- میتواند در برخی از شرایط منجر به افزایش خطر درگیری شود تا کاهش خطر درگیری. نیروی اجبار، جایگزینی برای بهرهگیری از نیروی نظامی است، یا اقدامی است که ممکن است منجر به بهرهگیری از قوه قهریه شود، اگر که به نتیجه نرسد. این مسئله که ممکن است نیروی اجبار، مسیری باشد به سوی درگیری ناخواسته، دلیلی است بر این مدعا که باید از این نیرو، در نهایت دقت و همراه با خردمندی استفاده کرد.
به طور غیر شگفتآوری، چین تنها کشوری است که بهرهگیری از نیروی «اجبار و تهدید» در قبالش، دشوار و پر خطر است، کشوری که بزرگترین و قویترین رقیب آمریکا در یکی از مناطق حساس جهان است که در پی کاهش نفوذ و قدرت سخت آمریکاست. در حال حاضر، به نظر میرسد که چین از لحاظ سیاسی انعطافپذیر است. این کشور نقش حیاتی در اقتصاد جهانی ایفا میکند، از جمله نقش مهم فزاینده در امور مالی جهانی. علاوه بر این، چین زرادخانه نیروی اجبار خودش را نیز در اختیار دارد، که این امر با توانمندیهای سایبری و در اختیار داشتن اوراق قرضه آمریکا میسر شده است. درست همانطور که آمریکا به طور خاص در استفاده از نیروی نظامی علیه چین باید عاقلانه و مدبرانه عمل کند، هر گونه تلاشی در جهت منزوی ساختن بانکهای چین، به منظور برانگیختن مخالفتهای سیاسی، یا فروپاشی شبکههای کامپیوتری چین، باید بر اساس برآورد هزینهها، میزان موفقیتآمیز بودن این اقدام، و ریسک مقابله به مثل از سوی چین، باشد. روسیه و ایران، اهداف آسانتری برای اعمال این نوع از نیروی اجبار هستند. البته، آزادی عمل برای همکاری آمریکا و تعدیل و کاهش نفوذ- قدرت نرم- با چین، بزرگتر از گستره موجود برای واشنگتن در مقابل روسیه و ایران است. حتی در خصوص چین، نیروی اجبار، همانند نیروی نظامی، میتواند فراهم کننده اهرمهای تنبیهی باشد. هر چقدر که توانمندیها بالاتر باشد، گزینهها بهترند، نتایج نیز روشن و نفوذ و اهرم فشار نیز بیشتر. از این منظر، چینیها به طور حتم اعمال نیروی اجبار علیه ایران و روسیه- با حصول موفقیتی نسبی- از جانب آمریکا را تحت نظر داشتهاند.
با مستثنی کردن چین، و هشدار در خصوص ریسکها، توان آمریکا برای بهرهگیری از نیروی «اجبار و تهدید» در حال افزایش است، و در عین حال نیز کارایی نیروی تهاجمی نظامی آمریکا در حال کاهش است. با این حال، اعمال نیروی «اجبار و تهدید» آمریکا و متحدان نزدیکش، علیه ایران و روسیه و دیگر کشورهای متخاصم ولی آسیبپذیر، مؤلفهای مهم از راهبرد آمریکاست. این بدان معنا نیست که نیروی اجبار میتواند به طور کامل جایگزین قدرت سخت شود.
برخی از پیشنهادات ویژه گزارش اندیشکده «رند» پس از تحلیلهای ارائه شده عبارتند از:
*** آمریکا و متحدانش باید تلاشهایشان را چندین برابر کنند و تواناییشان برای نظارت بر امور مالی و جریان آنها را افزایش دهند و در هنگام ضرورت، حکومتها و بانکهای سرکشی که ممکن است با آنها رابطه داشته باشند را منزوی کنند. گروه هفت (کشور صنعتی) میتواند به منظور رسیدن به این هدف، همکاریهای لازم را صورت دهد.
*** وزارت امور خارجه آمریکا و نهادهای اطلاعاتی این کشور باید توانمندیهایشان را برای اثرگذاری در تحولات سیاسی کشورهای متخاصم، افزایش دهند. اما آمریکا باید با احتیاط گام بردارد و نباید تصور کند که میتواند روند و نتایج تحولات در این کشورها را کنترل کند.
*** عملیات تهاجمی سایبری میتواند قویترین و در عین حال پر ریسکترین گزینه نیروی اجبار باشد. در حالی که کشورهای بیشتری به تواناییهای جنگ سایبری دست پیدا میکنند، خطر مقابله به مثل و تشدید جنگ سایبری رو به افزایش است. اتکای آمریکا بر سیستمهای کامپیوتری و آسیبپذیریهایی که ناشی از این اتکاست، میتواند عملیات سایبری را به ابزاری از نیروی اجبار تبدیل کند که آمریکا مایل به انصراف از استفاده از آن است.
*** به طور کلی، دولت آمریکا باید برای استفاده از نیروی اجبار به عنوان جنگافزاری نظامی، آماده باشد. این امر شامل تحلیل گزینهها و خطرات موجود، ارزیابی الزامات و توانمندیها، و انجام مانورهای نظامی و دیگر تمرینات لازم برای بهبود این توانمندیهاست.
*** درست مانند مقامات، خط آتش فرماندهی و کنترل، و مسئولان پشتیبانی برای استفاده از قدرت سخت، باید توجیه شوند، علاوه بر این آنها باید برای بهرهگیری از نیروی اجبار نیز توجیه شوند- برای نمونه، وزیر خزانهداری آمریکا در خصوص تحریمهای مالی، وزیر خارجه در خصوص حمایت از مخالفان سیاسی، و مدیر اطلاعات ملی آمریکا، برای عملیات سایبری غیر نظامی.
*** با توجه به اهمیت مشارکت متحدان آمریکا در پیشبرد کارآمد نیروی اجبار، باید با آنها به مشاورهها و نیز همکاریها و برنامهریزیهای نزدیک پرداخت.
گزارش اندیشکده «رند» در پایان اینطور نتیجهگیری کرده است: آمریکا، علیه دو کشور بالقوه متخاصم و دشمن خود، یعنی ایران و روسیه، که آنتیبادیهای ضعیفی دارند، از نیروی اجبار قابل ملاحظهای برخوردار است. علاوه براین، در حالیکه نیروی اجبار نمیتواند جایگزین قدرت نظامی شود، اما میتواند نقشی فزاینده در راهبرد امنیتی آمریکا در جهان، ایفا کند.
کد مطلب: 480550
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/480550/پیشنهادات-رند-تشدید-دشمنی-آمریکا-باایران