چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 24 Apr 2024
 
۰

آمریکاییان جان سالم بدر می برند؟

چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۵۰
کد مطلب: 476090
آمریکا بعد از ویران کردن هفت کشور تنها در چند ساله ابتدایی قرن بیست و یکم، کشتن و آواره کردن میلیون ها تن که بسیاری از آنان اکنون به عنوان آوارگان جنگ های واشنگتن به سوی اروپا سرازیر شده اند، اصولا واجد هیچ اعتبار اخلاقی هست!
آمریکاییان جان سالم بدر می برند؟
به گزارش جهان به نقل از فارس، پل کریگ رابرتز در مطلبی نوشته است، از زمان دور دوم ریاست جمهوری کلینتون به این سو، آمریکا به شکل فزاینده ای در سطح بین المللی و داخلی رفتاری مجرمانه تر در پیش گرفته و نسبت به قوانین خودش، قوانین بین المللی، حق حاکمیت ملی سایر کشورها و قانون اساسی آمریکا بی اعتنا بوده است. با این حال آمریکاییان همچنان دربرابر این مجرمان، مطیع و فرمانبردار هستند.

بر اساس نظرسنجی ها هیلاری کلینتون و برنی سندرز به عنوان نامزدهای مطلوب ریاست جمهوری حزب دمکرات، آرای دمکرات ها را به نسبت پنجاه ـ پنجاه بین خود تقسیم کرده اند که مسئله شگفت انگیزی است.

هیلاری کلینتون منافع وال استریت و ابر بانک ها، لابی اسرائیل و منافع مجموعه نظامی/ صنعتی را نمایندگی می کند.

منافعی که با منافع مردم آمریکا در تضاد کامل قرار دارد.

توماس فرانک در کتاب خود «در کانزاس چه می گذرد» این پرسش را مطرح کرده است که چرا آمریکاییان علیه منافع خودشان رای می دهند و به خودشان ضربه می زنند؟

چه با پاسخ توماس فرانک موافق باشید چه نباشید، آمریکاییان به شکلی نظام مند با رای دادن به کسانی که کارگزاران گروه های صاحب منافع هستند- گروه هایی که منافع آنها در تضاد شدید با منافع شهروندان آمریکایی قرار دارد - به خودشان لطمه می زنند.

واشنگتن اکنون ادعا می کند که روسیه قصد حمله به بالتیک و لهستان را دارد. حرفی عاری از حقیقت تر از این وجود ندارد، اما طرح این دروغ از سوی رژیم اوباما اکنون تعیین می کند که حضور نظامی آمریکا در مرزهای روسیه سه برابر خواهد شد.

اگر دمکرات ها افراد آگاه و مطلعی هستند، چگونه امکان دارد که نیمی از آنها هیلاری کلینتون را ترجیح بدهند؟ آیا به این دلیل که او زن است و زنان بیشتر از آنکه خواهان آزادی های مدنی خود، صلح و آرامش و اشتغال برای خودشان و همسران و فرزندانشان باشند، خواهان یک رئیس جمهور زن هستند؟ یا به این دلیل است که با توجه به شخصیت خودفروشانه رسانه های آمریکایی، مردم هیچ سرنخی از واقعیت ماجرا در دست ندارند؟

اگر شما به هیلاری رای دهید، به کسی رای می دهید که گروه های صاحب منافع قدرتمندی که هیچ دغدغه ای جز منافع خود را ندارند، به او 153 میلیون دلار پول پردخت کرده اند.

بعلاوه کارزار انتخاباتی هیلاری از گروه های صاحب منافع بابت کارزار نامزدی ریاست جمهوری اش مبالغ قابل توجهی دریافت کرده است. اما گویی که این مبلغ کافی نباشد، آنطور که هیو وارتون می نویسد کمیته ملی دمکرات ها اتحادی را برای- اگر لازم شد- به سرقت بردن نامزدی سندرز و رای دهندگان او با هیلاری تشکیل داده است.

از آن سو گروه های صاحب منافعی که آمریکا را اداره می کنند، کمکی به سندرز نمی کنند. بنابراین انتخاب گزینه سندرز روشن است، اما 50 درصد دمکرات ها نابیناتر از آن شده اند که واقعیت را ببینند؟

هرچند که هیلاری تهدید قابل توجهی برای آمریکا به شمار می رود، اما تهدید جنگ اتمی بسیار بزرگ تر است و رژیم اوبامای دمکرات که در دست نومحافظه کاران قرار دارد نیز تهدید جنگ هسته ای را به درجات تشدید کرده است.

دولت ایالات متحده هزینه های نظامی را به منظور تشدید حضور نظامی خود در مرزهای روسیه افزایشی سه برابری داده است.

بهانه این شکوفایی بزرگ در منافع و قدرت مجموعه نظامی- صنعتی، «تعرض روسیه» است.

اما هیچ نشانه ای از چنین تعرضی وجود ندارد.

بنابراین واشنگتن و عوامل مطیع آن در رسانه های غربی، این دروغ را از خودشان ساخته اند و پشت سر هم آن را تکرار می کنند.

«روسیه به اوکراین حمله» کرد تکرار همین تبلیغات بود. این رسانه ها هیچ اشاره ای به کودتایی که واشنگتن در اوکراین ترتیب داد نمی کنند؛ کودتایی که در نتیجه آن دولت دمکراتیک انتخاب شده این کشور سرنگون گردید و جنگ علیه جمعیت روس تبار مناطق شرقی و جنوبی اوکراین آغاز شد؛ مناطقی که استان های پیشین روسیه به شمار می آمدند که رهبران شوروی به جمهوری شورایی اوکراین منضم کرده بودند.

در رسانه های جریان غالب هیچ اشاره ای به قصد واشنگتن برای در اختیار گرفتن کریمه، تنها بندر روسیه در آب های گرم در دریای سیاه صورت نمی گیرد.

واشنگتن اکنون ادعا می کند که روسیه قصد حمله به بالتیک و لهستان را دارد.

حرفی عاری از حقیقت تر از این وجود ندارد، اما طرح این دروغ از سوی رژیم اوباما اکنون تعیین می کند که حضور نظامی آمریکا در مرزهای روسیه سه برابر خواهد شد.

تشدید تهدید آمریکا/ ناتو در مرزهای روسیه، بی شک این کشور را وادار به واکنشی در قبال آن می کند.

توانایی دولت روسیه برای برتافتن این تهدیدات حدی دارد. اوبامای ناتوان در قبضه نومحافظه کاران و مجموعه نظامی- صنعتی گرفتار است.

نومحافظه کاران انگیزه های خود را از ایدئولوژی خود می گیرند که قائل به هژمونی آمریکاست.

انگیزه بخش مجموعه نظامی- صنعتی نیز قدرت و سود است.

این انگیزه ها ایالات متحده و دولت های خراجگزار آن را به حیطه کشمکش بر سر حق حاکمیت ملی روسیه (وچین) می کشاند.

در درون شوراهای سیاست خارجی آمریکا وزن کافی برای ایجاد تعادل در برابر  فشار نومحافظه کاران برای جنگ با روسیه و چین وجود ندارد.

آمریکا در جنگ متعارف یارای برابری با اتحاد راهبردی روس ها و چینی ها را نخواهد داشت.

از این رو جنگ شکل هسته ای به خود خواهد گرفت.

قدرت بمب های هیدروژنی بسیار بیشتر از بمب های اتمی است که آمریکا روی ژاپن فرو انداخت.

جنگ هسته ای به معنای پایان حیات بر روی زمین است.

آمریکاییان می توانند ببینند که دمکراسی آنان را ناکام گذاشته است، چون هیچ نظارتی بر توانایی نومحافظه کاران برای دامن زدن به یک جنگ با روسیه و چین وجود ندارد.

نئوکان ها کنترل رسانه ها را در اختیار دارند و مطبوعات چهره یک «تهدید علیه موجودیت آمریکا» را از روسیه ارائه می دهند.

زمانی که این تصویر خیالی در اذهان آمریکاییان کاشته شد، دیگر برای تبلیغات چیان هیچ کاری ندارد که با خلق هراس های بی پایان و از طریق به راه انداختن یک جنگ سرد و مسابقه تسلیحاتی دیگر، از جیب مالیات دهندگان سودهای سرشاری را نصیب مجموعه نظامی- صنعتی کنند.

این دقیقا همان اتفاقی است که اکنون در جریان است.

ناتوانی آمریکاییان از درک این موضوع است که پای آنها را به کشمکش هایی می کشاند که تنها گروه کوچکی از دیوانه ترین مظاهر بی کفایتی دمکراسی آمریکایی از آن منتفع می شوند.

دانشگاه ها و اتاق های فکری که ماوای افراد جاه طلبی است که در پی امتیازات و نفوذ هستند، به هیستری روس‌هراسی دامن می زنند.

مثلا روز 9 فوریه واشنگتن پست مقاله ای را به قلم مایکل ایگناتیف، استاد ادوارد آر.مورور در مدرسه کندی دانشگاه هاروراد و لئون وایزلتیر عضو آیزیا برلین در موسسه بروکینگز در واشنگتن منتشر کرد.

این مقاله که سوءتفسیری به تمام معنا از واقعیت های موجود سوریه است، خواهان اتخاذ تمهیداتی از سوی آمریکا می شود که به کشمکش نظامی با روسیه منتج خواهد شد.

انتشار چنین مقاله ای از سوی واشنگتن پست کار بسیار غیرمسئولانه ای است، اما این تصمیم نشان دهنده ذات خودفروشانه این روزنامه است.

ناتوانی آمریکاییان از درک این موضوع است که پای آنها را به کشمکش هایی می کشاند که تنها گروه کوچکی از دیوانه ترین مظاهر بی کفایتی دمکراسی آمریکایی از آن منتفع می شوند.

خط مشی تبلیغاتی ارائه شده از سوی دولت، نومحافظه کاران، مجموعه نظامی- صنعتی، رسانه های خودفروش و نویسندگان تخیلی چون ایگناتیف و وایزلتیر این است که روسیه، جهادی های خلافت اسلامی را بمباران نمی کند؛ گروهی که قصد دارد دولت سوریه را سرنگون کند تا یک دولت جهادی را به جای آن بر قرار کند که تهدیدی برای خاورمیانه، ایران و خود روسیه خواهد بود.

خط تبلیغاتی رسمی این است که روس ها در حال بمباران کردن «شورشیان» دمکراتیکی هستند که تلاش دارند یک به اصطلاح «دیکتاتور بی رحم سوری» را ساقط کنند.

اکنون تقصیر کشمکشی که دولت آمریکا با فرستادن داعش به سوریه برای سرنگون کردن دولت سوریه آغاز کرد، متوجه دولت های روسیه و سوریه می شود.

ایگناتیف و وایزلتیر می گویند که آمریکا «اعتبار اخلاقی» خود را به بهای خطر اجازه دادن به روس ها برای بمباران کردن و گرسنگی دادن به زنان و کودکان حفظ می کند، انگار که آمریکا بعد از ویران کردن هفت کشور تنها در چند ساله ابتدایی قرن بیست و یکم، کشتن و آواره کردن میلیون ها تن که بسیاری از آنان اکنون به عنوان آوارگان جنگ های واشنگتن به سوی اروپا سرازیر شده اند، اصولا  واجد هیچ اعتبار اخلاقی ای هست!

مایکل فلین رئیس به تازگی بازنشسته شده اداره اطلاعات دفاعی گفته است که رژیم اوباما «تصمیمی حساب شده» برای حمایت از داعش اتخاذ کرد و این گروه را علیه دولت اسد در سوریه به کار گرفت.

اینکه خشونت ها در سوریه از یک توطئه آمریکا/ داعش علیه سوریه سرچشمه می گیرد، از سوی ایگناتیف و وایزلتیر نادیده گرفته می شود.

در نتیجه آنها با وجود این واقعیت که حمایت هوایی روسیه از ارتش اسد داعش را از اراضی اشغال شده اش بیرون رانده، تقصیرها را متوجه روسیه می کنند.

 وقتی که واشنگتن و دولت های خراجگزار آن، عراق، لیبی، سومالی، افغانستان و بخش بزرگی از پاکستان را نابود می کردند، اولین دولت منتخب دمکراتیک را در مصر سرنگون می کردند، دولت اوکراین را ساقط  می کردند و جنگی را علیه جمعیت روسی آنجا به راه می انداختند، و به منظور سرقت فلسطین از فلسطینیان تسلیحات و پول لازم را در اختیار اسرائیل قرار می دادند، ایگناتیف و وایزلتیر کجا بودند؟ وقتی که کلینتون یوگسلاوی و صربستان را ویران می کرد کجا بودند؟ وقتی که داعش ها سوری ها را به قتل می رساندند و جگر قربانیان اعدامی خود را می خوردند کجا بودند؟

جالب است بدانید که چه کسی بودجه کرسی استادی به نام ادوارد آر.مورو و عضویت به نام آیزیا برلین را تامین کرده و چگونه این سمت ها به دست اشغال کنندگان فعلی آنها رسیده است.

ریگان و گورباچف به جنگ سرد پایان دادند. دولت جرج هربرت واکر بوش از خاتمه یافتن جنگ سرد حمایت کرد و تضمین های بیشتری به روسیه داد. اما کلینتون به صربستان که متحد روسیه بود حمله کرد و این توافق را که ناتو حوزه نفوذ خود در اروپای شرقی را تا مرزهای روسیه گسترش نخواهد داد، زیرپا گذاشت.

وقتی که طرح های نومحافظه کاران برای حمله به سوریه و حمله به ایران در نتیجه دیپلماسی روسیه عقیم ماند، نئوکان ها با خشم متوجه خود روسیه شدند.

در سال 1961 پرزیدنت آیزنهاور نسبت به تهدید ناشی از مجموعه نظامی- صنعتی به مردم آمریکا هشدار داد.

این هشدار مربوط به 55  سال پیش است.

این مجوعه امروز چنان قدرتمند شده است که قادر است منابع هنگفتی از وجوه مالیات دهندگان را به سمت جیب های خود منحرف کند، در حالی که استانداردها و چشم اندازهای زندگی برای مردم آمریکا روز به روز بیشتر تنزل می یابد.

وجود مجموعه نظامی- صنعتی مستلزم یک دشمن است. با به پایان رسیدن جنگ سرد، «تهدید مسلمانان» خلق شد. این «تهدید» اکنون با «تهدید روسیه» جایگزین شده که برای نگه داشتن اروپا در خط واشنگتن بسیار سودمندتر است.

آمریکای ابرقدرت به یک دشمن خطرناک تر از مشتی جهادی مسلح به سلاح های سبک نیاز دارد، از این روست که «تهدید روسیه» خلق شده است.

برای قالب کردن این تهدید به مردم آمریکا، پیوسته درباره روسیه و رئیس جمهور آن سیاه نمایی می شود. نتیجه اجتناب ناپذیر چنین فرایندی این است که مردم بی تفاوت آمریکا برای جنگ آماده می شوند.

*منبع:

http://www.globalresearch.ca/are-americans-too-insouciant-to-survive/5507339

[1] . Paul Craig Robertsدارای سمت های متعدد دانشگاهی، پژوهشی، روزنامه نگاری، خدمات دولتی و کسب و کار بوده است. او رئیس موسسه اقتصاد سیاسی است.

 
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *