درباره خلیجفارس و نام آن تاکنون آثار بسیاری چون کتاب و مقاله از دیدگاههای گوناگون نگاشته شده است و بیشتر کسانی که درباره خلیجفارس سخن گفته و نوشتهاند از بیگانگان بویژه انگلیسیها بودهاند، زیرا به لحاظ جایگاه ویژهای که در این منطقه داشتهاند، بیشتر کوشیدهاند حقیقت، پنهان ماند و نام ساختگی و نادرست را به جای نام اصیل و درست خلیجفارس به کار برند.
به گزارش جهان به نقل از وطن امروز، بیشتر مأموران انگلیسی نیز در گزارشها و سخنرانیهای خود از واژه ساختگی و نادرست خلیج به جای خلیجفارس که نام درست، باستانی، مستند و نگهداریشده در تاریخ است، استفاده کردهاند. به علاوه داستان تغییر نام خلیج فارس در سالهای اخیر نیز از ترفندهای همان بازیهای پنهان سیاست بود که خوشبختانه مورد پذیرایی جهانیان قرار نگرفت. سر «چارلز بلگریو» که از سال ۱۹۲۶ تا ۱۹۵۷، کارگزار انگلستان در خلیجفارس بود، کتابی نوشت که در سال ۱۹۶۶م/۱۳۴۵ش چاپ و منتشر شد. وی در نوشتهها و پژوهشهای خود، بیشتر از یادداشتهای سر «فرانسیس ارسکینلاخ» که یکی دیگر از کارگزاران و پیروان مکتب سیاست شناخته شده بیگانگان در خلیجفارس بود، بهره برده است. لرد «بلگریو» که بیش از ۳۰ سال، سیاست استعماری انگلستان را در خلیجفارس رهبری کرد و با ایران و ایرانی نیز چندان خوب نبود، نخستین کسی بود که آشکارا واژه خلیج ع ر ب ی را به جای نام درست و اصیل خلیجفارس جعل کرد و آن را با زیرکی ویژهای به کار برد.
وی در کتاب خود مینویسد: «خلیجفارس که تازیان اینک آن را خلیج عربی گویند...» و بدین ترتیب میخواهد واژه ساختهشده «خلیج ع ر ب ی» را بین مردم و کشورهای منطقه خلیجفارس بویژه عربها، زبانزد کند. پیش از استفاده او از این نام نادرست، واژه خلیج العربی، هرگز در نوشتههای معتبر به چشم نمیخورد، مگر در موارد اندکی که برخی تاریخ و جغرافیانگاران از دریای سرخ به نام خلیجالعربی یاد کردهاند.(۱) لرد بلگریو در اواخر فرمانروایی خویش بر کرانههای باختری خلیجفارس، برای نخستین بار در مجله صوتالبحرین، از خلیجفارس به نام خلیجالعربی یاد کرده، سپس با تلاش بسیار آن را گسترش داد.«بلگریو» در دومین کتاب خود به نام «به بحرین خوش آمدید» (۱۹۵۵م) از خلیجفارس با نام درست و اصیلش یاد کرده است.(۲) لازم به توضیح است موضع تغییر نام خلیجفارس، پیشینه درازتری داشته است، زیرا پیش از اقدام آشکار بلگریو در جریان سیاسی در ابعاد گوناگون در شرف تکوین بوده است که چگونگی آن، در پروندهای زیر عنوان تغییر نام خلیجفارس، مربوط به سال ۱۹۳۷م/۱۳۴۶ش در وزارت خارجه انگلستان وجود دارد. با این حال، بعضی تاریخنگاران، جغرافیانگاران، سیاستمداران و مأموران کشورهای بیگانه، در کتابها، مقالهها و سخنرانیهای خود، از این دریا بارها به نام خلیجفارس یاد کردهاند که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود.
«بارون تاورنیه» معروف به «ژان باپتیس» جهانگرد فرانسوی که در سده ۱۷م چندین بار به ایران سفر کرده است، درباره دریانوردی در خلیجفارس مینویسد: «دریانوردی در خلیجها خطرناکتر از دریاهای بزرگ است، به جهت اینکه در موقع انقلاب و تلاطم، امواج کوتاهترند و سریعتر رفت و آمد میکنند، از این رو کشتی نمیتواند عرض آب را بپیماید و در خلیجفارس خطر از سایر خلیجها بیشتر است، زیرا در چندین نقطه عمق دریا خیلی کم است و کشتیهایی که داخل این خلیج میشوند بایستی از هرموز[هرمز] یا بندر لنگه ملاحان بومی استخدام کنند تا بصره و همچنین از بصره تا هرموز [هرمز]...»(۳) در کتاب «تاریخ اقتصادی ایران» (۱۷۸۰ تا ۱۹۶۰م) که توسط «چارلز عیسوی» لبنانیالاصل ویراستاری شده است، نام درست خلیجفارس دهها بار تکرار شده و در صفحه ۲۵ آن آمده است: «راههای ارتباطی ایران با دنیای خارج، با برقراری خطوط تلگرافی به اروپا و راه افتادن کشتیهای تجاری در دریای مازندران و خلیجفارس رو به بهبود گذاشت».(۴) لرد کرزن(۵)، وزیر خارجه انگلستان به سال ۱۸۹۲م/۱۲۷۱ش در کتاب «ایران و قضیه ایران» خود به خلیجفارس اشاره کرده، مینویسد: «از لحاظ من تفویض بندری به دولت روس در خلیجفارس از ناحیه هر دولتی که باشد لطمه و اهانت ارادی نسبت به انگلستان و سبب اختلاف بیجهت وضع موجود و انگیزهای غرضآلود در پیدایش جنگ و جدال خواهد بود».(۶)
لرد «لانس دان» وزیر خارجه انگلستان در ۵ مه ۱۹۰۳م/۱۲۸۲ش در مجلس اعیان آن کشور، ضمن سخنانی به نام درست و اصیل خلیجفارس اشاره کرده است: «بدون هیچگونه تردید میگویم به وجود آمدن یک پایگاه دریایی یا یک بندر نظامی در خلیجفارس به وسیله قدرت دیگر، از نظر من خطری بزرگ برای منافع بریتانیاست و اگر چنین وضعی پیش آید، با تمام قوا و امکاناتی که داریم، با آن مقابله خواهیم نمود».(۷) سر«آرتور هاردینگ» وزیرمختار بریتانیا در ایران که روزگار «مظفرالدین شاه قاجار» از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۵م/۱۲۷۹تا۱۲۸۴ش در ایران میزیسته، در کتاب خاطرات خود از دریای جنوب ایران به نام خلیجفارس یاد کرده، مینویسد: «مبلغی معادل ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار لیره انگلیسی (با بهره ۵ درصد) به دولت ایران وام داده و عایدات کلیه بنادر ایران غیر از بندرهای فارس و خلیجفارس را به عنوان محل استهلاک وام، گرو برداشته بود».(۸)
سر «آرنولد ویلسن» پژوهشگر و دیپلمات انگلیسی در کتاب «خلیجفارس»(۱۹۲۸) خود، بارها از آبهای جنوبی ایران به نام خلیجفارس یاد کرده، مینویسد: «اهمیت موقع خلیجفارس از جهت دفاع و حفظ منافع هندوستان به خوبی از این نکته استنباط میشود که کلیه قونسولها [کنسولها]و مأموران سیاسی نواحی مختلف آن، از طرف حکومت هندوستان تعیین میگردد و قسمتی از نیروی دریایی هند همیشه در آبهای آن مستقر است».(۹) سر«دنیس رایت» سفیر پیشین انگلستان در ایران، که در سال ۱۹۵۳م/۱۳۳۲ش برای بازگشایی سفارت بریتانیا به ایران سفر کرده و در سال ۱۹۶۳م/۱۳۴۲ ش به عنوان سفیر کبیر به ایران آمده و تا ۱۹۷۱م/۱۳۵۰ش در تهران بود، در کتاب «ایرانیان در میان انگلیسیها» بارها از دریای پارس به نام خلیجفارس نام برده، مینویسد: «برای خاطرجمع ساختن شیخ خزعل به سر«پرسی کاکس» نماینده سیاسی مقیم بریتانیا در خلیجفارس اجازه داده شد به اطلاع شیخ برساند دولت بریتانیا متعهد شده است استقلال ایران را محترم بشمارد» و توضیح میدهد: «تعهد موضوع قرارداد ۱۹۰۷م/۱۳۲۵ق/ ۱۲۸۶ش به معنای حفظ وضع موجود در کشور است که از آن جمله است ادامه حالت خودمختاری که آن جناب در حال حاضر از آن برخوردار هستند».(۱۰)
«ویلیام راجرز» وزیر پیشین خارجه آمریکا، در گزارش ۲۶ مارس ۱۹۷۱ خود درباره سیاست خارجی این کشور از نام درست و اصیل این دریا یعنی خلیجفارس استفاده کرده، میگوید: «میزان سرمایهگذاری خصوصی آمریکا در نفت شبه جزیره عربستان و سواحل خلیجفارس از ۵/۱ میلیارد دلار تجاوز نمیکند».(۱۱) «الکسی واسیلف» در کتاب «مشعلهای خلیجفارس» (۱۹۷۷-۱۹۷۱) بارها به نام درست این دریا یعنی خلیجفارس اشاره کرده، مینویسد: «در آغاز سالهای پنجاهم، نخستین توفانی که پس از گذشت ۲۰ سال نافذتر شده است، حوزه خلیجفارس را فراگرفت، در ماه مه ۱۹۵۱م، دولت دکتر مصدق شرکت نفت انگلیس و ایران را ملی کرد. کار دکتر مصدق، اقدامی بود قاطع و مردانه که حق حاکمیت ملت ایران را بر ثروتهای طبیعی خویش به وی بازگردانید».(۱۲) «فرد هالیدی» در کتاب «مزدوران انگلیسی، نیروی ضداغتشاش در خلیجفارس» (بین سالهای ۱۹۷۷و ۱۹۷۹) از نام درست خلیجفارس استفاده کرده، میگوید: «هدف نظام یا نظم نوینی که در خلیجفارس شکل میگیرد، عملی ساختن تحولات و پایان دادن به تنشهایی است که از اواخر سالهای ۱۹۵۰ شروع شده است».(۱۳) سر «آنتونی پارسونز» آخرین سفیر انگلستان در رژیم شاهنشاهی، در کتاب «غرور و سقوط» خود، از آبهای جنوبی ایران بارها با نام خلیجفارس یاد کرده، مینویسد: «با خروج نیروهای انگلیسی از منطقه خلیجفارس در ۱۹۷۱و سلب تعهدات انگلستان برای دفاع از این منطقه، «نیکسون» تصمیم گرفت این خلأ را با تقویت ایران و سایر کشورهای منطقه پر کند...»(۱۴) «برژینسکی» مشاور امنیتی کارتر، رئیسجمهور پیشین آمریکا که همواره خواهان اعمال سیاستهای خشونتآمیزی درباره ایران است، در کتاب Game Plan خود، از این دریا به نام درست آن یعنی خلیجفارس یاد کرده است.(۱۵)
پینوشتها
۱- مدنی، سیداحمد، محاکمه خلیج فارسنویسان، صص ۱۵-۱۴
۲- همان کتاب، ص ۱۶
۳- تاورنیه، بارون، سفرنامه تاورنیه، صص ۲۴۶-۲۴۵
۴- عیسوی، چارلز. تاریخ اقتصادی ایران، ص ۲۵
۵- Lord Kurzon
۶- کرزن، جورج. ایران و قضیه ایران، جلد دوم، ص ۵۵۵
۷- وادالا، ر. خلیجفارس در عصر استعمار، ص ۸۳
۸- هاردینگ، سر آرتور، خاطرات سیاسی سر آرتور هاردینگ، ص ۲۱
۹- ویلسن، سر آرنولد، خلیجفارس، ص ۱۰
۱۰- رایت، سر دنیس، ایرانیان در میان انگلیسیها، جلد دوم، ص ۳۶۳
۱۱- لابروس، هانری، خلیجفارس و کانال سوئز، ص ۳۳
۱۲- واسیلف، الکسی. مشعلهای خلیجفارس، ص ۲۱
۱۳- هالیدی، فرد، مزدوران انگلیسی، ص ۲۶
۱۴- پارسونز، سر آنتونی، غرور و سقوط، ص ۸۰
۱۵- فتحاللهی، جعفر. سوابق تاریخی و وجه تسمیه خلیجفارس، مجموعه مقالات سمینار مسائل بررسی خلیجفارس...، ص ۴۴۳.
منبع: نام خلیجفارس بر پایه اسناد تاریخی و نقشههای جغرافیایی، ایرج افشار سیستانی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، صص ۱۱۴ تا ۱۲۱