سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 23 Apr 2024
 
۰

۳ عامل جذب غزالی به تصوف

شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۴۹
کد مطلب: 415481
عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: با وجود اینکه غزالی در اواخر عمر از تفکرات ضد فلسفی خود دست کشید اما تأثیری که با آثار خود نظیر «تهافت الفلاسفه» بر تاریخ تمدن اسلام گذاشت، بسیار سنگین بود.
به گزارش جهان به نقل از فارس، حجت‌الاسلام سید احمد غفاری عضو هیأت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران به مناسبت سالروز درگذشت ابوحامد محمد غزالی (پانزدهم فروردین ماه) گفت: بدون تردید در طول تاریخ اسلام این جزو امور قطعی بوده که غزالی با نگارش کتاب‌های «تهافت‌الفلاسفه» و «مقاصد الفلاسفه» تأثیر بسیار سنگینی در رد عقاید فلسفی گذاشت. به عنوان نمونه عرض می‌کنم که وی درباره علیت شبهات جدی مطرح کرد یا درباره اعتباری بودن اخلاق و آموزه‌های اخلاقی نکات مهمی مطرح کرد، به استقرا حمله کرد و به یافته‌های حسی بی اعتباری نشان داد، درباره حجیت عقل شبهات جدی مطرح کرد که همه اینها در کتاب «تهافت الفلاسفه» ارائه شده است.

وی عنوان کرد که غزالی در اواخر عمر از تفکرات خود پشیمان شده و دانستن این نکته در شخصیت شناسی او خیلی مهم است، اما مسائل تمدنی گاهی اوقات به اتفاقات تاریخی شخص گره نمی‌خورد، تأثیری که یک کتاب مثل «تهافت الفلاسفه» بر تاریخ تمدن اسلامی گذاشته خیلی سنگین است، دنیای اسلام را توجه بفرمایید اگر ما ایران را کنار بگذاریم در غالب کشورهای عرب‌زبان چیزی به نام فلسفه دیگر مشاهده نمی‌کنیم!

- زندگی محمد غزالی دارای فراز و نشیب بسیار بوده و البته دوره‌های مختلف آن، متنوع سپری شده است لطفاً درباره تأثیراتی که غزالی در تاریخ تمدن اسلامی گذاشته است، صحبت کنید؟

درباره ابوحامد محمد غزالی دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد که همانطور که مطرح شد ناشی از تنوع دوره‌های زندگی این شخصیت است و حقاً باید گفت که ایشان شخصیت بسیار مؤثری در تاریخ تمدن اسلام بوده است.

* ۳ عامل مهم در تجربه تصوف غزالی

ایشان در دوره‌ای از زندگی تجربه تصوف را دارد که این تجربه ناشی از سه عامل است، نخستین عامل حضور در مجلس درس استاد صوفی مسلکی است که پس از فوت پدر به وصیت ایشان در درس این استاد حاضر شدند، دوم اتفاقی که در مسیر بازگشت از گرگان به نیشابور برایشان می‌افتد و همان داستان راهزنان و دزدیدن بار کتاب‌های او و در نهایت تأثیری که این امر در تفکر او گذاشت و عامل سوم در ریشه تصوف محمد غزالی به نظر می‌رسد تأثیراتی است که از برادرش احمد غزالی، شخصیت معروفی در بین متصوفه و دراویش دارد، گرفته است.

لذا زمینه تصوف در غزالی پیش از هر علمی در زندگی او مشاهده می‌شود و این ریشه از کودکی همراه او بوده است.

- غزالی یکی از شخصیت‌هایی است که در دوران علم آموزی خود دچار شک زیاد شده و برای این شک نیز معروف شده است، این شک چه اندازه طول کشیده است؟

مقدمتاً این را بگویم که غزالی در سال ۴۸۳ هجری وارد بغداد می‌شود و آنجا به صورت چشمگیری مورد استقبال شاگردان قرار می‌گیرد، مردم خیلی سریع او را می‌شناسند دقیقاً این همین مرحله است که وی به شک عمیق می‌رسد و سه ماه این شک او به طول می‌انجامد.

* تصوف، زمینه خروج غزالی از شک شد

این شک گرایی به این دلیل به او آسیب جدی نمی‌رساند که زمینه تصوف همراه او بوده و با همین زمینه و رویکرد عرفانی نجات یافته، بنابراین اگر این رویکرد در او نبود چه بسا مبتلا به شک‌های عمیق‌تر می‌شد که از آنها راه نجات نمی‌یافت اما علم وجدانی و حضوری که بین دراویش و متصوفه وجود دارد، برای خروج از شک به او کمک می‌کند.

- در طول تاریخ اسلام غزالی با فلسفه و فلاسفه سر ستیز داشته است. علت چیست و چگونه به رد فلسفه پرداخت؟

بدون تردید در طول تاریخ اسلام این جزو امور قطعی بوده که غزالی با نگارش کتاب‌های «تهافت‌الفلاسفه» و «مقاصد الفلاسفه» تأثیر بسیار سنگینی در رد عقاید فلسفی گذاشت. به عنوان نمونه عرض می‌کنم که وی درباره علیت شبهات جدی مطرح کرد یا درباره اعتباری بودن اخلاق و آموزه‌های اخلاقی نکات خیلی مهمی مطرح کرد، به استقرا حمله کرد و به یافته‌های حسی بی اعتباری نشان داد، درباره حجیت عقل شبهات جدی مطرح کرد که همه اینها در کتاب «تهافت الفلاسفه» ارائه شده است.

* تفکرات منفی غزالی در ایران تأثیرگذار نشد

- آیا تأثیرات این کتاب به ایران نیز نفوذ کرد؟

خیر تأثیرات این کتاب به ایران وارد نشد، به این دلیل که در ایران شخصیت‌های فلسفی گرانمایه‌ای در همان دوران وجود داشتند که اجازه ورود تفکرات غزالی در رد فلاسفه را ندادند.

دوره دیگر در زندگی غزالی وجود دارد که اواخر عمر اوست، دوران نگارش کتاب «احیاء العلوم الدین»، این کتاب هم چون «تهافت الفلاسفه» بسیار مؤثر و معروف بود و موافق و مخالف زیاد دور خود جمع کرد، وی در مقدمه کتاب می‌نویسد، به نظر می‌رسد که علوم دینی مندرس شده و مسیر هدایت محو شده است، گویا علمی غیر از قضاوت نیست و بقیه واعظان هم عوام را می فریبند، لذا با این نیت این کتاب را نگاشته است این کتاب البته مورد توجه علمای زیادی هم قرار گرفته است، حتی در دنیای تشیع شخصیت بسیار مهمی چون فیض کاشانی شرح مهمی بر این کتاب نوشته، البته شرح تهذیب گونه او به نام «محجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء» است و در این اثر خود علمای شیعه وارد شدند و به اصلاح به تصحیح و توضیح این کتاب پرداختند.

- تفکر اشعری او را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟

اتفاقاً این نکته مهمی است که درباره غزالی باید در نظر گرفته شود، ظاهرگرایی مبتنی بر عقاید اشعری، دو نمونه از آنها را اینجا می‌آورم غزالی در کتاب «کیمیای سعادت» به صراحت درباره نوروز موضع گیری می‌کند و نوروز را امری مربوط به گبرها معرفی می‌کند و می‌گوید که این آیین گبران است، نمونه دوم از کتاب «احیاءالعلوم» احتمالی مطرح می‌شود که ما احتمال می‌دهیم یزید توبه کرده باشد و اگر چنین کسی احتمال توبه داشته باشد، چطور ممکن است او را لعن کنیم! گزینه‌ها زیاد است این دو مورد را من بابا نمونه نقل کردم.

* ملاصدرا از غزالی تأثیر پذیرفت

- آیا در جهان شیعه افرادی هستند که از غزالی تأثیر پذیرفته باشند؟

ابتدا این را تأکید کنم که به نظر می‌رسد غزالی در اواخر عمرش آن رویکرد ستیز با فلسفه با فلسفه را کنار گذاشته باشد، مخصوصاً در کتاب «احیاء علوم دین» آثاری از فلاسفه را ارائه می کند که شاید مؤید این سخن نوشته‌جاتی باشد که جناب ملاصدرا در کتب خود از غزالی نقل می‌کند، صدرا به طور کلی تآثیر زیادی از غزالی گرفته است و بسیاری از سخنانش ناظر به عبارات غزالی است، حتی بسیاری اوقات صدرا در کتب خود عین عبارت غزالی را به عنوان عبارت خود نقل می‌کند یا در مباحث قرانی، حدیثی، اخلاقی و حتی بحث وحدت وجود عین سخن غزالی را مطرح می‌کند، بهرحال وحدت وجود جزو شعارهای اصلی فلاسفه و عرفا است و این مربوط به کتاب «احیاءالعلوم دین» در دوران آخر زندگی اوست.

مرحوم آقاسید جلال آشتیانی نیز تصریح می‌کند که ملاصدرا در بسیاری از کتب خود از عبارت غزالی بهره برده است.

- پس اگر اینطور است آن تأثیر منفی که کمر جهان اسلام را از دیدگاه‌های غزالی شکست،چگونه می‌توانیم مطرح کنیم آیا اینکه اواخر عمر از نگاشته‌ها و تفکرات خود پشیمان شده بر تأثیرات منفی او خط بطلان می‌کشد؟

خیر در هر صورت «مقاصد الفلاسفه» و «تهافت الفلاسفه» تأثیر هنگفتی در دنیای اسلام گذاشتند که عده‌ای پس از آن بسیار کار و تلاش کردند حتی نقش ابن رشد را نباید نادیده بگیریم که کتاب «تهافت التهافت» را نگاشت و به از بین نرفتن تمدن آسیب دیده اسلامی کمک کرد اما بهرحال کمک ابن رشد هم بیشتر به دنیای غرب بوده تا دنیای عرب و هم نتوانسته آن آسیب را جبران کند.

* در کشورهای عربی چیزی به نام فلسفه وجود ندارد

با این حال اینکه بنده گفتم اواخر عمر از تفکرات خود پشیمان شده در شخصیت‌شناسی او خیلی مهم است اما مسائل تمدنی گاهی اوقات به آن اتفاقات تاریخی شخص گره نمی‌خورد تأثیری که یک کتاب مثل «تهافت الفلاسفه» بر تاریخ تمدن اسلامی گذاشته خیلی سنگین است الان دنیای اسلام را توجه بفرمایید اگر ما ایران را کنار بگذاریم در غالب کشورهای عرب زبان چیزی به نام فلسفه مشاهده نمی‌کنیم! این در حالی است که غزالی در نظامیه بغداد تدریس فلسفه می‌کرد یعنی کرسی درس نظامیه برای تدریس فلسفه داشت و نظامیه دانشگاه اسلامی جهان اسلام بوده است. همین نشان می‌دهد که در دنیای عرب فلسفه مورد توجه بوده است.

* در نقطه صفر فلسفه در جهان عرب قرار داریم

اما متأسفانه بعد از قرن ششم و هفتم دیگر ما تاریخی برای فلسفه در جهان عرب مشاهده نمی‌کنیم امروز دقیقاً در نقطه صفر فلسفه در دنیای عرب قرار داریم البته ما اینجا بدهی خود به فلاسفه عظیم ایرانی را بیشتر می‌توانیم احساس کنیم که اگر اینها نبودند چه بسا ایران هم تحت تأثیر قرار گرفته بود، اساساً غزالی ایرانی است، در طوس به دنیا آمده و در طوس هم از دنیا رفته الان هم مقبره ای در ایران است اما جهان اسلام نشانگر این نکته است که وجود فیلسوفان ایرانی مانع از درایت تفکر اشعری مسلک و ضد فلسفه او شد، هر چند در اواخر عمر به نظر می‌رسد که وی پشیمان شده با این حال این پشیمانی از تأثیرات منفی تاریخی او کم نکرده است.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *