عضو مجلس مرکزی حزبالله لبنان و عضو مجلس اعلای شیعیان گفت: چندی پیش وقتی یکی از فرماندهان ایران، سرلشکر رحیم صفوی گفته بود مرز مقاومت، از جنوب لبنان تا تهران است، این حرف او غوغائی به پا کرده بود و همه میگفتند ببینید ایران تا کجا نفوذ کرده است.
عضو مجلس مرکزی حزبالله لبنان مطرح کرد؛
روایتی از علاقه باورنکردنی لبنانیها به رهبرانقلاب / مادری که سیدحسننصرالله را با یک شرط حلالکرد!
17 تير 1393 ساعت 14:16
عضو مجلس مرکزی حزبالله لبنان و عضو مجلس اعلای شیعیان گفت: چندی پیش وقتی یکی از فرماندهان ایران، سرلشکر رحیم صفوی گفته بود مرز مقاومت، از جنوب لبنان تا تهران است، این حرف او غوغائی به پا کرده بود و همه میگفتند ببینید ایران تا کجا نفوذ کرده است.
به گزارش جهان، الشیخ ادیب حیدر، عضو مجلس مرکزی حزبالله لبنان و عضو مجلس اعلای شیعیان، از شاگردان سابق امام موسی صدر به شمار میرود و در دوران زندگی امام خمینی(ره) در نجف اشراف، سالها در کنار ایشان بود و صحبتهای مطرح شده او کمتر در رسانهها دیده شده است. مشروح گفتگوی وی با تسنیم را در ادامه بخوانید:
پس از رحلت حضرت امام (ره)،مقام معظم رهبری به عنوان ولی امر مسلمین جهان انتخاب شدند و بر خلاف شدت گرفتن دشمنی ها علیه نظام جمهوری اسلامی طی دو دهه اخیر، اما ما همچنان شاهد اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستیم؛ با توجه به این مهم شما نقش امام خامنهای را در این عرصه چطور ارزیابی میکنید؟
شیخ ادیب الحیدر: قبل از اینکه درباره این موضوع صحبت کنم میخواهم به این مسئله اشاره کنم که وقتی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) پیروز شد، همه مسلمانان جهان به ویژه شیعیان که از همان ۱۴۰۰ سال پیش منتظر ظهور منجی عالم بشریت بودند از اینکه دولتی اسلامی تشکیل شده است، بسیار شاد شدند و این شادی کم از ظهور حضرت مهدی(عج) نداشت و شیعیان جهان دیدند که وعده الهی محقق شده است.
"همه میدانستند که جایگزین امام و لایقترین فرد، امام خامنهای هستند"
در مورد رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران هم باید بگویم انتخاب ایشان انتخابی از طرف اشخاص معمولی و یا اعضای خبرگان رهبری نبوده و هرچند غیرمستقیم اما با نظر امام بوده است. امام خامنهای به دلیل مسائل سیاسی در مجلس خبرگان به رهبری نظام انتخاب نشدند چون همه میدانستند که جایگزین امام و لایقترین فرد ایشان هستند و امام خمینی هم در طول زندگی خود به این موضوع اشاراتی داشتند، و به همین دلیل امام خامنهای لایق این جایگاه هستند چون شخص دیگری نمیتوانست لایق باشد.
با انتخاب امام خامنهای به رهبری جمهوری اسلامی به همه کسانی که خود را آماده میکردند تا پس از امام انتخاب شوند و به دنبال مقاصد شخصی خود بودند، ثابت شد که دلیل انتخاب آقا به رهبری ایران چه بوده و دیدند که بهترین جایگزین برای امام انتخاب شده است.
با رحلت امام خمینی(ره) ما هم در خارج از ایران ترسیده بودیم و این سئوال برایمان مطرح بود که آیا جایگزینی هست که بتواند بعد از امام این خلاء بزرگ را پر کند؟ ما که از سیاست داخلی ایران دور بودیم وقتی آقا انتخاب شدند کمتر انتظار داشتیم ایشان بتوانند با این صلابت جایگزین امام باشند.
"همه به این باور رسیدیم که امام خامنهای، یک خمینی دیگر هستند"
وقتی امام خامنهای روی کار آمدند و رهبری کشور را شروع کردند کم کم به این باور رسیدیم که به واقع آقا یک خمینی دیگر هستند و همان فردی هستند که امتداد خمینی است و به تعبیری دیگر معنای همان سه نقطهای بود که دنبال امام خمینی(ره) میگذارند و این یعنی شخصیت امام را در ایشان هم پیدا کردیم.
هم اکنون ما شیعیان لبنان وقتی آقا حرفی میزنند دیگر نمیپرسیم آیا نظر امام خمینی(ره) هم در گذشته همین بوده است یا نه، و میگوئیم هر چه آقا بگویند همان درست است و دیگر مناقشه نمیکنیم.
"علاقه مردم لبنان به مقام معظم رهبری"
مقام معظم امام خامنهای الان در دل مردم لبنان همان رتبهای را دارد که در آن دوران مقام امام خمینی(ره) در دل آنان داشت و این رتبه به همان اندازه است. و این دو نفر هیچ فرقی ندارند فقط امام خمینی معمار انقلاب بوده و آقا ادامه دهنده این انقلاب هستند.
"امام خامنهای همواره کمکحال جبهه مقاومت بوده است"
اجازه دهید درباره علاقه مردم لبنان خضوصا ارادت حزبالله به امام خامنه ای صحبت کنیم.
شیخ ادیب الحیدر: شعار حزبالله پیش از رحلت حضرت امام(ره) "الله اکبر، خمینی رهبر" بود اما اکنون "الله اکبر-خامنهای رهبر" است. حزبالله همچنین شعاری دارد که شدیدا به به آن معتقد است و در برنامه های جمعی آن را فریاد می زند: (عهداً لک خمینی، نبایعک خامنهای، قسماً بالمهدی و بروح الله، انا علیالعهدی یا نصرالله) که معنی آن به فارسی اینگونه میشود: عهد میبندیم با خمینی، بیعت میکنیم با خامنهای، قسم میخوریم به حضرت مهدی و به روح الله، ما به همان عهدی که با شما بستیم پایبندی ای نصرالله.این بیانگر عمق ارتباط و ارادت به ایشان است.
از این ارتباط بیشتر بگویید.
شیخ ادیب الحیدر: البته؛ در جنگ بین لبنان و اسرائیل شهدائی که میآوردند غسل میدادند و کفن میپوشاندند و سپس به خاک میسپردند اما در جنگ سوریه شهدای حزبالله را بدون غسل و کفن و با لباس نظامی به خاک میسپارند چون آنان در استفتائی از آقا پرسیده بودند که جنگ در سوریه چه حکمی دارد و آقا فتوا داده بودند جنگ در سوریه دفاع از اسلام بوده و اگر کسی در آن میدان جنگ زخمی و شهید شود و مسلمانان به او رسیده باشند و او را شهید پیدا کنند، غسل و کفنش ندهید چون دفاع از اسلام است.
بر اساس دستور آقا کسی که غسل و کفن نمیشود یا با امام معصوم است یا با نائب خاص و یا عام امام است و این یعنی جنگ حزبالله در سوریه زیر پرچم ولی امر مسلمین و زیر نظر امام معصوم است.
اجازه دهید درباره حزبالله لبنان صحبت کنیم؛ با وجود تخاصمی که رژیم اشغالگر قدس درمورد لبنان و حزبالله لبنان دارد، اما هر روز شاهد زوال جایگاه صهیونیسم و در مقابل شاهد ارتقای روزافزون جایگاه جبهه مقاومت هستیم، تا جائی که سیدحسن نصرالله در جنگ ۳۳ روزه، اسرائیل را خانه عنکبوت تشبیه کردند. نقش مقام معظم رهبری را در هدایت این موضوع و نقش سید حسن نصرالله در این زمینه و ارتباط این دو فرد را با یکدیگر چگونه تبیین میکنید؟
شیخ ادیب الحیدر: رابطه امام خامنهای در قالب سیاستهای خارجی ایران با جبهه مقاومت، همیشه کمک کننده بوده است و ضعیف یا قوی شدن این رابطه به طرف مقابل بستگی دارد نه به ایران، چون در مدت اخیر هم که حماس به دلیل مسائل سوریه کمی فاصله گرفته بود ایران بازهم قطع رابطه نکرد و حماس به ایران میآید تا دوباره به این رابطه وصل شود.
"شیعیان لبنان خود را از نظر باور و اعتقاد، استان سیویکم ایران میدانند"
نگاه ما شیعیان لبنان به ایران اینگونه است که در ایران ۳۱ استان وجود دارد و ما استان سی و دوم هستیم و بر این باوریم که ما قسمتی از ملت ایران و آنان هم قسمتی از ما هستند.
روابط بین ما همچون دیگر کشورها نیست که پول و سلاح بدهند تا براساس آن رابطهشان قوی شود.
سید حسن نصرالله هم گفتهاند که ما خجالت نمیکشیم که ولی امر و رهبر ما امام خامنهای هستند و این به معنی این نیست که ما لبنانی نیستیم بلکه ما بر روی لبنانی بودن خود تعصب هم داریم ولی ما و ایران وجودی واحد و سرنوشتی واحد داریم. اسرائیل هم به همین دلیل با ما مشکل دارد.
"صحبتهای سرلشکر صفوی درباره مرز مقاومت، از نظر اعتقادی و دینی درست است"
چندی پیش وقتی یکی از فرماندهان ایران، سرلشکر رحیم صفوی گفته بود مرز مقاومت، از جنوب لبنان تا تهران است، این حرف او غوغائی به پا کرده بود و همه میگفتند ببینید ایران تا کجا نفوذ کرده است. این حرف در ۱۴ مارس در روزنامه العربیه عربستان تیتر شد که ایرانیها اعتراف کردند به اینکه در سوریه و لبنان نیرو دارند و باید از نفوذ ایران به جنوب لبنان جلوگیری کنیم. شاید این حرف از نظر سیاسی اشتباه باشد اما از نظر عقیدتی و دینی و باورهائی که ما در محور مقاومت داریم درست است و در واقعیت هم اینچنین است که خط مقاومت از جنوب لبنان شروع میشود و تا تهران ادامه دارد.
ارتباط حزبالله با مقام معظم رهبری چگونه است؟
امام خامنهای و جمهوری اسلامی ایران به صورت مستقیم محور مقاومت را هدایت و رهبری میکنند و هر کاری که در لبنان از نظر استراتژیک یا راهبردی در محور مقاومت انجام میشود اول باید به صورت مستقیم با مقام معظم رهبری در میان بگذاریم و با ایشان مشورت کنیم.
"ارتباط ویژه سید حسن نصرالله با مقام معظم رهبری و تماسهای وی با امام خامنهای"
امام خامنهای هم هنگامی که در مورد مقاومت تصمیمگیری میکنند گاهی اگر این تصمیم از نظر سیدحسن نصرالله اشکالی داشته باشد، ایشان مستقیم با آقا تماس میگیرند و باهم مشورت میکنند و امام خامنهای نظرات سید حسن را قبول دارند و حتی اگر امام خامنه ای بگویند کاری باید اجرا شود، دیگر جای بحث باقی نمیماند و آن اقدام انجام می شود.
شما جایگاه حزبالله را در لبنان و در منطقه چگونه ارزیابی کنید؟
شیخ ادیب الحیدر: قبل از کشتن حریری و پیش از وارد شدن حزبالله به جنگ سوریه، سید حسن رهبر نخست جهان عرب بود و اعراب حتی عکس او را هم در خانههایشان نصب میکردند. اما این داستان کمی تغییر کرد چون آمریکا، غربیها و حتی کشورهای حوزه خلیج فارس توانستند وانمود کنند که حزبالله علیه سنیها جنگی به راه انداخته که به دنبال آن حریری خود را کشت و در سوریه هم مشغول کشتار سنیها هستند و این موضوع کمی از محبوبیت حزبالله کم کرد به ویژه برای کسانی که اطلاعات کمی از آن دارند و به همین دلیل برخی از اعراب نسبت به حزبالله کمی تردید دارند.
وقتی امام خمینی(ره) انقلاب کرد همه خوشحال شدند و حتی غربیها و در اروپا گفتند انقلاب اسلامی از آزادی بیان ایرانیها نشأت گرفته که در آمریکا وجود ندارد.
"شخصیت بینظیر امام خمینی(ره) مورد قبول همه است"
هر کسی که امام خمینی را میشناخت و با او موافق یا مخالف بود اذعان دارد که ایشان شخصیتی بینظیر بودند. سید حسن نصرالله هم همینطور است و دشمنانشان هم میدانند که او شخصیت بینظیری است.
"موافق و مخالف به صحبتهای سید حسن نصرالله گوش فرا میدهند"
بحث علاقه موافقان و مخالفان سید حسن نصرالله همواره در محافل خبری مطرح میشود؛ در این زمینه کمی بیشتر توضیح دهید.
شیخ ادیب الحیدر: بله. جالب است بگویم در مواقعی که ایشان سخنرانی میکند حتی مخالفان حزبالله در لبنان هم به سخنان سید گوش میدهند و همزمان با سخرانی سید حسن، خیابانهای بیروت و مکانهائی که مخالفان حضور دارند، هم خلوت میشود و همه به سخنرانی او گوش میدهند.
هیچ کس نمیگوید که سید فقط سخنرانی میکند که مردم را بسیج کند، همه میگویند که سید حسن هر چه میگوید درست و حساب شده است و همه حرفهای او را باور میکنند.
"اسرائیلیها چند ماه است منتظر درگیری با حزبالله هستند"
با وقوع جنگهای داخلی در سوریه، اسرائیلیها خوشحال بودند و میگفتند با درگیریهائی که در حال وقوع است و تعداد زیاد شهدای حزبالله در سوریه، سید حسن و نیروهایش ضعیف و خسته میشوند. اما بعد از آن سید حسن به اسرائیلیها گفت: نیروهائی که در سوریه میجنگند با نیروهائی که برای مقابله با شما آماده کردهایم جداست و حتی ما همین الان هم آمادگی داریم در جنگ با اسرائیل نیروهایمان را برای پیشروی ۲۰ کیلومتری تا خاک شمال فلسطین و داخل سرزمین اشغالی بفرستیم.
با انتشار این حرف در رسانهها، اسرائیلیها چند ماه است که خودشان را برای درگیری با حزبالله آماده میکنند.
"قدرت نظامی حزبالله همه را مبهوت کرد"
قدرت نظامی حزبالله در سوریه همه را مبهوت کرده است چون توانستند در مدت دو یا سه هفته شهرهای استراتژیک را پاکسازی کنند. درست همان جائی که اسرائیلیها و آمریکائیها حدود یک سال و نیم روی آن برنامهریزی میکردند تا بتوانند با حفر تونل و در اختیار گذاشتن تجهیزات، آن را اشغال کنند، حزبالله توانست در مدت کمی آنجا را آزاد کند، و به دنبال همین امر وزیردفاع رژیم صهیونیستی گفته بود ما از ورود حزبالله به سوریه خوشحالیم چون نیروهای آنان ضعیف میشوند ولی بعد از نقش آفرینی حزبالله دیدیم که همه چیز برعکس است و این سبب بدبختی ما میشود و باید از همین الان خود را آماده کنیم که چطور با حزبالله مقابله کنیم چون حزبالله تاکنون تدافعی بوده اما الان تهاجمیتر شده است؛ جنگ آینده ما با حزبالله در خاک ما خواهد بود نه مثل جنگ اعراب که ما وارد خاکشان میشویم و ایندفعه اگر جنگ شود باید آماده باشیم که نیروهای حزبالله را در سرزمین خود ببینیم.
رژیم صهیونیسم در تهدیدات خود علیه جمهوری اسلامی درمورد حمله به ایران و تأسیسات هستهای کشور ما که گاهی شاهد آن هستیم، وقتی با موضعگیریهای حزبالله لبنان و جبهه مقاومت روبهرو میشود به عقب نشینی رژیم صهیونیسم میانجامد، این موضوع را چگونه تبیین میکنید؟
شیخ ادیب الحیدر: همه میدانند وقتی با کشورهای عربی میجنگند قبل از اینکه جنگ با اعراب آغاز شود، عربها از پیش، جنگ را باختهاند، چون اعراب فکرمیکردند ارتش دشمن شکست ناپذیر است.
دشمن در مدت ۶ روز توانست ۳ کشور عربی از جمله مصر ، اردن و سوریه را اشغال کند ولی در جنگ ۳۳ روزه که با اسرائیل داشتیم، صهیونیسم تلاش کرد وارد خاک لبنان شود و حتی شهر مرزی این کشور که ۵۰۰ متر با مرز فاصله داشت را نتوانست اشغال کند و فقط اطراف این شهر را به تصرف درآورد. این نکته را اضافه میکنم که در جنگ ۳۳ روزه، اسرائیل ۹۰ هزار سرباز با تمام تجهیزات به خاک لبنان فرستاده بود و سید حسن نصرالله هم در سخنرانی خود گفت ۳ تا ۹ هزار سرباز و بعد از آن هم اسرائیلیها در کمیته حقیقتیاب خود اعلام کردند حزبالله ۴ هزار سرباز داشت که موفق شد ۹۰ هزار سرباز دشمن را شکست دهد.
"اعترافات وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی درباره قدرت حزبالله"
در مورد ترسی که گفتید اسرائیل از حزبالله دارد، باید بگویم وزیر اطلاعات این رژیم گفته بود اگر حزبالله را از نظر قدرت و تعداد با ارتشهای دنیا مقایسه کنیم از نظر موشکی و تعداد نیروها در رتبه قدرت پنجم دنیا قرار میگیرد و به همین دلیل وقتی اسرائیلیها با تهدید حزبالله روبهرو میشوند میدانند که آتش ِ چه جهنمی به رویشان باز میشود و میدانند که ارتباط بین بیروت و تهران تا چه اندازه قوی است چون هر دو خود را در یک سنگر میبینند، بنابراین به هر کدام ضربه بزند از طرف دیگر جواب خواهد گرفت.
درباره جریانی که در هفتهها و ماههای گذشته به وجود آمده و در سوریه و حال در عراق دنبال بحران آفرینی هستند که از آنها به عنوان تروریست اجارهای نیز یاد میشود، چه نظری دارید؟
شیخ ادیب الحیدر: پیش از این آمریکا مطمئن بود که اسرائیل منافع و مصالح آمریکا را در منطقه حفظ میکند و پلیس منطقه شاد بود اما الان آمریکا به دلیل از دست دادن ایران، سعی میکند پلیس اسرائیل باشد و اسرائیل ضعیف شده را دوباره قدرتمند کند تا هم منافع خود را در رژیم صهیونیسم حفظ کند و هم ایران را در اختیار اسرائیل قرار دهد و میخواهد این منطقه را تکه تکه و نابود کند.
"فعالیت تکفیریها برای رسیدن به اهداف آمریکا، عربستان و قطر است"
اینکه الان شاهد فعالیت تکفیریها و تکه تکه شدن منطقه هستیم، وسیلهای است که آمریکا، عربستان و قطر بتوانند با آن به هدف خودشان برسند. هدف آنها نه شیعه و نه سنی است بلکه میخواهند برای حفظ منافع اسرائیل، منطقه را تجزیه کنند ولی این پرژه آنها سقوط کرده و ناموفق است.
"آمریکا و جریان تکفیری مانند گربه شدهاند"
در حال حاضر آمریکا و جریان تکفیری مانند گربه شدهاند که در یک اتاق دربسته کتک میخورند و چنگ میزنند و گاز میگیرند ولی کاربه جائی نمیبرند. و آنها بالاخره خسته میشوند و از کار میافتند و جریان تکفیریها ناموفق بوده است اما زمان میبرد تا کل این پروژه شکست بخورد.
پیش بینی ما در حزبالله این است که حدود یک سال یا یک سال و نیم زمان میبرد تا این جریان از بین برود و تا ۲ سال آینده این جریان در منطقه میماند اما بعد از آن احتمال میرود که این جریان ساکت شود؛ انتخابات مصر، عراق و سوریه پیش زمینهای بود برای کنترل جریان تکفیری؛ باید گفت امروز آمریکا به دنبال پیروزی نیست و میخواهد راه حلی با کمترین هزینه، شکست و خسارت پیدا کند.
"آمریکا سیاست خود در قبال ایران و لبنان را شکست خورده میبیند"
در این مورد مثالی برای شما میزنم. وزیر امور خارجه آمریکا که بهطور سرزده به لبنان آمده بود در سخنرانی خود که به صورت مکتوب نوشته بود، از ایران و لبنان به طور رسمی خواست در جریان سوریه کمک کنند تا مشکلات این کشور آرام شود و چون به صورت مکتوب این مسائل را نوشته بود روشن شد که آمریکا که خود این جنگ را به راه انداخته بود سیاستش را شکست خورده میبیند و از لبنان و ایران میخواهد که در این زمینه دخالت کنند تا این مسئله تمام شود.
به تعبیر ما جنگی که با این شدت در عراق اتفاق افتاده به این معنی است که آمریکا میخواهد جنگ را به سمت عراق ببرد تا پرونده سوریه را ببندد چون دیگر تحمل شکست در سوریه را ندارد و میخواهد نیروهای خود را به جبهه دیگری ببرد و در آنجا بجنگند. و اگر از آنها بپرسند چرا به سوریه را رها کردید بگویند مسئله بدتری در عراق پیش آمده است.
"ماجرای مادری که نصرالله را به شرط حلال کرد!"
این میل به جهاد و شهادت چگونه در حزب الله لبنان جاری شده است؟ جالب است که همواره از مسئله علاقه مردم لبنان به شهادت، نقلهای بسیاری مطرح میشود. مثلا همین موضوع خودداری حزب الله از فرستادن تک فرزندها به جنگ.
شیخ ادیب الحیدر: بله. سید حسن نصرالله میگوید که ما تک فرزند را به جنگ نمیفرستیم. و آنهائی که میفرستند هم بدون رضایت نامه، اجازه آن را نمیدهد؛ بارها شده بود که چندین نامه از پدرومادرها به دست حزبالله برسد که نوشته بودند حلالتان نمیکنیم اگر فرزند ما را به جنگ در سوریه که جنگ برای اسلام به شمار میرود، اعزام نکنید.
بیشتر شهدا در سوریه جوان هستند و جوی در آنجا حاکم است که جوانان با وجودیکه زخمی میشوند بازهم دوست دارند به جلو بروند؛ همه آنها میگویند جنگی که در سوریه حاکم شد ادامه جنگ حضرت علی(ع) بود که فتنه اهل شام بوده و ما خوشحالیم که بعد از ۱۴۰۰ سال جواب هل من ناصر ینصرنی را دادیم.
نمونه عینی هم در این رابطه به خاطر دارید؟
شیخ ادیب الحیدر: بله، بسیار از این موارد پیش آمده است. خانمی که ۲شهید داده بود به حرم حضرت زینب در سوریه آمد و گفت حاضرم ۲ جوان دیگرم را که در خانه هستند به سید حسن بدهم.
یکی از شهدا به نام سید مهدی در وصیت نامه خود نوشته بود: من از مرگ نمیترسم و از مرگ هراسی ندارم ولی از فرشته مرگ میخواهم قبل از اینکه قبض روحم کند یک هشدار به من بدهد، ناگهانی روح مرا نگیرد، چون میخواهم قبل از اینکه بمیرم از یک نفر خداحافظی کنم، میخواهم زیارت عاشورا بخوانم و از امام حسین(ع) خداحافظی کنم. و از آخرین جائی که میخواهد جانم را بیرون بکشد، زبانم باشد چون ذکر یا علی در زبانم جاری است. وقتی گلولهای به سینه این شهید برخورد کرد در آخرین نفسهایش فقط میگفت علی علی علی... آنقدر که همرزمانش میگفتند گلولهها فقط به سینهاش برخورد میکرد در حالیکه میتوانست به سرش هم اصابت کند! و همین امر سبب شد به صورت ناگهانی و بیخبر شهید نشود.
کد مطلب: 369321