در سینمای شبه روشنفکری، با القای فکر و اندیشه و بیان نوعی ایدئولوژی، نگرش و جهانبینی از سوی شبه روشنفکران روبهرو هستیم. آوینی این نوع سینما را وامدار تفکری میداند که شجرهی آن ریشه در خاک غرب دارد و آن چیزی نیست جز اومانیسم. هنر اومانیستی که براساس تفکرات غیرالهی فیلسوفان و متفکران غربی پایهریزی شده با آن چه که آوینی براساس مطالعات و تجربیات خود از هنر و ادغام آن با فلسفه و حکمت و عرفان اسلامی دریافته بود، در تعارض بود
شیوهی حرف زدن و نگاه کردن ستارههای سینما، خوانندگان و تماشاگران را نشانه میرفت.»
آوینی به عنوان هنرمندی متعهد، برخلاف جریان رایج و غالب روز سر بر آستان غرب نساییده است و در پرتو الهامهای رحمانی انقلاب اسلامی و بر پایهی دین، هوشمندانه اساس و بنیان جذابیتهای کاذب در سینما را به چالش کشیده است
و آیا تماشاگر باید خود را به هر جاذبهای در فیلم تسلیم کند؟ امروزه فرمول جذابیت فیلمهای غربی و هالیوودی براساس مثلث زر، زور و تزویر است که باز هم براساس همان نگاه اومانیستی غیر خدا محور، متکی است که تحقیقاً با معیارهای انقلاب ارزشی ایران همسازی ندارد اما کدام جذابیت مقبول است؟