از ایران هم برای آنها اشخاصی سفارش کرده بودند که اینها را تأیید کنید، اینها مردم کذایی هستند، فلان، مع ذلک من باور نکردم. حتی از آقایان خیلی محترم تهران سفارش کرده بودند که اینها مردم چطور هستند.
خاطره امام از ملاقاتش با منافقین+عکس
31 خرداد 1394 ساعت 11:19
از ایران هم برای آنها اشخاصی سفارش کرده بودند که اینها را تأیید کنید، اینها مردم کذایی هستند، فلان، مع ذلک من باور نکردم. حتی از آقایان خیلی محترم تهران سفارش کرده بودند که اینها مردم چطور هستند.
به گزارش جهان به نقل از افکارنیوز، منافقین طی جلسات متعددی (حدود ۲۴ جلسه) در نجف نتوانستند نظر امام خمینی(ره) را نسبت به خود جلب کنند.
امام خمینی این دیدار را چنین تشریح کردند:
من نجف که بودم، یک نفر از همین افراد آمد پیش من. قبل از این بود که آن منافقین پیدا بشوند. پیش من، شاید بیست روز - بعضیها می گفتند ۲۴ روز- مدتی بود پیش من. هر روز [می] آمد آنجا، و روزی شاید دو ساعت آمد صحبت کرد از نهج البلاغه، از قرآن. همه حرفهایش را زد. من یک قدری به نظرم آمد که این وسیله است. نهج البلاغه و قرآن وسیله برای مطلب دیگری است. و شاید باید یادم بیاورم آن مطلبی که مرحوم آسید عبدالمجید همدانی به آن یهودی گفته بود.
می گویند یک یهودی در همدان مسلمان شده بود. بعد خیلی به آداب اسلام پایبند شده بود؛ خیلی زیاد! این موجب سوءظن مرحوم آسیدعبدالمجید که یکی از علمای همدان بود شده بود که این قضیه چیست. یک وقت خواسته بودش، گفته بود که تو مرا می شناسی؟ گفت: بله. گفت: من کی ام؟ گفت: شما آقای آسید عبدالمجید. گفت: من از اولاد پیغمبرم؟ گفت: بله. تو کی؟ من یک یهودی بودم، پدرانم یهودی بودند و تازه مسلمان شده ام.
گفته بود نکته اینکه تو تازه مسلمان که همه پدرانت هم یهودی بودند و من هم سید و اولاد پیغمبر و ملا و این چیزها، تو از من بیشتر مقدسی، این نکته این چیست؟ من شنیدم که یهودی گذاشت و رفت! معلوم شد حقه زده. یک قضیه ای بوده. می خواسته با صورت اسلامی کارش را بکند. تو یهودیها این گونه کارهاست.
کد مطلب: 429034
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/429034/خاطره-امام-ملاقاتش-منافقین-عکس