سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 16 Apr 2024
 
۲
۱

چهارشب در لانه‌مرغ‌ها در انتظار سارقان

پنجشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۵۰
کد مطلب: 415163
در بازخوانی خاطرات و پرونده‌های پلیسی علاوه بر جذابیتی که ممکن است برای بسیاری از مخاطبان وجود داشته باشد، رازها و عبرت‌هایی نیز نهفته است، این پرونده‌ها سرانجام تصمیمی را که ممکن است هرکدام از ما در زمان عصبانیت یا شرایط دیگر بگیریم به خوبی نشان می‌دهد برخی دیگر نیز حاوی هشدارهایی است که مخاطبان را با نحوه فعالیت و شگرد خلافکاران و تبهکاران آشنا می‌کند. سرگرد قدرت‌الله رحیمی از ماموران پلیس آگاهی اصفهان جزئیات عملیات دستگیری سارقان مسلح در یک مرغداری را تشریح کرده است.
به گزارش جهان به نقل از ایسنا، این مامور پلیس آگاهی در متنی که پلیس آگاهی ناجا در اختیار ایسنا قرار داده است، ماجرا را اینطور شرح داده است: سال ۱۳۸۲ بود. سه سال بود که از دانشگاه آمده بودم و در اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی استان اصفهان مشغول بودم.

پرونده‌ای در خصوص سرقت مسلحانه به من محول شد. در تحقیقات نیز متوجه شدیم که سارقان در یک مرغداری در منطقه‌ای به نام صحرای دشتی که بنا به دلایلی نمی‌شد آنجا را زیر نظر بگیریم، حضور دارند. گذرا پرس‌وجو کردم که مرغداری مال چه کسی است و چه کسانی در آنجا حضور دارند. سعی کردم فردی را پیدا کنم تا بتوانم خبری از‌آنجا به دست بیارم.

مدتی بعد فردی را پیدا کردم که خبر‌های خوبی را به من داد. چند شبی سوژه‌های من آنجا نمی‌آمدند و ما نیز به واسطه همان فردی که در محل پیدا کرده بودیم، بدون اینکه کسی بد‌اند وارد مرغداری شدیم. محل و اتاق‌ها را درست شناسایی کردیم. منطقه صحرایی بود و نمی‌شد بیرون کمین بزنیم یا صبر کنیم زمانی که سوژه‌ها آنجا بودند به سراغشان برویم. محوطه از دور اطراف پیدا بود و ما باید داخل مرغداری پنهان می‌شدیم تا در فرصتی مناسب آنها را غافلگیر کنیم.

شب اول به همراه ۹ نفر به آنجا رفتیم، من و یکی از نیرو‌های دیگر، محل پنهان شدنمان درست داخل یک کتونه مرغی بود و کتونه مرغی طوری ساخته شده بود که به عنوان یک پله ورود به داخل اتاق بالا استفاده می‌شد. خیلی بزرگ و جادار بود. داخل کتونه هم چند تا مرغ بی‌آزار بودند. در آنجا برای مرغ‌ها دانه می‌ریختیم که سروصدا نکنند. شب اول یک ساعتی داخل کتونه مرغ بودیم سایر نیروها هم در محل‌های دیگر پنهان شده بودند.

جای ما بسیار حساس و خطرناک بود و متهمان هم مسلح بودند. در این شرایط اولین گروه اقدام‌کننده نیز ما بودیم، اما آن شب نیز نیامدند. در مدت یک ساعتی که آن‌جا بودیم همه لباس‌هایمان بوی مرغ گرفته بود. طوری که وقتی به خانه رفتم بوی لباس‌هایم دیگران را آزار می‌داد، تا شب سوم وضعیت همیطور ادامه یافت و ما هر شب یک تا دو ساعت اجباراً باید داخل کتونه مرغی مخفی می‌شدیم و مراقبت می‌کردیم تا اینکه شب چهارم نور چراغ ماشین از دور به سمت مرغداری آمد خبر دادند که متهمان آمدند. همه پنهان شدیم. خودشان بودند آمدند داخل مرغداری و ما با شمردن تعداد قدم‌های آنان روی پله کتونه مرغی متوجه شدیم پنج نفر هستند.

به محض اینکه آنها از کتونه بالا رفتند ما نیز با هماهنگی دیگران خارج شدیم و آهسته به دنبال پنج نفر رفتیم. از سمت بالکن بیرونی هم قرار بود چند نفر به ما ملحق شوند تا در نهایت وارد اتاق شدیم. یکی از سوژه‌ها مسلح به سلاح کلت کمری کالیبر۴۵ گاوکش بود. اسلحه دستش بود یک مرتبه به سمت او حمله‌ور و ضربه‌ای به پشت سراش زدیم. کلت از دستش به زمین افتاد؛ بالاخره هر پنج نفر را گرفتیم و به مقر پلیس منتقل کردیم.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


آفرین بر دلاور مردان نیروی انتظامی
انشاالله مسئولین قدر این دلاوران را بدانند