پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - 28 Mar 2024
 
۷

افشاگری منصوریان از مشکلات کی روش

پنجشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۰۷
کد مطلب: 456433
سرمربی نفت تهران می گوید:«کی روش بدون دوربین و بوق و کرنا کاری کرد که باید شهروند افتخاری ایران شود.»
به گزارش جهان به نقل از خبرآنلاین ، علیرضا منصوریان بار دیگر در قامت مدافع کارلوس کی روش ظاهر شد و از مشکلاتی گفت که سرمربی تیم‌ملی را به مرز انفجار رسانده است. او که یکی از مربیان جوان و موفق لیگ ‌برتر بوده، این بار سعی کرده از مشکلاتی بگوید که کارلوس کروش را این قدر عصبی کرده است. او می‌گوید: «واقعاً فکر می‌کنید داریم هنر می‌کنیم که اینجا کارلوس کروش را پیر و مریض کردیم؟ این هنر است که او را از ایران فراری بدهیم؟ هر تهمتی که می‌توانستیم را به او زدیم و ول‌کنش هم نیستیم، تنها چیزی که اصلاً یادمان نیست، این است که داریم سرمربی تیم‌ملی کشور خودمان را این‌گونه تخریب می‌کنیم.»
 
* کروش دوباره گفته ما با هم همقدم نمی‌شویم. فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد که این همه تنش و درگیری به وجود می‌آید؟
 
با تمام احترامی که برای کفاشیان قائلم و می‌دانم آدم خوب و سالمی است، اولین دلیل قاطع و مستقیم این است که آقای کفاشیان رأساً نمی‌تواند تصمیم بگیرد.
 
*یعنی دقیقاً چه اتفاقی می‌افتد؟
 
یعنی کفاشیان به عنوان رئیس فدراسیون باید ورود کند و بگوید من حرف اول و آخر را می‌زنم ولی چون نمی‌تواند و با یک سیاست خاصی مصلحت‌اندیشی و عاقبت‌اندیشی می‌کند این مشکلات به وجود می‌‌آید. به یکی، دو سال گذشته بعد از حضور ما در جام‌جهانی‌ نگاه می‌کند تقریباً در هیچ تصمیمی علی کفاشیان خودش ورود نکرده به همین دلیل هم هست که نه مردم و نه ما فوتبالی‌ها متوجه نمی‌شویم که کفاشیان پشت کروش هست یا نه! من بیش از ۵۰بار با کروش صحبت کردم و او درددل کرده. یکی از مشکلاتش همین است که واقعاً نمی‌داند در فوتبال ایران با چه کسی طرف است. هنوز ما تعیین نکرده‌ایم که نفر تصمیم‌گیرنده در مورد کروش کیست؟ وزارت ورزش، کفاشیان، یا خود وزیر، یا رئیس‌جمهور، یا دبیر کل و... بالاخره کیست؟ هیچ‌کس نمی‌داند. مشکل اول کروش همین است که نمی‌داند با چه کسی بنشیند بگوید من این خواسته‌ها را دارم و این امکانات را می‌خواهم. با هر کدام که می‌نشیند چه دبیرکل، چه وزیر، چه کفاشیان هر کدام که هستند حرف اول و آخر را نمی‌زنند. به نظر من تقسیم توانایی در این چند پست و عدم تصمیم‌گیری صد‌درصد توسط علی کفاشیان - که بخشی از آن را من پای آینده‌نگری و عاقبت‌اندیشی او برای یک سال آینده و شاید علاقه‌مندی او به ماندن در سمت ریاست فدراسیون فوتبال می‌گذارم- است که او را به این نقطه می‌رساند که خیلی اوقات حرف‌ها را گوش کند و تعامل کند، مشکل عمده سرمربی تیم‌ملی است. ما وقتی به عملکرد کفاشیان بعد از جام‌جهانی‌ نگاه می‌کنیم می‌بینیم این عاقبت‌اندیشی همیشه وجود داشته، بحث کروش هم نیست حتی محمد خاکپور که یک مربی ایرانی است هم این مشکل را داشته و دارد. چرا محمد خاکپور در تورنمنت غرب آسیا قهرمان می‌شود و بلافاصله استعفا می‌دهد؟ برای اتفاقاتی است که در فدراسیون رخ می‌دهد. من خودم ۵سال آنجا بودم.
 
*همین مشکلات بود که باعث شد خودت هم استعفا بدهی؟
 
دقیقاً! من می‌خواهم یک مسئله ساده را بگویم، مشکل کروش این است که نمی‌داند تصمیم‌گیرنده و صاحب فوتبال ما چه کسی است. فقط با او یک قرارداد بسته‌اند و چون ما می‌آییم قرارداد او را در تومان ضرب می‌کنیم نسبت به سقف فوتبال خودمان می‌گوییم وای چه قرارداد سنگینی! ولی وقتی می‌آییم یک مقدار این طرف‌تر و در حوزه خلیج فارس نگاه می‌اندازیم من با یک تیمی به اسم الاهلی بازی کردم که مربی‌اش یک رومانیایی بود سالی ۱۲میلیون دلار بدون مالیات پول می‌گرفت به اضافه خانه، ماشین، خورد و خوراک و...
 
*البته او تیمش را به فینال لیگ قهرمانان آسیا رساند. در چند سال اخیر هم خیلی موفق بوده است.
 
اصلاً یک پله این طرف‌تر بیاییم. من نمی‌خواهم کروش را با تاپ‌های شماره یک دنیا مقایسه کنم، من او را با صبری لاموشی مربی الجیش که ما او را در تهران اوت کردیم، مقایسه می‌کنم. خیلی راحت او غیر از خانه و ماشین، بدون مالیات و بدون دردسر با تمام امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در سال دو و نیم میلیارد گرفته است.
 
*یعنی قراردادی برابر با قرارداد کروش؟
 
نه بالاتر از کروش. کروش بعد از نتایجش به دو و نیم می‌رسد. چرا محمد خاکپور استعفا می‌دهد؟ کروش ناراحت است، خاکپور، مربی جوانان، نوجوانان، بانوان همه ناراحت هستند. ما با کروش قرارداد بستیم ناراحت است، با خاکپور نبستیم ناراحت است.‌ شأن و پرستیژ یک مربی به مبلغ قراردادش است. مبلغی که آقای کفاشیان به مربی ایرانی می‌دهد عملاً توهین مستقیم است. هیچ‌وقت ما نیامدیم بررسی کنیم که چرا بازیکن‌های ملی ما حاضر نمی‌شوند بیایند تیم‌های پایه ما را بگیرند. برای اینکه عملاً نوع قرارداد توهین به آنهاست. از طرفی می‌رویم مربی سابق رئال‌مادرید یعنی یک مربی درجه یک را می‌آوریم با او قرارداد می‌بندیم، به چه وضعی قرارداد می‌بندیم؟ با خودش قرارداد مورد علاقه‌‌اش را می‌بندیم اما در مسائل سخت‌افزاری اصلاً همکاری نمی‌کنیم و نمی‌گوییم که این مربی در هر تیمی که سرمربی بوده کمترین امکاناتی که داشته زمین، البسه و کمپ بوده؛ این‌ها حداقل امکانات سخت‌افزاری هستند.
 
*الان چیزی که در مورد کروش می‌گویند این است که در ۵ سال گذشته همه خسته شدند. بالاخره یک‌سری امکانات را نداریم که به او بدهیم. چرا باورش نمی‌شود؟
 
شما مگر نمی‌گویید نیست، من یک سؤال دارم. پارسال ما با نفت به یک کمپ معمولی در آنتالیا رفتیم، ۱۱ زمین کنار هم بود آن‌هم یک شهر تفریحی - توریستی در ترکیه نه یک شهر فوتبالی، من می‌گویم در ۵سالی که کروش این قدر جیغ زد بابت البسه....
 
*کروش مدام انتقاد می‌کند. اصلاً او چه می‌خواهد که این قدر اعتراض می‌کند؟
 
او بابت البسه ۵سال است جیغ می‌زند، هم شما می‌دانی هم من می‌دانم، اگر البسه تیم اورجینال نباشد نمونه‌‌اش در منیریه تولید می‌شود که تیم‌ملی باید بپوشد. الان کروش بابت البسه مشکل دارد. حالا می‌گوییم برای البسه شخص خود وحید جعفری از آل‌اشپورت ورود کرد و این مشکل حل شد. مشکل بعدی این است که می‌خواهد اردو بگذارد ولی ما یک کمپ مناسب نداریم. اصلاً درباره اوایل کار این مربی حرف می‌زنم. چون الان من صحبت می‌کنم می‌گویند این آقا طرفدار و رفیق کروش است. روزهای اول که بعد از بازی روسیه من تیم را به او تحویل دادم که رفیق نبودیم، اصلاً روی من شناختی نداشت و قرار نبود من دستیارش شوم یا مربی امید شوم. من تیم را به او تحویل دادم؛ به اولین چیزی که ‌گیر داد چمن کمپ بود. ما تحقیق کردیم دیدیم هر جا که بوده حداقل ۱۰، ۱۵زمین در اختیارش بوده است. ما به جایی رسیدیم که برای اینکه باغبان‌ها متوجه شوند او چه می‌خواهد قیچی باغبانی برداشتیم و رفتیم با هم نمونه اصلاح چمن را انجام دادیم. من سرمربی تیم‌ملی امید، او سرمربی تیم‌ملی. من آنجا بودم به او قول دادند که در کمپ چمن درجه یک به او تحویل می‌دهند. ۵سال است من به کمپ تیم‌ملی می‌روم چمن محل تمرین باشگاه نفت ۱۰ برابر آن چمن کیفیت دارد.
 
*مشکل چمن کمپ چرا هیچ وقت حل نمی‌شود؟
 
چطور ممکن است که مهندس‌های تهرانسر که ما یک سال است تمرین می‌کنیم چمن را به ما دسته گل تحویل می‌دهند، ولی این‌ها نمی‌توانند؟ یک بار قرار شد کروش هفت روز در استادیوم آزادی تمرین کند. من می‌خواهم شما این قطعات پازل را کنار هم بگذارید بعد ببینید چرا کروش بدبین شده‌؛ قرار بود یک‌شنبه‌شب تا شنبه‌شب هفته بعد بروند آنجا تمرین کنند. من به او زنگ زدم، گفتم من با مدیران باشگاه صحبت می‌کنم تو بیا در زمین نفت تمرین کن، گفت نه من با مسئولان صحبت کردم، می‌روم در آزادی تمرین می‌کنم. دقیقاً این صحبت ما ساعت ۵ بعد از ظهر بود هشت و نیم شب زمین را شخم زده بودند! من پیش او رفتم، دیدم به‌هم ریخته و داغون است. البسه تیمش را هم به او نداده بودند، مربی‌ای که شاید اسپانسر شخصی‌‌اش در اروپا نایک یا آدیداس یا هر برند دیگری بوده اینجا می‌‌آید و دغدغه پوشیدن لباس دست اول تیمش را دارد.
 
*من شنیدم یک بار خود شما هم سر ماجرای لباس‌ها مشکل داشتید.
 
ما که بارها مشکل داشتیم. کروش سوپروایزر تیمم بود. به من گفت حرص نخور هر وقت مشکل داشتی بیا به خودم بگو! از بد حادثه دقیقاً من زمانی رفته بودم که خودش هم مشکل داشت. من در هتل آزادی پیش او رفتم و گفتم من برای البسه تیمم خیلی مشکل دارم و نمی‌دانستم خودش هم مشکل دارد. علی کریمی یا جواد نکونام نمی‌دانم کدامشان را صدا کرد، خیلی راحت به آنها گفت بروید شورت و پیراهن و گرمکن بچه‌های تیم‌ملی را بگیرید بیاورید. بعد آنها را به ما داد، ما به اتوشویی دادیم و بعد بردیم استفاده کردیم. اینجا به این مشکل خورده. از یک طرف هم برای کمپ مشکل دارد، از طرفی هم چند بار برایش اردو گذاشته‌اند کنسل شده؟
 
*منتقدین می‌گویند وقتی هم می‌خواهد اردو بگذارد، تیم را به جاهایی می‌برد که خودش می‌خواهد، مثلاً جاهایی که خیلی هم کیفیت ندارند.
 
فرض کن من مربی تیم‌ملی پرتغال شدم و در آنجا این اتفاقات برایم افتاده؛ پول و امکانات به من نمی‌دهند، برای البسه مشکل دارم، زمینم مشکل دارد، اردو برایم نمی‌گذارند‌؛ اولین کاری که می‌کنم می‌آیم ایران و با مسئولان ورزش ایران صحبت می‌کنم؛ می‌گویم من آنجا به مشکل خوردم. امکانش هست به من امکانات بدهید یا پیش دوستانم در دبی یا ترکیه می‌روم می‌گویم می‌توانید به من امکانات بدهید؟ طبیعی است که وقتی ما اینقدر او را تحت فشار می‌گذاریم به فوتبال ما بدبین می‌شود. من می‌خواهم بگویم عمده مشکل کروش الان این است که به ما بدبین شده. یعنی آن‌ فرد را پیدا نمی‌کند که بیاید بگوید حرف اول و آخر را من می‌زنم و فقط با من طرف هستی. وقتی این اتفاق نمی‌افتد درست است، اردویش را به آفریقای جنوبی می‌برد. به نظرتان از آفریقای جنوبی رفتن سودی حاصلش می‌شود؟
 
*فکر می‌کنم اردوی پرتغالش بدون پول بلیت ۱۷۰هزاردلار شده بود.
 
کارلوس که ۷سال کمک فرگوسن بوده، سرمربی رئال و آفریقای جنوبی و امارات و پرتغال بوده و آدمی که یک جزیره و یک سافاری دارد، به دنبال این است که اعتبار خودش را زیر سؤال ببرد مثلاً از اردوی پرتغال چیزی گیرش بیاید؟ این‌ها را باید مردم بدانند. شاید هم کارلوس این‌ها را بخواند از من ناراحت شود. یک اردو مثلاً می‌گوییم ۱۷۰هزار دلار، آدمی که ۲۷۰میلیون تومان پولش را در کمپ بین کارکنان کمپ و باغبان‌ها و x و y تقسیم می‌کند....
 
*واقعاً این کار را کرده؟ چون همه می‌گویند کارلوس به شدت پولکی است.
 
پرستیژ او قراردادش است. برای همین از حقش نمی‌گذرد اما برای پرداخت آن پول‌ها، افراد هستند و می‌توانند شهادت بدهند. می‌دانم کارلوس از اینکه این چیزها را می‌گویم ناراحت می‌شود. او کارهایی در ایران کرده که اگر مردم بدانند، می‌خواهند شهروند افتخاری کشورمان باشد.
 
*ولی چنین شخصیتی از او ساخته نشده، مثلاً خود کفاشیان یک بار مصاحبه کرده و گفته بود من به عباسی گفتم این خیلی پول دوست دارد. بعد از بازی ایران- کره برایش ۵۰میلیون تومان تراول ۵۰هزار تومانی برد یعنی یک گونی تراول برده بودند.
 
من یک مسئله بگویم، کسی که ۲۷۰میلیون تومان از پاداشش را تقسیم می‌کند یا آدمی که این وضعیت زندگی‌اش است و تمام امکانات زندگی را دارد. یا یک پنت‌هاوس در لندن دارد که شاید من نتوانم قیمتش را بگویم یا یک سافاری یا جزیره دارد یا کسی که در رئال‌مادرید سرمربیگری کرده چه نیازی به درصدش از مثلاً فلان اردوی تیم‌ملی دارد؟ همه این‌ها را کنار بگذارید همان منچسترش زندگی شخصی‌اش را می‌سازد. آن وقت ما به همه چیز متهمش می‌کنیم بدبین می‌شود. به دلالی متهمش می‌کنیم، زمین به او نمی‌دهیم، لباس‌هایمان مشکل دارد و... یک روز در اردو من را صدا کرد و گفت من دو سال است سایزم را گفته‌ام، تمام البسه‌ای که برای من آمده دبل ایکس لارج است. من دو سال است می‌خواهم این اردو را داشته باشم، می‌خواهم با این تیم بازی کنم نمی‌توانم. من خودم را می‌گویم، اگر قرار باشد در کشوری سرمربی تیم‌ملی باشم به سختی پرچم کشور دیگری را دور گردنم می‌اندازم نه که خدای نکرده بگویم خیلی دگم و متعصب هستم اما فقط پرچم کشور خودم را می‌اندازم اما کسی که بعد از صعود جام‌جهانی‌ می‌‌آید و پرچم کشور ما را دور گردنش می‌اندازد و می‌گوید یکی از علایق من در این کشور مردم هستند من به آنها احترام می‌گذارم و خیلی دوستشان دارم و... بعد ما همه این اتفاقات مثبت را فراموش می‌کنیم.
 
*به نکته خوبی اشاره کردی. اتفاقاً منتقدان می‌گویند او با این کارها حرکت پوپولیستی و مردم‌فریبی می‌کند.
 
این را در نظر بگیرید که او که یک آدم معمولی نیست. کارهایش بازتاب جهانی دارد.
 
*همان تصویری که مچ‌بند ایرانی دارد و پرچم ایران را به بازویش بسته بارها و بارها در دنیا بازنشر شده است.
 
این را در زمانی بسته که ما در بدترین شرایط تحریم بودیم. همه دنیا با ما بد بودند و همه اروپا ما را تحریم کرده بودند. او پرچم ما را دور بازویش بسته و شما فکر کنید وقتی به اروپا می‌رود و مصاحبه می‌کند می‌گوید ایران آن کشوری نیست که شما فکر می‌کنید، به نظرتان این تبلیغ برای ما قیمت دارد؟
 
*کسی که محبوب‌ترین آدم مربیگری در دنیاست.
 
کسی که حرفش در دنیا خریدار دارد و خودش هم آدم منطقی و باسیاستی است و می‌داند که پرچم کشوری مثل ایران که همه اروپا تحریمش کرده‌اند را دور گردنش بیندازد تبعات خاص خودش را دارد. اصلاً این‌ها به کنار، شادی حضور در جام‌جهانی‌ برای ما چه قیمتی داشت؟ شادی ۹۰دقیقه‌ای مساوی بودن با آرژانتین چقدر برای ما قیمت داشت؟ ما همه این‌ها را فراموش می‌کنیم و می‌آییم او را همه‌جوره تحت فشار می‌گذاریم. من می‌دانم این اواخر خودش هم یک مقدار گاز زیاد داد، به خیلی چیزها اعتماد نکرد ولی همه این‌ها را ما برایش فراهم کردیم.
 
*یک اختلافی که با او دارند این است که می‌گویند نمی‌تواند با مربیان لیگ دیالوگ و ارتباط برقرار کند. تو یکی از کسانی هستی که توانستی با او ارتباط طولانی داشته باشی. فکر می‌کنی مشکل چه می‌تواند باشد؟
 
زمانی که او به ایران آمد من را نمی‌شناخت، همیشه هم به من می‌گوید یکی از دلایل علاقه‌مندی من به کار در ایران بازی ایران و روسیه بود که تیم آنقدر خوب کار کرد و من دیدم در تیم ایران ستاره وجود دارد. من راحت بعد از ۶ماه با او رفیق شدم و اطمینانش را جلب کردم. اوایل هم شرایط خیلی نزدیک به هم نبود. یک بار از من یک گزارش درباره فوتبال ایران خواست من همه چیز را خیلی تلخ نوشتم. نکته جالب اینکه همه اتفاقات امروز را برایش پیش‌بینی کرده بودم که فکر نکن تو این امکانات را در ایران داری، مربی‌های قبلی هم به دنبال این بودند که مثلاً پرواز اختصاصی یا خیلی امکانات دیگر داشته باشند. وقتی یک بار در اردو گفت هر مربی بیاید قدمش روی چشم، هر مربی که رفت واقعاً هم با احترام با او برخورد کرد ولی وقتی شما می‌بینید مربی‌ای که یک سال دو سال تازه از دوران مربیگری‌اش می‌گذرد در مورد مسائل فنی کروش نظر می‌دهد، خب روی او فشار می‌‌آید یا در فوتبال ما یک باره ۵، ۶ مربی به او حمله می‌کنند. خب معلوم است احساس عدم امنیت می‌کند ولی اگر یادتان باشد قبل از جام ملت‌ها گفت هر مربی که می‌خواهد بیاید قدمش روی چشم، خیلی از مربی‌ها هم رفتند با او هم صحبت کردند. کروش یک آدم منطقی است. البته می‌دانم که در لجاجت هم خیلی یکدنده است و از ایده خودش عقب‌نشینی نمی‌کند.
 
*فکر نمی‌کنید زیاد انرژی‌اش را روی دعوا می‌گذارد؟
 
کروش بهترین‌ها را برای بازیکنانش می‌خواهد یعنی زمانی که در اردو است تمام مجموعه وظیفه دارند فقط در اختیار بازیکنان باشند و آنها در رفاه باشند. با بازیکنان هم رفیق است، یک مواقعی خشن است، یک مواقعی هم مثل برادرشان است. نمونه بارزش هم اینکه در اردوی تیم‌ملی بچه‌ها مثل پدر دوستش دارند. این دوست داشتن از طرف یک نفر دروغ باشد، دو نفر دروغ باشد، همه بازیکنان که دروغ نمی‌گویند. یک کلمه حرف رفتن زد تمام اردوی تیم‌ملی برایش بلند شدند. در کل من می‌دانم شاید این مصاحبه هم به مذاق خیلی‌ها شیرین نیاید اما می‌خواهم خیلی راحت و ساده بگویم ما باید علم‌مان را بالا ببریم و این فقط مستلزم مطالعه داشتن و به‌روز بودن است. فقط به این نیاز داریم اما ما اکثراً مبارزه می‌کنیم و به عنوان حریف با او برخورد می‌کنیم. اگر نتیجه گرفت وظیفه‌‌اش بوده، اگر هم نتیجه نگرفت که هیچ! بعد هم ما باید بدانیم ما کارلوس کروش را آوردیم! هر مربی یک قیمتی دارد، این قیمت را به تومان نگاه نکنیم. اگر شرایط فراهم بود قطعاً رئال‌مادرید دنبال من هم می‌آمد. پس لابد در فوتبال دنیا یک تفاوت‌هایی وجود دارد.
 
*خیلی از همکاران تو به تعطیلات لیگ انتقاد دارند.
 
الان مگر در اروپا در یک هفته دو بازی نمی‌گذارند؟
 
*تقریباً هر ۱۰ تا ۱۲ روز دو بازی.
 
فکر می‌کنید برای چه این کار را می‌کنند؟ علتش این است که مربی‌های تیم‌ملی هم سهم کار تاکتیکی خود را می‌خواهند. آنها که ماشین نیستند که یک دکمه را بزنند یک‌باره تاکتیک پیاده شود. فوتبال ورزشی است که فقط تمرینات کمک می‌کند شما نتیجه بگیرید. برای همین هم یوفا الان هر دو بازی را در ۱۰، ۱۲ روز تنظیم می‌کند و بعد ۱۰ روز تعطیلی می‌گذارد، این ۱۰ روز تعطیلی را برای این می‌گذارند که سرمربی‌ها از کار تاکتیکی خود دفاع کنند و منافع تیم‌ملی را در نظر بگیرند. اصلاً من می‌خواهم یک چیز دیگر بگویم، چرا ما خودمان را با آلمان و هلند و اسپانیا مقایسه می‌کنیم؟ مگر چه چیز ما شبیه اینهاست که فقط این یک مسئله را در نظر می‌گیریم؟ در آلمان، یوآخیم ‌لو ۷۲ ساعت قبل از بازی، بازیکنان تیم‌ملی را فرامی‌خواند اما شما ۱۸ تیم بوندس‌لیگا را نگاه کنید هر ۱۸تیم ادبیات بدنسازی یکسانی دارند. لیگ آلمان را با لیگ‌های انگلیس و اسپانیا و فرانسه و ایتالیا مقایسه کنید، در تمام تیم‌های دنیا کارهای بدنسازی‌شان تقریباً یک‌شکل است یعنی کار فیزیکی به ‌نحو ‌احسن انجام می‌شود، حالا چه چیز ما شبیه آنهاست؟ من خودم را می‌گویم نوع بدنسازی تیم من امسال اصلاً ۵۰درصد نبود چون نیمی از بازیکنان من بعد از بدنسازی به تیم ملحق شدند. اگر کارلوس بخواهد ۷۲ ساعت قبل بازیکن من را بگیرد من تیمم را برای لیگ ایران آماده می‌کنم، در سطح شماره یک‌های آسیا مثل جی‌لیگ و کی‌لیگ که آماده نمی‌کنم، شاید بازیکنان ما در سطح لیگ ایران آماده باشند ولی وقتی در فیلتر نهایی آسیا در بازی با کره و ژاپن می‌رویم می‌بینیم چقدر از لحاظ بدنی از آنها عقب هستیم. پس سرمربی تیم‌ملی مجبور است اردو بگذارد. در اردو که نمی‌‌آید تیمش را لیگ ‌برتری آماده کند تورنمنتی آماده می‌کند. وقتی می‌خواهد تورنمنتی آماده کند مجبور است ظرف ۱۵روز فیزیک تیمش را کامل بالا ببرد. اگر قرار باشد ۷۲ساعت قبل بازی از علی منصوریان بازیکن بگیرد بازیکن من برای لیگ ایران آماده است و مثلاً برای یک تورنمنت ۴بازی فشرده آماده نیست، به مشکل می‌خورد و دقیقاً برای همین است سال‌های گذشته ما در تورنمنت‌ها به مرور افت می‌کردیم. من می‌خواهم این را از مربی‌ها بپرسم؛ اولین چیزی که ما باید در نظر بگیریم منافع فوتبال کشورمان و بعد منافع فوتبال باشگاهی است، آیا همه ما یک مدل بدنسازی می‌کنیم؟ برنامه همه ما تنظیم است؟ آیا به لحاظ فیت بودن بازیکنانمان همه تاپ‌های شماره یک آسیا هستند که ۷۲ساعت جلوتر آنها را صدا کنیم؟ اگر فقط در آسیا هم در نظر بگیریم از لحاظ فنی یا کیفیت فیزیکی و تمرینی شماره یک هستیم؟ پس نیاییم خودمان را با هلند یا حتی اتریش یا حتی یونان و لیگ‌های پایین‌تر اروپایی مقایسه کنیم. برای اینکه کیفیت کار آنها به گونه‌ای است که از اول فصل همه چیز روی حساب و کتاب است و برنامه‌ریزی و تقویم فصلی دارند.
 
*حالا بالاخره همه این اتفاقات رخ داده و امروز هم کروش قرار است دوباره با کفاشیان جلسه داشته باشد و معمولاً هم این‌طور است که نه خودش دلش می‌‌آید برود و نه کفاشیان می‌خواهد او برود.
 
من نتیجه‌‌اش را از همین الان پیش‌بینی می‌کنم. کارلوس با کفاشیان به جلسه می‌رود از جلسه که بیرون بیاید متوجه هیچ چیز نشده! یعنی علی کفاشیان به او قول‌هایی می‌دهد که هم خودش ذینفع هست، هم نیست، یعنی به نوعی می‌شود گفت فقط یک چسب زخم روی مشکلات می‌زند و اصل مشکل را نمی‌تواند حل کند.
 
*و دوباره این زخم مدام نو می‌شود، ولی یک سؤال وجود دارد آیا الان برای ما افتخار بزرگی است که کروش را از ایران فراری بدهیم؟
 
ما اگر کروش را از ایران فراری بدهیم ادبیات جدیدی را در فوتبال دنیا می‌آوریم که مربی خارجی، اگر می‌روی در فوتبال ایران کار کنی مواظب باش، چون هر لحظه ممکن است برایت یک اتفاقی بیفتد ایران را ترک کنی. چون رئیس فدراسیون فوتبال کاملاً و صددرصد تصمیم‌گیرنده نهایی نیست. این یک پیغام جدید از طرف فوتبال ما به فوتبال دنیاست و بعد یک موضوع دیگر، به لحاظ تبلیغاتی ما وحشتناک ضربه می‌خوریم. چون اگر کروش را فراری بدهیم او هم آرام نمی‌نشیند و می‌رود درد دل پنج سالش را می‌گوید. یک نکته دیگر را می‌خواستم بگویم؛ آنهایی که می‌گویند کروش برای سیاه‌کاری پرچم کشور ما را روی دوشش می‌اندازد، بعضی‌ها هم خیلی وضعشان خوب است جرأت دارند رقم خیلی بالایی را صرف امور خیریه در کشور خودشان کنند یا اگر هم این کار را کردند به صد تا سایت می‌گویند که کار تبلیغاتی انجام بدهند؟
 
*کروش چنین کاری کرده؟
 
البته اصلاً دوست ندارد کسی درباره این کارهایش چیزی بداند. فقط من این را به منتقدان بگویم که اگر ما بچه مسلمان‌ها دنبال کار خیر هستیم، کار خیری که در دو سال گذشته این‌ فرد در کشور ما انجام داده، من اگر مسئول بودم و مسئولیتی داشتم ایشان را شهروند افتخاری ایران اعلام می‌کردم. گرچه خودش اصلاً دوست ندارد خیلی چیزها عنوان شود، ولی می‌خواهم بگویم شاید به اندازه یک بچه مسلمان که خیلی کار خیر انجام می‌دهد، او برای ما کار خیر انجام داده است. ما یک‌جا باید قبول کنیم که او کشور ما را دوست دارد. مگر نمی‌گویند صد هزار دلار از آل‌اشپورت گرفته ایشان فقط ۲۷۰میلیون تومان در کمپ تقسیم کرده، من نمی‌توانم خیلی چیزها را بگویم، اصلاً راضی نیست چون مسائل شخصی خودش است.
 
*از بحث انتقادهای فنی درباره تعطیلات لیگ دور شدیم.
 
از مربی‌ها هم خواهش می‌کنم استادهای بزرگ مدرس مثل محصص، امیر حاج‌رضایی، فریدون معینی و... در فوتبال ما هستند بروید از آنها سؤال کنید، آیا لازم است هر ۲۰روز تعطیلی ما بدنسازی کنیم؟ خیلی ساده است ۲۰روز تعطیل است، دو سه روز به تیمت استراحت می‌دهی، ۴ روز تمرین می‌کنی یک بازی دوستانه برگزار می‌کنی، ۴روز دیگر تمرین می‌کنی یک بازی دوستانه دیگر انجام می‌دهی، هفته بعد از آن هم مسابقاتت شروع می‌شود. من خودم و علی دایی را مثال می‌زنم ۶روز تمرین کردیم، روز هفتم بازی کردیم، دوباره ۶روز تمرین می‌کنیم بازی بعدیمان را در لیگ انجام می‌دهیم. در کل می‌خواهم بگویم من خودم به شخصه کسی هستم که پرچم کشورم را به اندازه خدا و خانواده‌ام دوست دارم. اگر کسی ناخنش خدای نکرده به پرچم کشورم بگیرد حاضرم سرم را بدهم کسی به پرچم کشورم بی‌احترامی نکند، صحبتی هم می‌کنم شاید ادبیاتم این نیست که بگویم من حافظ منافع کروش هستم و... من سرمربی تیم نفت هستم. یک سال و نیم بعد از جام‌جهانی‌ خودم رفتم به کروش گفتم ما همیشه برادر هستیم و من مشاور تو خواهم ماند اما نفت به من یک پیشنهاد خوب داده، می‌خواهم بروم مربیگری باشگاهی بکنم. می‌دانید که سر این موضوع بسیار هم از من ناراحت شد اما من دوست دارم همه مردم این حرف‌ها را بدانند و خودشان نظر بدهند. فقط یک جور مشکل این ‌فرد حل می‌شود، آن هم اینکه یک نفر در ورزش ما بگوید تو تا پایان قراردادت فقط با من طرف هستی، فقط با من صحبت کن. ما ۴زمین در کمپ، ۶زمین هم در استادیوم آزادی داریم. در این ۵سال به جای این همه جنگ و درگیری....
 
*اگر همه این ۱۰ زمین را می‌خواستند زیرسازی کنند چقدر هزینه داشت؟
 
استادیوم آزادی نگهداری یک سالش چقدر هزینه دارد؟ تا جایی که من اطلاع دارم ساخت یک زمین چمن یک میلیارد هزینه دارد ولی زمینی را که بخواهند آماده کنند بین ۲۰۰ تا ۵۰۰میلیون هزینه دارد. اصلاً می‌گوییم ۵۰۰میلیون تومان، اصلاً می‌خواهند بهترین چمن دنیا را یک میلیارد بکارند. ۴ تا زمین کمپ را درست کنند، ۴تا هم از استادیوم آزادی درست کنند، ۸ زمین که ۴تای آن را برای تمام تیم‌های فوتبال بگذارند ۴تا را هم برای تیم‌ملی بزرگسالان بگذارند. حالا مشکل مالی داریم به جای ۸تا ۴تا زمین کمپ را فقط درست کنند. دو زمین کمپ در اختیار پایه‌ها باشد، دو زمین این سمت هم در اختیار تیم‌ملی باشد. این امکان هم فراهم نشد؛ من اصلاً می‌گویم برای کروش که نمی‌خواهیم درست کنیم ۱۰ زمین را ۱۰ میلیارد درست کنیم، سالی ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون هم هزینه نگهداری آنهاست. به خاطر فوتبالمان این کار را انجام بدهیم. کروش شاید پس‌فردا نباشد. در لیگ ما به چمن اهمیت داده نمی‌شود برای همین به کمپ تیم‌ملی هم اهمیت نمی‌دهند. الان فقط گسترش تبریز و استقلال و پرسپولیس زمین خوب دارند. شما یک زمین دیگر را بگو که الان مخمل است.
 
*استادیوم آزادی هم مخمل نیست.
 
ما فقط در ایران یک زمین تاپ داریم آن‌هم زمین گسترش فولاد تبریز است. برای مملکتی که ۸۰ میلیون جمعیت دارد خیلی زشت است.
 
*چمن آزادی را هم بلند می‌کنند که چاله‌هایش مشخص نشود.
 
چمن آزادی را هم اگر بخواهند با ماشین شماره یک بزنند با اولین تکل رول آن کنده می‌شود، این را حتماً بنویسید ولی با همه این تفاسیر بهترین چمن‌های ما آزادی و گسترش فولاد تبریز است، غیر از این‌ها اصلاً زمین نداریم پس نمی‌توانیم کار تاکتیکی خوب انجام بدهیم و فیزیکی کار می‌کنیم. مربی تیم‌ملی هم می‌گوید من بازیکنانم را تاکتیکی می‌خواهم.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *