کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

برنده شهادت

گرمی خونش را روی شانه‌ام حس می‌کردم

3 آذر 1393 ساعت 7:38

همون اول گفت:من تا حالا بی سیم چی زنده نداشتم، اگه می ترسی الان برگرد!


به گزارش جهان، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
خیلی دوست داشتم یه روز بی سیم چی حاج مجید بشم. والفجر ۱۰ بلاخره به هم رسیدیم. همون اول گفت:من تا حالا بی سیم چی زنده نداشتم، اگه می ترسی الان برگرد!
گفتم :اختیار داری من هم تا حالا گوشی به دست کسی ندادم مگه شهید شده!
گفت: ببینیم, تو برنده ای یا من...
پشت تخته سنگی نشسته بودیم. صدای سوت خمپاره آمد. یک لحظه دیدم سرش روی شانه ام است. گرمی خونش را روی شانه ام حس می کردم. یه ترکش کوچولو خورده بود به شقیقه اش...!
گرامی باد یاد و خاطره شهید مجید سپاسی 


کد مطلب: 389396

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/389396/گرمی-خونش-روی-شانه-ام-حس-می-کردم

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com