سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 16 Apr 2024
 
۲
۱

تدارک‌بازگشت؛ ازانکار خاتمی تا اصرار عارف

دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۴۳
کد مطلب: 382894
ذوق زدگی مفرط باعث شده تا جریان اصلاحات، رای آوری جناب روحانی را به پای اعتبار و سرمایه اجتماعی خود بنویسد و با چنین تحلیلی برآن است که در صورت حضور جدی در انتخابات مجلس، می توانند کار ناتمام را تمام کنند.
تدارک‌بازگشت؛ ازانکار خاتمی تا اصرار عارف
گروه سیاسی جهان نيوز: جریان اصلاحات مسرور از پیروزی «خود خوانده» در انتخابات ریاست جمهوری است. پیروزی نامزد حداقلی آنان، که خود آبشخوری اصولگرایانه دارد، امید را به اردوگاه مایوس و غم اندود آنان بازگرداند. اردوگاهی که حتی با دست زدن به آتش بازی در سال ۸۸ نتوانسته بود به قدرت بازگردد، اکنون احساس خوبی دارد. آنان به حدی از اوضاع جدید، که حتی تا یک هفته قبل از انتخابات خواب آن را هم نمی دیدند، مسرور و ذوق زده اند که چندان فرصت یا انگیزه کافی برای تحلیل چگونگی پیروزی نامزد حداقلی شان را پیدا نکرده اند.

برخی از آنان که بیشتر بر احساسات خود غلبه داشته و زودتر از همفکرانشان از ذوق زدگی بیرون آمده اند، عواملی چون پای بندی به آرمان های طبقه متوسط، تاکید بر توسعه سیاسی و . . . را رمز موفقیت خود در خرداد ۹۲ برشمرده اند. اما دانایان آنان نیک می دانند که اصلی ترین عامل پیروزی شان، نه عوامل بالا، بلکه شکاف و واگرایی در اردوگاه رقیب بود.

دست زدن به آتش بازی، در بازی سیاسی سال ۸۸، خراش بزرگی بر پیکره اعتبار و سرمایه اجتماعی اصلاحات وارد کرد که این آتش بازی، هرچند موجب تشدید حمایت اقلیتی اندک ( که اغلب آنان از کسانی هستند که اساس نظم سیاسی حاکم را قبول ندارند) از آنان شد، اما موجبات بی اعتمادی بخش قابل توجهی از جامعه نسبت به آنان را، به عنوان جریانی رادیکال و قانون گریز، فراهم آورد.

گواه چنین مدعایی، رای نیاوردن نامزدهای اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم (۹۱) بود که هرچند برخی از آنان (کواکبیان و . .) نقشی در افراطی گری اصلاح طلبان در سال ۸۸ نداشتند و در واقع وجیه المنظر بودند، اما به واسطه انتساب به اصلاحات، نتوانستند به مجلس راه یابند، در حالی که برخی از آنان دو یا سه دوره قبل از آن، به صورت پیاپی در مجلس حضور داشتند.

به نظر می رسد که ذوق زدگی مفرط باعث شده که این جریان، رای آوری آقای روحانی را، که خود از مخالفان و محکوم کنندگان فتنه بود، به پای اعتبار اجتماعی خود و حمایت اش از آقای روحانی بداند. لذا با چنین تحلیلی برآنند که در صورت حضور جدی در انتخابات مجلس، می توانند اکثریت کرسی های آن را نصیب خود کنند و به عبارت بهتر، کار ناتمام را تمام کنند. هرچند محمدرضا خاتمی در سی و یک فروردین ۹۳ گفته بود اصلاحات درصدد گرفتن قدرت نیست؛ اما محمدرضا عارف در ۱۸ شهریور بیان داشت که راهبرد اصلی ما کسب اکثریت مجلس است.

در حالی که به باور تحلیل گران، اگر نامزد اصلی این جریان (عارف) در کورس رقابت انتخابات ریاست جمهوری باقی می ماند، چیزی بیش از آرای آقای معین در سال ۸۴ را نصیب خود نمی کرد. نکته ای که بزرگان این جریان آن را عمیقا درک کرده و بدین سبب بود که با وجود بی میلی و نارضایتی جناب عارف ( که بعد از انتخابات برخی بدان اعتراف کردنند)، او را مجبور به کناره گیری به نفع آقای روحانی کردند.

اردوگاه اصلاحات با فهم دقیق این مسئله و با نگاهی واقع بینانه، به این نتیجه رسید برای جلوگیری از ادامه سلسله شکست هایش در یک دهه اخیر (انتخابات مجلس هفتم، هشتم و دهم، انتخابات ریاست جمهوی نهم و دهم)،که می توانست برای این جریان بسیار گران تمام شود، گزینه مطلوب (عارف) را رها کرده و دست به انتخاب بین بد و بدتر بزند؛ چراکه پیروزی روحانی برای آنان بسیار بهتر از پیروزی گزینه های دیگر منتسب به اصولگرایان بود.

بنابراین سرمایه گذاری بر روی نامزدی (روحانی) که از لحاظ سلیقه ای به آنها نزدیک و احتمال پیروزیش نسبتا بالا بود، بسیار معقول تر از
هرچند محمدرضا خاتمی در سی و یک فروردین 93 گفته بود اصلاحات درصدد گرفتن قدرت نیست؛ اما محمدرضا عارف در 18 شهریور بیان داشت که راهبرد اصلی ما کسب اکثریت مجلس است.
باقی ماندن بر نامزدی (عارف) بود که احتمال رای آوردنش نزیک به صفر نشان می داد و صد البته اگر اصلاح طلبان احتمال رای آوردن عارف را قوی می دانستند، هیچ گاه دست به چنین انتخابی نمی زدند.

اردوگاه مایوس، با پیروزی نامزد حداقلی اش، جانی تازه گرفت و این روزها در حال عرض اندام در عرصه سیاسی کشور و در تدارک بازگشت تمام عیار به گود سیاست و قدرت ایران زمین می باشد و برآوردش این است که می تواند کار را یکسره کرده و رقیب را از میدان به در کند. در زیر به برخی از تاکتیک های این اردوگاه برای فتح مجلس و بازگشت تمام قد به قدرت می پردازیم:

۱- رو کردن چهره های جدید و نسوخته: رفتارهای رادیکالی و خارج از چهارچوب عرف و قانون اصلاح طلبان در انتخابات دهم ریاست جمهوری، خدشه قابل توجهی به پرستیژ و اعتبار اجتماعی شان وارد کرده که به راحتی و در مدت زمانی کوتاه قابل جبران نیست. بلکه بازسازی این امر نیازمند زمان و البته بازی با تاکتیک ها و مهره های جدید در شطرنج سیاست و قدرت ایران زمین است. از طرفی دیگر، آنان خوب می فهمند که نظم سیاسی مستقر، که چندی پیش با آن پنجه در پنجه افکنده بودند، به راحتی اجازه بازی را به مهره های سوخته شان نخواهد داد. لذا برآنند تا با به میدان آوردن مردانی وجیه المنظر و دست نیآلوده به فتنه و خون، فضا را مقداری تلطیف کرده و برای جلب نظر مخاطبان، پالس های تغییر را به سوی آنان ارسال کنند.

۲- ایجاد تشکیلات جدید و بازسازی نهادهای سیاسی – اجتماعی قبلی: در دوران حاکمیت اصلاحات، این جریان اهتمام ویژه ای به ایجاد و گسترش نهادهای سیاسی – اجتماعی داشت، که معطوف به دو هدف ویژه بود. از یکطرف این نهادها می توانست به مثابه ابزار ساماندهی اجتماعی برای چانه زنی با حکومت، جهت گرفتن امتیازات سیاسی باشد و از سوی دیگر می توانست به مثابه فضایی برای حفظ تنفس سیاسی اصلاح طلبان در زمان حاشیه نشینی قدرت ایفای نقش کند.

برخلاف جریان طبیعی شکل گیری نهادهای مدنی، که از پایین به بالا و معطوف به نیازها و اهداف گروه های گوناگون بطن جامعه است، در دولت اصلاحات، ایجاد این نهادها، برای تحکیم قدرت سیاسی یک جناح خاص و کاملا از بالا به پایین بود. به همین جهت، اکثر این نهادها پس از حاکمیت اصلاحات، روبه مرگ نهادند و البته برخی از آنان که با حمایت های خاص باقی مانده بودند، توانستند به خوبی در سال ۸۸، نقش خود را در ساماندهی آشوب ایفا نمایند.

می توان گفت این شبکه نهادی و اجتماعی مهندسی شده، برای جریان اصلاحات حکم شریان های حیاتی را داشت و این جریان در سال های گذشته امید زیادی به این نهادها و شبکه ها برای بازگشت به قدرت داشت. آنان اکنون نیز برای بازگشتی دوباره به قدرت، امید زیادی به بقایای این نهادها و شبکه های خودساخته دارند و لذا ساماندهی و بازسازی مجدد آنان را جزو اولویت های خود قرار داده اند.

منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی، در گفتگو با خبرگزاری تسنیم گفته بود درصدد هستیم مقدمات فعال کردن حزب اعتماد ملی را فراهم کنیم، همچنین غلام حسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران، در فروردین ۹۳ در گفتگو با خبرگزاری فارس از نوسازی و بازسازی حزب متبوع خود، و پیوستن اعضای جدیدی چون قوچانی و لیلاز را به شورای مرکزی کارگزاران خبر داده بود. در کنار این، ایجاد تشکیلات جدید، برای جذب نیروهای جوان و جدید عرصه سیاست، در دستور کار بزرگان این جناح است. تشکیلاتی چون ندا و بنیاد امید ایرانیان، آن هم با مدیریت افرادی خوشنام و جان به در برده از فتنه، در این راستا قابل ارزیابی است.

۳- دامن زدن به شکاف بین اصولگرایان: اصلاحات خوب می داند که در صورت انسجام اردوگاه رقیب، رقابت با او سخت و نفس گیر است. شاهد ادعای فوق، انتخابات اخیر شورای شهر تهران بود که با وجود فضای روانی مطلوب برای پیروزی اصلاح طلبان در تهران ( به دلیل تاثیرپذیری انتخابات شورای شهر از
شیوه سلبی رسیدن به قدرت ( یعنی نفی و تخریب حریف)، بیش از روش ایجابی آن در دستور کار اصلاحات قرار دارد؛ چرا که هنوز خراش رادیکالیسم و فتنه بر کالبد اصلاحات سنگینی می کند و لذا عرضه اندامِ مخدوش و خونین اصلاحات به جامعه، چندان خریداری ندارد؛ لذا شیوه واقعگرایانه، خراش انداختن بر صورت حریف است.
ریاست جمهوری)، آنان بازی را به حریف واگذار کردند. در واقع، اصولگرایان با اینکه با چند لیست در عرصه حاضر شدند، اما به دلیل اشتراک بالای لیست ها و وحدت نسبی، توانستند اکثریت شورای شهر تهران را ازآن خود کنند اما در رقابت ریاست جمهوری، به دلیل واگرایی زیاد و عدم انسجام، نتیجه را واگذار کردند.

اتاق فکر اصلاحات به خوبی این پیام را دریافت و پردازش کرده و امید وافری به کاربست و نتیجه گرفتن از آن در انتخابات مجلس دارد. چگونگی آرایش سیاسی اصولگرایان در انتخابات آینده مجلس، تعیین کننده موفقیت یا شکست استراتژی اردوگاه مقابل است. در جریان رای اعتماد به وزرا و حتی اخیرا در جریان استیضاح وزیر علوم، شاهد تعریف و تمجید هدفمند برخی از اصلاح طلبان از علی لاریجانی و فراکسیون متبوع وی بودیم. به گونه ای که برخی از آنان ادعای همنوایی و حتی سرمایه گذاری بر روی امثال لاریجانی، برای انتخابات بعدی را داشتند. عطریانفر در اوایل شهریورماه در گفتگو با هفته نامه صدا بیان داشت: به نظر من نه تنها لاریجانی و همفکرانشان باید وارد مجلس شوند، بلکه اصلاح طلبان باید تلاش کنند اگر وی در جایگاه ریاست مجلس هم قرار گرفت با او همراع شوند.

چنین موضع گیری ها و تحرکاتی، که ظاهرا دفاع از بخشی از اصولگرایان و پاسداشت رفتار و منطق سیاسی آنان است، می تواند اقدامی مزورانه، با هدف بدبین کردن دیگر فراکسیون اصولگرا نسبت به فراکسیون همسو و گسترش واگرایی مابین آن ها و در نهایت تسری این شکاف به جریانات اصولگرای خارج از مجلس تفسیر شود.

۴- استفاده از منابع مادی و معنوی دولت: اصلاحات بر روی استفاده از فضای روانی مثبتی که بعد از استقرار هر دولتی نسبت به آن دولت و نیروهای همسو با آن در جامعه ایجاد می شود، حساب ویژه ای باز کرده است. همچنین آنان به منابع و امکانات لجستیکی دولت برای مدیریت رقابت انتخاباتی چشم طمع دوخته اند. لذا بسیار محتمل است که اصلاح طلبان با وارد کردن چندتا از گزینه های مورد نظر دولت در لیست خود، جهت کسب حمایت نهادی دولت و بهره مندی از فضای مثبت روانی در جامعه نسبت به دولت، با تابلوی حامیان دولت، وارد کورس رقابت شوند.

۵- ایجاد و گسترش شکاف بین دولت و اصولگرایان و بزرگ نمایی آن در جامعه: رسانه های اردوگاه اصلاحات، که ظاهرا از اتاق فکری واحد تغذیه می شوند، در یک سال گذشته با بازی در پازلی مکمل، خطی ممتد و منسجم را برای بسترسازی کشمکش مجلس و دولت دنبال کردند و با وانمایی اختلاف فرعی و سلیقه ای، در پی نشان دادن تقابل جدی دولت و مجلس در جامعه و تفسیر آن به اختلافات سیاسی و جناحی برآمدند و مدام به جامعه این گونه القا می کردند که مجلس در برابر رای و اراده مردم در خرداد ۹۲ ایستاده است.

در حالی که به گواه تاریخ سی و پنج ساله پس از انقلاب، این مجلس بالاترین نساب رای اعتماد را به دولت تدبیر و امید داده است. در همین قضیه استیضاح وزیر علوم که رسانه های اصلاح طلب حجم وسیعی از جاروجنجال را به پا کردند، باید یادآور شد که آقای فرجی دانا، از مجلس ششم که دربست در اختیار اصلاحات بود، موفق به کسب رای اعتماد نشد اما در مجلس اصولگرای نهم، بر صندلی وزارت تکیه زد و همین نکته برای رد ادعای سیاسی بودن اختلاف نظر دولت و مجلس، که بانگ بلند رسانه های اصلاحات در یک سال اخیر بوده، کافی است.

نگارنده بر این اعتقاد است که تحرکاتی چون افشای لیست بورسیه ها و . . . یک طرح مدیریت شده و هماهنگ سیاسی – رسانه ای در راستای تحریک جریان اصولگرا برای تقابل با دولت و بسترسازی جهت استیضاح وزیر علوم بود. چراکه تحقق استیضاح و رای عدم اعتماد به وزیر علوم، برترین بهانه برای کوبیدن بر طبل اختلاف دولت و مجلس و تقویت جبهه گیری این دو علیه هم بود.

به جرات می توان گفت اردوگاه اصلاحات تمامی موارد اشاره شده در بالا را در برنامه بازگشت به قدرت خود قرار داده است و البته شیوه سلبی رسیدن به قدرت ( یعنی نفی و تخریب حریف)، بیش از روش ایجابی آن در دستور کار آنان قرار دارد؛ چرا که هنوز خراش رادیکالیسم و فتنه بر کالبد اصلاحات سنگینی می کند و لذا عرضه اندامِ مخدوش و خونین اصلاحات به جامعه، چندان خریداری ندارد؛ لذا شیوه واقعگرایانه، خراش انداختن بر صورت حریف است.
منبع:فارس
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


United States
مرگ بر منافق ... .