آنجا كه دولت احساس كند گروه جهادي رقيب شده شروع ميكند به همراهي نكردن، ولي اگر ببيند كه اينها بله قربان گو هستند و چشم خود را بستهاند، آنوقت ورود پيدا ميكند.
مسئول سازندگي بسيج دانشجويي تهران بزرگ:
دولتمیگویدتاریخمصرف گروههای جهادی گذشته/ پروژه ۳ساله دولتی را، ۲هفتهای اجرا میکنیم!
7 مهر 1394 ساعت 8:47
آنجا كه دولت احساس كند گروه جهادي رقيب شده شروع ميكند به همراهي نكردن، ولي اگر ببيند كه اينها بله قربان گو هستند و چشم خود را بستهاند، آنوقت ورود پيدا ميكند.
گروه اقتصاد جهان نیوز: كولهباري آماده ميكنند براي سفري كه جنسش با سفرهاي قبلي تفاوت دارد. اين سفر، راهنماي مسير بندگي است. در مقصد، ديگر خبري از خوشگذراني و آسودگي نيست. تنها كار، كار و كار اهداف اين سفر را به خود اختصاص ميدهند. سخن از كار و زحمت است، اما لذتي را در خود نهان دارد كه لب گشودن به تفسيرش امري محال است. فقط بايد عاشق باشي و لباس جهاد بر تن كني تا جرعهاي از آن كام تشنهات را سيراب كند و دل خستهات را صيقل دهد. سخن از دانشجوياني است كه با نيت خدمت به خلق خدا، ايام تعطيلي دانشگاهها، خود را در قالب گروههاي جهادي به مناطق محروم ميرسانند. اما گاهي به جاي تقدير، در مسيرشان صخرههاي بزرگ ميبينند و سنگاندازيهايي كه سالهاست در جاده خدمت به سويشان پرتاب ميشود. صادق مفرد، مسئول سازندگي بسيج دانشجويي تهران بزرگ در گفتوگويي از مشكلات پيش روي گروههاي جهادي، نامهربانيهاي دولتها و دلايل آن سخن ميگويد. متن كامل اين گفتوگو پيش روي شماست.
روند حركت گروههاي جهادي را از ابتدا تا به امروز چطور ارزيابي ميكنيد؟ چه تغييراتي طي اين مدت در ساختار و شاكله رفتاري اين گروهها صورت پذيرفته است؟
بعد از اينكه جهاد سازندگي در دولت اصلاحات به كارش خاتمه داده شد، دبيرستان و مدارس به صورت خودجوش فعاليت كردند و آن سبك و سياقي كه اردوهاي جهادي در اوايل برگزار ميشد امروز نيز تقريباً به همان شكل در حال خدمترساني به مناطق محروم كشور هستند.
اما آن نكته حائز اهميت كه متأسفانه نسبت به آن غفلت صورت گرفته است اين است كه نيازهاي كشور تغيير كرده ولي قالب و شيوه برگزاري اردوهاي جهادي همان قالب و روش قدي ماست كه اين مهم با توجه به احتياجات امروز بايد دستخوش تغييراتي شود. ما هيچ اتفاق جديدي را انجام نداديم. اينكه مثلاً يك گروه دانشجويي متخصص داشته باشيم.
نميتوان گفت هيچ تغييري رخ نداده، اما رويكرد ثابتي داشته و حالت اردويي خودش را حفظ كرده است. اينكه مثلاً دانشگاه تهران با توجه به تخصص دانشگاهيان نيروي كار را تعريف كند و مشكلات مناطق محروم را بر اين اساس برطرف كند، خيلي ديده نميشود.
يك بخشي از اين غفلت مربوط به خود بچههاي جهادي ميشود كه اين قالبها را نشكستند. طي يكسال اخير مقداري فضا تغيير كرده و در بحث اقتصاد مقاومتي ورود كردهايم و نخبگان گروههاي جهادي كارهاي پژوهشي انجام ميدهند، اما آن چنان كه بايد و شايد فراگير نشده است. يك بخش هم مربوط ميشود به اينكه مسئولان ديدگاهشان به گروه جهادي تنها به خاطر پر كردن اوقات فراغت است و از ما انتظاري براي جهاد سازندگي را نداشته و ندارند. به طور مثال اين ذهنيت براي آنها وجود ندارد تا بگويند ما هم مثل جهاد سازندگي زمان انقلاب كه مثلاً كشور را در حوزه لبنيات خودكفا كرد، ميتوانيم براي كشور راهگشا باشيم و سنگي را از جلوي پاي مردم برداريم. حضرت آقا در سال ۸۹ با بچههاي جهادي ديدار داشتند و فرمودند كه اردوهاي جهادي ادامهدهنده همان جهاد سازندگي هستند.
دليل اين موضوع را در چه چيزي ميبينيد. با توجه به اينكه اين پتانسيل در بدنه گروههاي جهادي دانشجويي وجود دارد تا به عنوان بازوي اجرايي دولتها عمل كنند و در نقش كاتاليزور، كمك حال دولتها براي اجراي طرحهاي مختلف از جمله طرحهاي عمراني كشور باشند، چرا قوه مجريه در دورههاي مختلف از اين نيروي بالقوه استفاده نكرده و نميكند؟
آقا در ديداري كه فكر ميكنم در سال ۸۹ در جمع دانشجويان داشتند، فرمودند: اردوهاي جهادي به دولت كمك ميكند. يعني اگر بخواهيم واقعيتر به اين مسئله نگاه كنيم، دولت در مورد يكسري از فعاليتها و برنامههايي كه دارد، نياز به مجموعهاي دارد كه مثل كاتاليزور بين مردم و دولت قرار بگيرد تا كارها به شكل شايسته و بايسته انجام شود.
اجازه بدهيد در راستاي خدماتي كه گروههاي جهادي ميتوانند انجام دهند مثالي عرض كنم. مثلاً در مناطق مرزي تصميم بر اين ميشود كه يكسري روستاها جمع شود و دولت به جاي آن شهركسازي كند. به شكل طبيعي، در اين زمينه مردم به دولت اعتماد نميكنند، اما گروه جهادي چون هيچ بهرهاي درخدمترساني نميبرد، مردم به آن اعتماد ميكنند. گروهي كه بيهيچ چشمداشتي در منطقه حاضر ميشود و به مردم خدمترساني ميكند در بين آن اهالي داراي وجهه و آبرو ميشود و اين مهم ميتواند رابطي بين دولت و مردم محروم مناطق مختلف كشور باشد.
خدمات متقابل گروههاي جهادي و دولتها به دريافت يكسري تجهيزات و امكانات از فرمانداري و بخشداري از سوي اين گروهها تنزل يافته است، در صورتي كه ميشود خيلي بهتر روابط دولت و گروههاي جهادي را در حوزه تصميمگيري و سياستگذاري تعريف كنيم.
اين شرايط در دولتهاي مختلف به صورت سينوسي بوده و يا از يك شرايط يكساني برخوردار بوده است؟ اگر بخواهيم يك نگاه مقايسهاي به اين موضوع داشته باشيم، اين عدم تعامل بين دولتها و اردوهاي جهادي دانشجويي همواره شرايط يكساني را تجربه كرده است؟
از ۱۱ سال پيش كار جهادي را در دبيرستان شروع كردم و با عملكرد سه دولت اصلاحات، دولتهاي نهم و دهم و همچنين دولت تدبير و اميد آشنا هستم. اوايل و در زمان دولت اصلاحات كه عملاً هيچ همكارياي با گروههاي جهادي دانشجويي صورت نميگرفت، اما اين شرايط در دولت قبل كمي بهبود يافت. در استانداري به ما اتاقي را ميدادند تا با مشاوران جوان استانداري برنامهريزي كنيم و براي رفع محروميت در مناطق كمتر برخوردار ايده بدهيم؛ چنين جايگاهي را براي گروه جهادي قائل ميشدند. اما به مرور زمان از حجم اين تعاملها كاسته شد تا به امروز كه سطح همكاريها مجدداً به سطح ضعيف بازگشته است.
در اين اواخر دولت آييننامهاي را تنظيم كرد كه به موجب آن، تشكلي ذيل خود وزارت علوم شكل ميگيرد و گروههاي جهادياي كه ميخواهند از امكانات دانشگاههاي دولتي استفاده كنند، فقط از طريق اين تشكل ميتوانند به اهداف خود دست پيدا كنند. زماني كه اين آييننامه را بررسي كرديم، با انبوهي از ايرادات و مشكلات متعدد روبهرو شديم. امروز در دولت ميگويند كه بسيج يا هر مجموعه ديگر كه ميخواهد اردوي جهادي برگزار كند، اگر نياز به حمايتهاي دانشگاه دارد، بايد طبق قاعده و آن چيزي كه همين دولت تصويب ميكند، فعاليت كند در غير اين صورت چنين امري ممكن نيست. اين يك جور متولي شدن دولت را ميرساند.
فارغ از درست يا غلط بودن اين موضوع، نميتوان از اين تصميم چنين برداشت كرد كه دولت ميخواهد شما در راستاي اقدامات و برنامهريزي قوه مجريه حركت كنيد؟
خير. اساساً گروههاي جهادي همان «NGO» با روحيه انقلابي است. زمان دولت اصلاحات هم «NGO»هايي فعال شدند كه سال ۸۸ اوج فعاليت خودشان را نشان دادند. فعاليتي كه آنها داشتند البته كاملاً سياسي بود، كار سياسي بود و در آن زمان اصلاً چنين بحثهايي مطرح نبود.
ما توقع چنداني از دولتها نداريم. اگر بخواهيم مدلي را تعريف كنيم و بگوييم كه دولتها اساساً چه كمكهايي ميتوانند به گروههاي جهادي ارائه كنند بايد برخي از نكات را مدنظر قرار داد. اول اينكه قوه مجريه ميتواند يك بانك اطلاعات قوي در اختيار دانشجويان قرار دهد تا گروههاي دانشجويي در قالب اردوهاي جهادي بتوانند مسائل و معضلات مناطق محروم را بررسي كنند و در راستاي رفع معضلات اساسي مردم گام بردارند. اين در حالي است كه با عرض تأسف، قوه مجريه به صورت سطحي به عملكرد و پتانسيلهاي اردوهاي جهادي نگاه ميكند.
چنين نگاهي كارايي لازم را ندارد و گرهي از مشكلات مردم ساكن در مناطق محروم باز نميكند. اين در حالي است كه گروههاي جهادي متشكل از دانشجويان نخبه با تخصصهاي مختلف، اگر كمك حال دولت باشند و دولت روي خوش به آنها نشان دهد، ميتوانند صخرههاي بزرگ بر سر راه دولت را بردارند. در حال حاضر و خصوصاً در دولت تدبير و اميد، ارتباطي بين دفتر توسعه مناطق محروم و مديريت رياست جمهوري با گروههاي جهادي وجود ندارد.
شما درخواستي مبني بر شكلگيري يك ارتباط دوسويه يا تشكيل كارگروهي براي تسريع در روند محروميتزدايي در سطح مناطق محروم كشور به دولت يازدهم ارائه كردهايد؟
بله. برنامه ارائه شده، اما ميگويند تاريخ كمك به گروههاي جهادي منقضي شده است. من ميگويم اگر دولت ميخواهد دست گروههاي دانشجويي را به حل مشكلات مناطق محروم باز كند، بايد آنها را در سطح واقعيشان ببيند و بانكي از مشكلات مناطق محروم كه قابل دسترس باشد را بدهند و از ظرفيت آنها در تصميمگيريهاي منطقهاي استفاده كنند.
يعني اين نباشد كه نهايت همكاري يك بخشداري و استانداري با گروههاي جهادي، دادن يا ندادن يك خودرو باشد. دولت ميتواند در اين حوزه قويتر ورود پيدا كند، اما اگر بيان كند كه به گروه جهادي پول ميدهم و متولي اين گروهها ميشوم سخن اشتباهي است، چراكه اگر بحث متولي پيش بيايد، گروههاي جهادي از آن هدف اصلي خود دور ميشوند.
اساساً نگراني دولتها از ورود دانشجويان به عرصه جهادي و اقدامات اجرايي چيست؟
دولت آن جايي كه گروه جهادي را همراه خود ديده، با اين گروهها همراهي كرده است. اما آنجا كه دولتها، گروههاي جهادي را رقيب خود ديدهاند، از كمك خودداري كردهاند.
رقيب به چه معنا؟
مثلاً فرض كنيد دولت طرحي در دست دارد كه ميخواهد فلان جاده را در منطقهاي محروم بسازد. به طور مثال طي دو يا سه سال طول ميكشد تا عمليات عمراني آن خاتمه پيدا كند، اما گروه جهادي با تمام مشكلات و به صورت ضربتي پاي كار ميآيد و اين پروژه را ظرف مدت دو هفته جمع ميكند. خب، مردم اين منطقه ميگويند پس دولتي كه ماليات دريافت ميكند چطور نتوانسته انجام دهد، در حالي كه گروه جهادي توانست دو هفتهاي جمعش كند. در مجموع دولت ما را به چشم هوو ميبيند.
يعني به يك نحوي شما جلوي رانتهاي احتمالي در بدنه دولت را گرفتهايد و همين عامل سبب دلنگراني آنها ميشود؟
بله. آنجا كه دولت احساس كند گروه جهادي رقيب شده شروع ميكند به همراهي نكردن، ولي اگر ببيند كه اينها بله قربان گو هستند و چشم خود را بستهاند، آنوقت ورود پيدا ميكند.
در مجموع آثار و بركات اردوهاي دانشجويي براي خود دانشجويان چيست و چه تأثيراتي در آينده شخصي آنها يا كشور دارد؟
كلاً اردوي دانشجويي دو خروجي خيلي واضح و مشخص دارد؛ يك خروجي اين است كه آنها را به منطقه محروم ميبرند و ميشود سازندگي، يك خروجي هم كه براي خود دانشجويان است. كسب اخلاق و تفكر معنوي. وقتي طي مدتي از دل شهر جدا ميشوي و از تمام فكر و مشغوليات خود فاصله ميگيري و با مردمي كه هيچ نسبتي با تو ندارند زندگي و تلاش ميكني آن هم بدون اينكه هيچ دستمزدي بگيري، تأثيرات روحي شگرفي در وجود خويش احساس خواهي كرد.
از طرف ديگر، كسي كه در ابتداي سن جواني ورود پيدا ميكند، در مدت زمان ۱۰ يا ۱۲ روز به خاطر سختياي كه ميكشند در حد مدير تربيت ميشوند و در نتيجه به اين افراد بيشتر ميشود اعتماد كرد، تا آنهايي كه شايد فقط دم از عدالت ميزنند.
ما قبل از تصويب بودجه ۹۴ در مجلس، يك نمايشگاهي را برپا كرديم به نام كوخ نشينان كه تصاوير يكسري از مناطق محروم را به نمايش گذاشتيم، البته بدون اينكه رسانهها را براي پوشش خبري دعوت كنيم. جالب اينجاست كه نمايندههايي كه عبور ميكردند، نمايندههاي همان استان بودند و ميگفتند كه چنين منطقهاي هم مگر در شهر ما وجود دارد؟
آماري از ميزان حضور دانشجويان در اردوهاي جهادي داريد؟ روند افزايشي بوده يا كاهشي؟
در سالي كه گذشت با ۲۴درصد افزايش دانشجوي متقاضي اردوهاي جهادي مواجه بوديم كه در مناطق محروم حاضر شدند.
من چون مسئوليت تهران بزرگ را دارم، نزديك به ۲۱۰۰ نفر، فقط در اردوي تابستان شركت كردند و به ۱۵ استان و ۲۳ منطقه محروم اعزام شدند. امسال بچهها در حوزه عمراني اولويت را گذاشتند روي بحث آبرساني و لولهكشي و بخش اعظمي از اقدامات و فعاليتها رو به كيفيتر شدن گذاشتهاند.
منبع: جوان
کد مطلب: 447232