پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 25 Apr 2024
 
۲
۱

یک روز به جای اینکه کمکت کنم گفتم: التماس دعا!

يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۳۰
کد مطلب: 376426
به راستی خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند. بخاطر ما درد کشیدند ولی برای خود غصه نخوردند... و برای ابد قهقهه مستانه سر دهند.
یک روز به جای اینکه کمکت کنم گفتم: التماس دعا!
به گزارش جهان، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
واقعا در این دنیایی که این مردان مرد 30سال روی تختند و درد دارند من چه کردم؟ همراهی؟ دل تنگی؟ کمک؟ چه ...و توانستی راحت بخوابی؟ یعنی غفلت کرده ام؟!
آیا از تو یاد نگرفتم که شب برای زهد است نه خواب. امتی بیدار باید بود نه خواب.
مگر نه اینکه با پهلوی سوراخ شده در این شبها بالشت را بغل می کردی تا کسی در اتاق با صدایت بیدار نشود.
و هم برایم دیدن مجاهدی که نتواند چند قدم برای تخلیه و فراموشی دردش راه رود چه سخت است.
مثل اینکه درباره ویلچرنشینان آلزایمر دارم. انگار نه انگار که روزی با شما در یک لشگر و در یک جبهه بودیم و باهم دشمن جنگیدم. امام هی گفت نگذارید به فراموشی سپرده شوند ولی کَر شدم دیگر نمی شنوم. کورم دیگر آنها را نمی بینم.
آه...راستی یادم آمد یک روز به جای اینکه کمکت کنم گفتم: التماس دعا!
به راستی خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند. بخاطر ما درد کشیدند ولی برای خود غصه نخوردند... و برای ابد قهقهه مستانه سر دهند.
شهید جانباز حاج محس صابر که جسمش در ایام فاطمیه با پهلوی سوراخ شده با درد ذکر گفت تا به وصال برسد ، "صلوات"
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Germany
ما هرچه داریم از شهدا وجانبازان داریم.
روحش شاد ویادش گرامی