جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
 
۲

۶ زن که نقش مهمی در کربلا داشتند / نخستین شهید زن کربلا

نقش رقیه؛ همسر مسلم (ع) در کربلا
يکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۳۴
کد مطلب: 450602
در واقعه کربلا زنان زیادی نقش داشته اند. مطالعه سرگذشت آنان در این حماسه می تواند درس آموز و الگوی بسیاری از زنان جامعه باشد.
۶ زن که نقش مهمی در کربلا داشتند / نخستین شهید زن کربلا
به گزارش جهان، حجت‌الاسلام حمید احمدی‌جلفایی در گفت‌وگو با خبرنگار مهرخانه، درخصوص زنانی که در مسیر حرکت قافله امام حسین علیه‌السلام به ایشان پیوستند، گفت: در بررسی این امر به ۶ زن برمی‌خوریم که برخی از این ۶ نفر، نقش مهمی در کربلا ایفا کردند.

ام‌وهب؛ همسر عبدالله بن عمیر کلبی

او درخصوص اولین زن از این ۶ نفر، اظهار داشت: اولین شخصیتی که به عنوان بانویی نمونه در کربلا می‌توان از او یاد برد، زنی است به نام ام‌وهب؛ همسر عبدالله بن عمیر کلبی. در برخی منابع نام همسر این زن را عبدالله بن تمیم کلبی هم عنوان کرده‌اند، که از یاران نزدیک امام علی و امام حسین علیهماالسلام بود. این فرد در کوفه زندگی می‌کرد و نقل شده است زمانی که خبر محصورشدن امام حسین علیه‌السلام در کربلا را شنید، با همسرش مشورت کرد. همسرش نیز او را تشویق به یاری و همراهی امام علیه‌السلام کرد و یک شرط گذاشت که من را هم باید با خود ببری. این زن و شوهر شبانه به سمت کربلا حرکت کرده و به کاروان امام حسین علیه‌السلام پیوستند.

این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: منابع معتبری مانند صفحه ۴۳۰، جلد ۵ از تاریخ طبری؛ صفحه ۵۶۴، جلد ۲ کتاب الکامل فی التاریخ؛ صفحه ۱۶۱ الملهوف؛ صفحه ۶۲ مثیرالاحزان و صفحه ۱۷، جلد ۴۵ بحارالانوار، قضیه ام‌وهب را به صورت مبسوط ذکر کرده‌اند. از نحوه حضور ایشان در صف یاران امام حسین علیه‌السلام مطلب چندانی نقل نشده است، اما کتب تاریخی بدون استثنا به نحوه شهادت عبدالله عمیر و همسرش ام‌وهب، پرداخته‌اند. در زیارت ناحیه مقدسه هم اسم همسر ام‌وهب آمده است: «السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَیرٍ الْکلْبِی».

خطاب امام حسین (ع) به ام‌وهب

او با اشاره به نقل تاریخ طبری گفت: در این کتاب آمده است: زمانی که عبدالله به میدان رفت و به خاک افتاد، همسرش عمودی را برداشت و به یاری شوهرش به سوی میدان حرکت کرد. عباراتی که این زن در مسیر حرکت خود به سمت شوهر به زبان آورده، تاریخ‌نویسان را شگفت‌زده کرده است؛ او خطاب به همسرش گفت: "برو و با ناپاکان روزگار که کسانی جز ذریه محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هستند، بجنگ و آن‌ها را نابود کن." در این عرصه امام حسین علیه‌السلام فرمودند: جلوی این زن را بگیرید و خطاب به او عرضه داشتند: "شما از ناحیه اهل بیت علیهم‌السلام، بهترین خیر را پاداش گرفته‌ای؛ به سمت زنان برگرد و در میان زنان باش که جنگ بر زنان واجب نیست."

نخستین شهید زن کربلا

احمدی‌جلفایی با بیان این‌که در برخی مقاتل مانند طبقات کبری و مثیرالاحزان، عبدالله بن عمیر اولین شهید کربلا شناخته شده است و اگر این نقل درست باشد، ام‌وهب هم اولین زن شهید کربلا به حساب می‌آید، ادامه داد: بعد از شهادت همسر ام‌وهب، نتوانستند جلوی ام‌هب را بگیرند و او به کنار جنازه شوهر خود رفت و به گریه و ندبه پرداخت تا این‌که رستم؛ غلام شمر، عمودی را بر سر این زن فرود آورد و او را به شهادت رساند.

زنی سرشار از ایمان و بصیرت/ "به خدا من تو را رها نمی‌کنم تا بمیرم"

این پژوهشگر تاریخ درخصوص نقش‌آفرینی ام‌وهب در واقعه کربلا خاطرنشان کرد: از نشانه‌ها و نقل‌های اندکی که در تاریخ آمده است و عاقب به‌خیری این بانوی نمونه در کربلا به خوبی می‌توان این استنباط را کرد که این زن سرشار از ایمان و بصیرت بود و شهامت و شجاعت خاصی داشت. در برخی از نقل‌ها مثل آن‌چه تاریخ طبری از ابی مخنف نقل می‌کند، آنست که آمده است که وقتی همسر این زن به سمت میدان حرکت می‌کند، می‌گوید: "به خدا من تو را رها نمی‌کنم تا بمیرم." برخی از تواریخ نیز در مورد نوحه‌خوانی‌ او بر جنازه شوهرش نقل می‌کنند که زمزمه می‌کرد: "ای شوهرم، بهشت گوارای تو باد!" که این نیز نشان از ایمان و یقین ام‌وهب به مقام شهادت دارد. این ماجرا را با تفصیل بیشتر، کتاب‌هایی مانند انصاب‌الاشراف و الارشاد شیخ مفید نیز بیان کرده‌اند.

چهار درس مهمی که می‌توان از ام‌وهب آموخت

او ادامه داد: چهار درس مهم که زنان ما می‌توانند از زنی چون ام‌وهب فرابگیرند عبارت است از: اول، همدلی و هم‌فکری با شوهر، که در جریان مشورت با همسر اتفاق افتاد و این دو را به کاروان امام رسانید؛ امری که در زندگی امام علی علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نیز به عنوان یک اصل در زندگی زناشویی شناخته می‌شود. دوم، شجاعت؛ برخلاف تصور ابتدایی برخی گویندگان و نویسندگان که سعی دارند زن مسلمان را یک زن گوشه‌نشین و بدون مسئولیت‌های اجتماعی نشان دهند، از بررسی تمام الگوهایی که از زنان موفق در کربلا و پیش از آن و پس از آن حاصل می‌شود، می‌توان دریافت که زن مسلمان در جامعه حاضر می‌شود، اما به صورت مفید و هدفمند.

احمدی‌جلفایی درس سوم را اعتقاد و ایمان دانست و گفت: این اعتقاد در عبارات و کلمات ام‌وهب دیده می‌شود، چهارم، بصیرت کافی به مسایل موجود در عصر خود؛ باید دقت داشت که بسیاری از زنان آن دوره که تاریخ زندگی‌شان با وقایع عاشورا هماهنگ بود، نسبت به این واقعه بی‌تفاوت بودند و در برخی موارد حتی به خاطر مال دنیا شوهرانشان را به حضور بر علیه امام حسین علیه‌السلام و تقابل با او تشویق کردند.

نقل‌های متفاوت تاریخ در مورد ام‌وهب

این استاد حوزه با بیان این‌که در امالی شیخ صدوق، نظیر این ماجرا برای مادر شخص دیگری به بنام وهب که نصرانی بوده و همسر او ذکر شده است، گفت: در این نقل آمده است که جوانی در ماجرای کربلا حاضر می‌شود و شبیه آنچه که گفته شد برای ایشان رخ می‌دهد، اما تفاوت‌هایی بین این نقل و نقل قبلی وجود دارد که احتمال می‌رود این دو، دو شخص بودند، اما به دلیل آن‌که از جهاتی شبیه هم بودند، گاهی در مقاتل در نوشتن این تشابهات به اشتباه افتاده‌اند. در این میان منابع متأخر نیز به امالی شیخ صدوق استناد کرده‌اند، که گفته شده است او و مادرش، نصرانی بودند و به دست حسین علیه‌السلام مسلمان شدند. البته در این نقل نیز اشاره‌ای به وجود تازه‌عروس نشده است، چراکه صحت ندارد.

او ادامه داد: میان این دو قضیه خلط شده است؛ تواریخ معتبر ام‌وهب، زن عبدالله بن عمیر را ذکر کرده‌اند که زن تقریباً جوانی نیز بود و امالی صدوق قضیه مشابه دیگری را برای ام‌وهبی نقل می‌کند که پسرش وهب بود و هر دو نصرانی بودند و مسلمان می‌شوند. این دو زن متفاوت از یکدیگر هستند؛ چرا که شیخ صدوق بر نصرانی‌بودن ام‌وهب تأکید می‌کند و از طرف دیگر نحوه شهادت نیز در این دو قضیه متفاوت است؛ در ماجرای همسر عبدالله ذکر شده است که بعد از شهادت عبدالله همسرش بر بالین‌اش حاضر شده و میله‌ای بر سرش فرود آمده و شهید می‌شود، اما در ماجرای ام‌وهب، وهب اسیر می‌شود و عمر سعد امر می‌کند که او را گردن بزنند و بعد سر او را به سمت مادرش پرتاب می‌کنند، آن‌جاست که مادر وهب شمشیری برداشته و به سمت لشکر یزید حمله‌ور می‌شود؛ در این‌جا نیز امام حسین علیه‌السلام، جمله‌ای مانند آن‌چه در مورد همسر عبدالله گفتند بیان می‌دارند: "ام وهب بنشین، که جهاد بر زنان نیست و هم تو و هم فرزندت با جد من در بهشت خواهید بود." نکته آنست که در این قضیه تصریحی بر به شهادت‌رسیدن ام‌وهب وجود ندارد؛ با این وجود این ماجرا بر بصیرت، یقین و ایمان والای ام‌وهب دلالت دارد؛ خصوصاً زمانی که سر فرزند را بازگردانده و می‌گوید: "ما قربانی که در راه خدا داده‌ایم، پس نمی‌گیریم."

زنی که در کربلا نبود، ولی موجب حضور همسرش در کربلا شد
این پژوهشگر تاریخ درخصوص زن مؤثری دیگر در واقعه کربلا گفت: زن دیگری که در کربلا حاضر نبود، ولی موجب حضور همسرش در کربلا و نقش‌آفرینی کلیدی او در این ماجرا شد؛ به‌گونه‌ای که امام حسین علیه‌السلام در عرصه‌های مختلف جنگ و تدبیر لشکر، از هم‌فکری و هم‌رأیی او بهره بردند، شخصی است که در برخی نقل‌ها نام او "دیلم" است و در برخی از اقوال "دلهم"، ذکر شده است؛ همسر زهیر بن یقین؛ زنی بسیار بابصیرت و روشن‌دل.

"سبحان‌الله، آیا کسی مثل فرزند رسول خدا تو را می‌خواند و تو اجابت نمی‌کنی؟"

این استاد حوزه تشریح کرد: قضیه این زن و شوهر در منابع تاریخی بسیار مشهور است؛ زمانی که امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا در منزلی به نام زرود خیمه زده بود، متوجه می‌شوند که خیمه‌ای در نزدیکی ایشان برپا شده است. از نام صاحب خیمه سؤال کرده و پی می‌برند که متعلق به زهیر است. زهیر از حج بازمی‌گشت و به سمت کوفه روانه بود. امام حسین علیه‌السلام فرستاده‌ای را به سوی زهیر می‌فرستند و زهیر از پاسخ‌گویی به ایشان امتناع می‌کند.

احمدی‌جلفایی با بیان این‌که در این‌جا نقش یک همسر خوب و کامله، در سعادت و عاقبت به‌خیری مرد نشان داده می‌شود، ادامه داد: در این زمان دیلم رو به زهیر کرده و می‌گوید: "سبحان الله، آیا کسی مثل فرزند رسول خدا تو را می‌خواند و تو اجابت نمی‌کنی؟" این سخن احساسات زهیر را تحریک کرده و به سمت امام حسین علیه‌السلام می‌رود؛ از آن‌چه میان امام حسین علیه‌السلام و زهیر می‌گذرد، منابع تاریخی حرفی نزده‌اند، اما بعد از این صحبت است که او خیمه‌های خود را جمع می‌کند، همسر خود را طلاق می‌دهد و به امام حسین علیه‌السلام می‌پیوندد و به یارانش نیز می‌گوید که من به امام علیه‌السلام پیوستم؛ هرکدام که می‌خواهید در رکاب امام علیه‌السلام بیاید و هر که نخواست، من بیعتم را از او برداشتم.

چرا همسر زهیر در کربلا حاضر نشد؟

او درخصوص این‌که چرا همسر زهیر؛ با این بصیرت و یقین، در کربلا حاضر نمی‌شود، اظهار داشت: این امر با توجه به برخی قراین تاریخی امری موجه است؛ یکی از این قراین آنست که او می‌خواست در کربلا باشد، اما زهیر به او گفت: "اگر می‌خواهی من با امام حسین علیه‌السلام باشم، باید از من طلاق گرفته و بروی." در برخی نقل‌ها مانند انصاب‌الاشراف یا لهوف تصریح شده است که این زن با گریه و زاری از شوهرش جدا شد.

این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: در برخی از مقاتل نیز آمده است که وقتی زهیر به شهادت رسید، امام حسین علیه‌السلام کلماتی را به زبان آوردند که در شأن کمتر شهیدی به کار بردند. به نظر می‌رسد هر چه این عبارات زیباتر باشد، بر شأن و مرتبت دیلم یا دلهم نیز اشاره بیشتری خواهد داشت.

دو ویژگی مهم دیلم

او با بیان این‌که دو ویژگی مهم در این زن وجود دارد که می‌تواند او را به عنوان زن الگوی عاشورایی معرفی کند، اظهار داشت: این دو ویژگی عبارت است از: بصیرت؛ که در عباراتی که برای تحریک همسرش جهت همراهی امام حسین علیه‌السلام به کار گرفت، پیداست، و دیگری جان‌فشانی و ایثاری که در راه حق نشان داد و علی‌رغم اکراهی که داشت، دست از شوهر خود برمی دارد.

دو شبهه نامتعبر تاریخی در مورد زهیر و همسرش

این استاد حوزه با اشاره به دو شبهه نامعتبر در مورد زهیر و همسر او گفت: در کتاب مجالس‌المواعظ بیان شده است که زهیر در کودکی با امام حسین علیه‌السلام هم‌بازی بود و خاک جای پای امام علیه‌السلام را می‌بوسید و زمانی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم این صحنه را دیدند او را مورد ملاطفت قراردادند. این ماجرا در هیچ منبع معتبری نیامده است و با تقویم زندگانی زهیر نیز هم‌خوانی ندارد؛ چراکه زهیر در آن تاریخ نمی‌توانسته در مدینه باشد. در برخی نقل‌ها نیز چنین قضیه‌ای به حبیب‌بن‌مظاهر نسبت داده شده و در سایر نقل‌ها مانند المنتخب طریحی، این ماجرا بدون نام شخص بیان شده است.

او ادامه داد: شبهه نامعتبر دیگر در مورد همسر زهیر است؛ آن‌چه در سریال مختارنامه از خیمه‌زدن او بعد از عاشورا در بیابان نشان داده شد، در هیچ منبعی، حتی منابع ضعیف، نقل نشده است. مسئله دیگر در مورد حضور دیلم در کربلاست که در یک کتاب خاص آمده است و این‌طور گفته شده که او در کربلا بوده و تا انتها نیز حضور داشته و یا چنین دریافت می‌شود که این زن در میان اسرایی که برای دفن جنازه در روز چهلم آمدند، حضور داشته است. در طبقات الکبری آمده است وقتی عاشورا به پایان رسید، همسر زهیر به غلام خود، شجره، گفت: "برو و مولایت را پیدا و او را کفن کن! "نکته آنست که این قضیه استبعاد دارد و اصل قضیه بازگشت به کربلا و ماجراهایی نظیر آن، مورد ابهام است، اما اگر چنین قضیه‌ای هم رخ داده باشد، با فاصله زمانی بسیاری بعد از کربلا صورت گرفته که همسر زهیر به امیدی غلامش را به آن‌جا می‌فرستد، اما باز هم باید به این نکته دقت داشت که این نقل منفرد است و تنها در کتاب طبقات الکبری آمده است.

زنی در میان سپاه ابن سعد

احمدی‌جلفایی در ادامه درخصوص چهارمین زن مؤثر در کربلا اظهار داشت: این زن، زنی از طایفه بنی‌بکر است و تنها یک نشان در برخی مقاتل درباره او آمده است. در کتاب لهوف، صفحه ۱۸۰ و مثیرالاحزان، صفحه ۷۷ به نقل از عمید بن مسلم آمده است که وقتی حادثه کربلا به پایان می‌رسد و سپاهیان به سمت خیمه‌ها یورش برده و به قتل و غارت می‌پردازند، زنی از طایفه بکر بن وائل، که در میان سپاه ابن‌سعد بود، وقتی می‌بیند که به سمت خیمه‌های امام حسین علیه‌السلام حمله برده می‌شود، با همسرش به مجادله برمی‌خیزد و حتی شمشیر برداشته در برابر سپاه عمر سعد می‌ایستد و این عبارت را به زبان می‌آورد که: "ای آل بکر بن وایلً، آیا من بایستم و ببینم که خاندان رسول خدا غارت می‌شوند؟ً" ادامه ماجرا و آن‌چه بر سر این زن می‌آید در این نقل‌ها ذکر نمی‌شود، اما در برخی نقل‌ها آمده است که همسرش دست او را گرفته و او را برمی‌گرداند.

همسر شهیدی که با دستان خود فرزندش را آماده رفتن به میدان می‌کند

این پژوهشگر تاریخ با بیان این‌که پنجمین شخصیتی که می‌توان نام برد، مادر عمر بن جناده است که هم همسرش در کربلا شهید می‌شود و هم فرزندش، افزود: طبق نقل مقتل‌الحسین خوارزمی، جلد ۲، صفحه ۲۱، این زن به همراه شوهر و فرزند خود در کربلا حاضر بوده و با دستان خود فرزندش را آماده رفتن به میدان می‌کند. در مرتبه اول، امام حسین علیه‌السلام اجازه نبرد به این جوان نمی‌دهند و می‌فرمایند پدرت تازه شهید شده است و مادرت داغدار است، اما جوان می‌گوید: "یابن رسول الله!، مادرم خودش به من دستور داد تا برای یاری شما به میدان بروم." امام علیه‌السلام هم که چنین رشادتی را از این مادر و فرزند می‌بینند، اجازه رفتن به میدان می‌دهند. به دنبال شهادت این شهید هم مادرش با عمود به سمت دشمن می‌رود و به دستور امام حسین علیه‌السلام به خیمه‌ها بازمی‌گردد.

کنیز مسلم بن عوسجه

او درخصوص ششمین شخصیت زن حاضر در کربلا خاطرنشان کرد: ششمین شخصیتی که می‌توانیم از او نام ببریم، کنیز مسلم بن عوسجه است. در برخی از مقاتل مانند تاریخ طبری، جلد ۵، صفحه ۴۳۵، الکامل، جلد ۲، صفحه۵۶۵ و مقتل الحسین خوارزمی و ارشاد شیخ مفید، نوشته‌اند که در لحظه‌های آخر عمر مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر بر بالین او حاضر می‌شود و می‌شنود که کنیز او فریاد می‌زند و مولایش را صدا کرده و به سمت او می‌آید. البته از این فرد حرف دیگری گفته نشده و تنها به حضور او این‌گونه اشاره شده است.

چرایی برجسته‌ساختن حضور اندک زنان در کربلا

احمدی‌جلفایی با بیان این‌که نباید این حضوری که ما برای زنان ذکر می‌کنیم، کم و اندک دانسته شود، اظهار داشت: گاه بر این حضور زنان در عاشورا طعنه‌هایی نیز زده شده که این چه نقش و حضوری است که شما هم بدان بال و پر می‌دهید؟! نکته‌ای که باید به آن دقت داشت این است که علاوه بر آن‌که همه مردانی که در کربلا حضور داشتند، به نوعی زنانشان نقش‌آفرینی در این واقعه داشته‌اند، ما باید این نسبت حضور را با تعداد کل مردان مقایسه کنیم؛ چراکه تعداد مردانی که در کربلا حاضر بودند در مقایسه با تعداد کل جامعه مسلمانان بسیار اندک بود.

او ادامه داد: این تعداد حضور و این نقش‌آفرینی زنان در مقایسه با مردانی که درکربلا حاضر شدند، اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. همچنین نباید از موانع عرفی، سنتی و اجتماعی که در مورد حضور زنان در آن دوران وجود داشت، غافل شد؛ نکته‌ای که همین حضور زنان را نیز ویژه و قابل تقدیر می‌سازد.
https://jahannews.com/vdce778ewjh8npi.b9bj.html
jahannews.com/vdce778ewjh8npi.b9bj.html
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *