در قیطریه آنهایی که سوار مازراتی و بنز و پورشه های میلیاردی، کوچه های ویلان را اتوبان می کنند همه شان بد بورژوا نیستند. بین شان ژان وال ژان هم هست.
روایتی از یک ژان وال ژان در تهران
23 آذر 1393 ساعت 19:22
در قیطریه آنهایی که سوار مازراتی و بنز و پورشه های میلیاردی، کوچه های ویلان را اتوبان می کنند همه شان بد بورژوا نیستند. بین شان ژان وال ژان هم هست.
کامران نجف زاده، خبرنگار و سفیر کودکان و سالمندان بهزیستی در وبلاگ یادداشت های یک خبرنگار در مطلبی با عنوان «خسته خانه» نوشت:
در قیطریه تهران،خواستی یاد خسته خانه های جان خسته بیفتی، جایی هست به نام رفیده.
رفیده در لغت همان بالشتکی است که زیرخمیرنان می گذارند. اینجا یک مجتمع برای کودکان معلول ذهنی...و رها شده...اسم اتاق ها...فرشتگان یک...دو....
در قیطریه آنهایی که سوار مازراتی و بنز و پورشه های میلیاردی، کوچه های ویلان را اتوبان می کنند همه شان بد بورژوا نیستند. بین شان ژان وال ژان هم هست. یکی شان پیچید داخل مجتمع. من از پنجره نگاه می کردم که دربان دم در هم تحویلش گرفت و کلاهش را بالاتر گذاشت.
پرستارهای مسنی که شاید چهل سال پیش رودابه ای بودند گفتند:
این آقا آمده پسرک را ببرد هواخوری. زوم کردم روی پیرمرد که وقتی از ماشین شیکش پیاده می شد دستش را روی مهره های انتهایی کمرش می کشید.گفتم احتمالا دو مهره آخری به جزیره ای توریستی رفته باشد.
من لابلای تخت ها می گشتم،حیران،خودم را گم کرده بودم وقتی مسوول رفیده از دردهای اینجا می گفت.پیرمرد وارد اتاق شد و یک راست رفت سراغ همین پسرکی که در عکس کنار من است.
کد مطلب: 396239
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/396239/روایتی-یک-ژان-وال-تهران