هنگامی كه حضرت محمد (ص) هفت ساله بود يهوديان (كه نشانه هايی از پيامبری را در او ديدند در صدد بعضی امتحانات برآمدند) با خود گفتند ما در كتابهايمان خوانده ايم كه پيامبر اسلام از غذای حرام و شبهه دوری می نمايد...

به گزارش جهان به نقل از تراز، در تفاسير آمده است كه بنى ‏اسرائيل به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله اشكال مى كردند كه اگر تعاليم او موافق تعاليم انبياى پيشين همچون ابراهيم، موسى و عيسى‏ر عليهم السلام است، پس چرا گوشت و شير شتر را حرام نمى داند؟! آيه ۹۳ سوره آل عمران در جواب آنها نازل شد، كه تمام غذاها براى بنى ‏اسرائيل حلال بوده و تنها حضرت يعقوب بعضى از غذاها را (بنا به دلایلی) بر خود تحريم نموده بود.

در آیه ۹۳ سوره آل عمران می خوانیم:

«كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِـلاًّ لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُواْ بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ.»
«همه طعامها بر بنی اسرائيل حلال بود ، مگر آنها که پيش از نزول تورات ،اسرائيل بر خود حرام کرده بود بگو : اگر راست می گوييد تورات را بياوريد و بخوانيد.»

سه نکته:

* حلال بودن اصل همه ادیان

«طَعام» به چيزى گفته مى‏شود كه به ذائقه‏ انسان طعم دارد. از طرفی حلال بودن غذاها، يك اصل ثابت در اديان آسمانى است و کسی حق ندارد بدون دلیل و تحریمی که از سوی شرع آمده باشد حلالی را حرام نماید.

* چرا یعقوب نبی گوشت را حرام کرد؟

درباره اين كه اسرائيل (نام ديگر يعقوب) چه نوع غذایى را و به چه علت بر خود حرام کرده بود توضيحى در آيه ذكر نشده ولى در كافى و تفسير عياشى از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: "اسرائيل را وضع چنين بود كه هر وقت گوشت شتر مى خورد، دردى كه در خاصره داشت، شديد مى شد از اين رو اين گوشت را بر خود حرام كرد، و اين قبل از نزول تورات بود و بعد از نزول تورات نه آن را تحريم كرد و نه خودش از آن گوشت خورد."

* این مرغ حرام است!

هنگامي كه حضرت محمد (ص) هفت ساله بود يهوديان (كه نشانه هايي از پيامبري را در او ديدند در صدد بعضي امتحانات برآمدند) با خود گفتند ما در كتابهايمان خوانده ايم كه پيامبر اسلام از غذاي حرام و شبهه دوري مي نمايد، خوب است او را امتحان كنيم. بنابراين مرغي را دزديدند و براي ابوطالب فرستادند تا همه به عنوان هديه بخورند. همه خوردند غير پيامبر (ص) كه به آن دست نزد. علت اين كار را پرسيدند، حضرت فرمود: اين مرغ حرام است و خداوند مرا از حرام نگه مي دارد.

پس از اين مرغ همسايه را گرفته و نزد ابوطالب فرستادند به خيال اينكه بعد پولش را به صاحبش بدهند ولي آن حضرت باز هم ميل ننمود و فرمود: اين غذا شبهه ناك است. يهود که از اين جريان اطلاع يافتند، گفتند: اين كودك داراي مقام و منزلت بزرگي خواهد بود. (بحارالانوار ۱۵ / ۳۳۶)