کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

اقرار می‌کنم که مشت من کوچیکه

5 مرداد 1393 ساعت 11:51

از دوستم پرسیدم: تو که اهل تعارف نبودی، چرا هرچه پدرم اصرار کرد, همون اول، خودت برنداشتی؟!


به گزارش جهان، ناصر رحیمی در صفحه شبکه اجتماعی خود نوشت:

یکی از رفقا تعریف می‌کرد: کوچیک که بودم یه روز با دوستم رفتیم به مغازه خشکبارفروشی پدرم در بازار.
 
پدرم کلی دوستم رو تحویل گرفت و بهش گفت یک مشت آجیل برای خودت بردار.
 
دوستم قبول نکرد؛ از پدرم اصرار و از اون انکار؛ تا اینکه پدرم خودش یک مشت آجیل برداشت و ریخت تو جیب دوستم.
 
از دوستم پرسیدم: تو که اهل تعارف نبودی، چرا هرچه پدرم اصرار کرد, همون اول، خودت برنداشتی؟!
 
دوستم خیلی قشنگ جواب داد: آخه مشت‌های بابات بزرگتره...
 
خدایا در این روزهاى آخر ماه مبارک، که قول اجابت دعای همه مهمون‌هات رو دادی؛ اقرار می‌کنم که مشت من کوچیکه؛ ظرف عقلم خیلی محدوده و دیوار فهمم کوتاه است...
 
پس به لطف و کرمت ازت میخوام که با مشت و ید با کفایت امام زمانم(عج)؛ از هر چی که خیر و صلاحمه و عقلم بهش قد نمی‌ده؛
از اون خوب‌ها و درشت‌هاش؛ کشکول گدایی خودم و همه مسلمون‌های حاجتمند و گرفتار رو پر کنی...

آمین؛
 
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِین


کد مطلب: 372402

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/372402/اقرار-می-کنم-مشت-کوچیکه

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com