جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۰

وصال مادر و فرزند شهیدش پس از ۳۲سال

دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۱۸
کد مطلب: 479715
چشم مادرشهید پس از ۳۲سال چشم‌انتظاری فرزندش روشن شد و امروز پایان ۳۲سال چشم انتظاری مادر شهید «علیرضا قاسمی» است.
به‌ گزارش جهان به نقل از تسنیم از اراک٬ اردیبهشت 1345 بود که چشمان مادری در خرمشهر به قدوم نوزادی روشن شد که او را علیرضا نام نهادند٬ هرچند مادر این شهید گمان نمی‌کرد قرار است 32سال چشم به در منتظر بازگشت فرزندش بماند و پدر علیرضا در فراغ فرزند آنقدر چشم به‌در بدوزد که قرار دیدارشان محشرکبری در بهشت باشد.

باآغاز جنگ تحمیلی خانواده قاسمی از شهر خرمشهر به زادگاه امام خمینی(ره) شهرستان خمین عزیمت کردند و در این شهر اقامت گزیدند٬ اما دست روزگار آنگونه تقدیر کرد که علیرضا قاسمی٬ سرباز سرافراز مکتب خمینی(ره) بار دیگر به زادگاهش برای دفاع از ایران اسلامی عازم مناطق جنگی جنوب شد.

این شهید سعید به‌عنوان بسیجی لشگر 17علی بن ابیطالب در جزیره مجنون و عملیات خیبر با رمز نام مقدس یارسول الله(ص) به دخت حضرت رسول(ص)اقتدا کرده و در دفاع از حریم ولایت و انقلاب اسلامی سلوک گمنامی برگزید و بی نشان در زمین بانشان‌ترین خاکی افلاکی شد.

* سکانس نخست: اراک٬ نورالشهدا٬ پنجم مهرماه87

غروب انتظار جمعه 5مهرماه آخرین جمعه ماه مبارک رمضان و سالروز شکسته شدن حصر آبادان در سال87 پیکر مطهر 8شهیدگمنام دوران 8سال دفاع مقدس در اراک از میدان شهدای این شهر بردوش مردم شهید پرور سرزمین آفتاب تا میدان کوهنورد این شهرستان تشییع شد تا در ارتفاعات کوه نورالشهدا تدفین شوند.

مردان و زنان پیر و جوانی که آمده بودند تا برای این شهدای بی‌نشان پدری٬ مادری٬ خواهری و برادری کنند خوب می‌دانستند مادری٬ خواهری و پدر و برادری در گوشه ای از پهناور ایران اسلامی چشم به‌راه این شهدای بی نشان نشسته اند.

شاید همین امر بود که پس از مراسم خاکسپاری٬ جمعی از خانواده‌ها به‌جای مادران و پدران چش انتظار روزه‌هایشان را در جوار قبور این شهدا افطار کردند و نماز صبح خود را در جوار آنان اقامه ساختند.

* سکانس دوم: عروج پدر با حسرت دیدار فرزند در دل٬ ادامه چشم‌انتظاری مادر

از اسفندماه62 بود که گمنامی علیرضا آغاز شد و پدر و مادر این شهید در کنعان خانه این شهیدمفقودالاثر چشم به راه فرزند خود شدند تا آنکه در این سالهای چشم‌انتظاری پدر در حسرت فرزندش سوخت و عازم بهشت برین شد.

بعد از عروج پدر شهید قاسمی٬ دیگر قاب عکسی از فرزند نوجوان و دنیایی خاطره و حسرت‌های مادر بود و تنهایی خانه که در ساعات تنهایی سراغ مادر شهید می‌آمد و آه سرد دلتنگی برای فرزندی که اسلهای سال بااقتدای به مادرشهیدان گمنامی را سلوک خود ساخته بود.

* سکانس سوم: شناسایی شهید قاسمی با آزمایش DNA و پس از 32سال

در آستانه عزای فاطمی٬ شاید دخیل 32ساله مادر به ام الشهدا(س) پاسخ داد و این مادرپیر چشم‌انتظار حاجت روای دخیل به چادر سیاه خاکی مادر سیلی خورده کوچه بنی هاشم شد و با انجام آزمایش‌های DNA خبر آمد خبری در راه است و آن هم خبر یوسف گمشده این مادر چشم انتظار بود.

باانجام آزمایش‌ها در آستانه شهادت حضرت صدیقه طاهره(س) مادر بی‌نشان سادات شخص شد فرزند مادر چشم انتظار شهید علیرضا قاسمی میهمان اراکی‌ها در کوه نورالشهداست که 7سالیست نور ساتر به شهر و برکت زندگی مردم این شهر شده اند.

* سکانس چهارم: اعلام خبر پیداشدن فرزند به مادر

باتعیین هویت شهید قاسمی٬ برنامه‌ریزی برای دیدار مادر با فرزندش پس از 32سال چشم‌انتظاری آغاز شدو مسئولان استانی تصمیم گرفتند با اعزام تیمی از مسئولان استانی و محلی به شهرستان خمین و خانه شهید٬ خبر پیدا شدن فرزند را به مادر این شهید مفقودالاثر بدهند.

اینکه در آن لحظه براین مادر چه گذشتن و در دل شکسته او چه‌ها شد را هیچگاه کسی نداند و نتواند بفهمد مگر آن یار غریب سفرکرده و انتظار منتظران که شبهای تاریک مدینه میهمان قبر بی نشان مادر بی نشان شهداست.

* سکانس پایانی: حضور مادر پس از 32سال در کنار فرزند شهیدش

ساعت‌ها و ایام گذشت اما شاید بسیار کند برای این مادری که چشم به راه یوسف گمشده اش 32سال حسرت و چشم به راهی کشید تا آنکه روز شنبه 21اسفندماه که استان مرکزی و سرزمین افتاب سیاه پوش مادر خورشید ام الشهدا(س) بود و میزبان 2شهید گمنام مردم قدرشناس استان مرکزی در میدان کوهنورد و پای کوه نورالشهدا میزبان مادر شهید قاسمی شدند که قرار بود ساعت 8صبح با فرزند خود دیدار کند٬ وعده دیدار صبحگاه روز شنبه ارتفاع نور الشهدا.
پیدا شده! ای شهید گمنام!
نام آوری‏ات زبانزد عام
از نام و نشان فراتری تو
گمنام منم: اسیر یک نام

وسرانجام لحظه دیدار مادر و فرزند و سنگ قبری که دیگر برروی آن به‌جای شهید گمنام فرزند روح الله(ره) نقش زده بودند «شهید علیرضا قاسمی»٬ و مردمی که به این مادر چشم روشنی و سرسلامتی می‌دادند٬ مادر چشمت روشن٬ فرزندت آمد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *