پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای گزارشی از بازدید رهبر انقلاب از شرکت مپنا و نمایشگاهش را با عنوان "تبلور علم و عزم و هنر" منتشر کرد.
حاشیه های خواندنی از بازدید رهبرانقلاب از کارخانه مپنا؛
تذکر به مدیرعامل راهآهن/ سلام زنده به امیرالمؤمنین
توصیه رهبر درباره زندانی شدن یک ایرانی به خاطر تحریم
12 ارديبهشت 1393 ساعت 16:06
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای گزارشی از بازدید رهبر انقلاب از شرکت مپنا و نمایشگاهش را با عنوان "تبلور علم و عزم و هنر" منتشر کرد.
به گزارش جهان، متن کامل این گزارش که نوشته مهدی قزلی است و در پایگاه Khamenei.ir منتشر شده بدین شرح است:
چهارشنبه صبح زود راه افتادیم سمت کرج به مقصد شرکت مپنا. هم روز کارگر بود هم ولادت امام محمد باقر علیهالسلام. یاد بازدید نوروزی آقا از نمایشگاه صنعت خودرو بودم که چهار سال قبل در یکی از سولههای شرکت ایران خودرو برگزار شد. این بازدیدهای صنعتی من را یاد آن ۱۴۰ واحدی میاندازد که در دوره کارشناسی به مهندسی گذراندم. مپنا یک شرکت دانشبنیان و از آن غولهای صنعتی کشور بوده و هست که بیش از دو دهه از تأسیسش میگذرد و هر مهندسی بدش نمیآید توانش را در آن به کار گیرد.
کمی زودتر از آمدن آقا رسیدیم و سرخود زدیم به راهروی نمایشگاه و دیدن دستآوردهای شرکت، از توربین و ژنراتور گرفته تا پرههای کوچک فلزی و سرامیکی. قرار بود نیروگاه گازی ۱۶۰ مگاواتی حیدریه نجف هم در همین بازدید راهاندازی شود. مپناییها همه چیز را آماده کرده بودند و هر کس سر جای خودش بود. برعکس بعضی برنامهها التهابی در کارهای میزبان نبود. کمکم وزرای مربوط آمدند؛ آقایان چیت چیان وزیر نیرو، ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، ستاری معاون علمی رئیسجمهور، امام جمعه و استاندار استان البرز و علیآبادی رئیس شرکت مپنا. شاید تنها وزیر مرتبطی که حضور نداشت، وزیر صنعت بود. از رفتن و وزرا و مسئولین شرکت مپنا به سمت در ورودی سالن و جمع شدنشان میشد حدس زد که آقا دارند میرسند. محل نمایشگاه هم عبارت بود از سالنی بسیار بزرگ که در گوشهای از آن ۱۵۰ صندلی چیده بودند برای جلسه توجیهی ابتدای بازدید و راهرویی بلند که قطعات و تجهیزات شرکت دو طرف آن چیده شده بود. اندازه بعضی از این قطعات دو برابر موتور هواپیما بودند. سمت دیگر این سالن هم کارگران و کارکنان شرکت جمع شده بودند تا دیداری پس از بازدید آقا داشته باشند.
صدای صلوات مسئولین که بلند شد معنایش حضور رهبر انقلاب بود. امام جمعه اولین نفری بود که خوش آمد گفت بعد هم علیآبادی و بعدتر وزرا. رئیس شرکت مدیرانش را تک تک معرفی کرد به آقا و بعد همه وارد همان سالن محوطه ۱۵۰ نفری شدند. جلوی این ۱۵۰ صندلی یک صندلی برای آقا گذاشته بودند و یک میز کوچک کنار آن که رویش ساعت بود و کاغذ و قلم. پشت سر ایشان هم طبق معمول یک قاب عکس از امام خمینی بود. این عکس امام را یادم نیست که در دیداری رسمی نباشد. پشت سر جمع هم یک توربین گازی ۲۵ مگاواتی گذاشته بودند. جمع آقا را میدید و امام را و ایشان جمع را میدید و توربین را. اول جوانی خوش صدا قرآن خواند: وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی.... در طول قرائت قاری آقا با تمرکز گوش دادند. به کسی نگاه نکردند حتی به قاری. مصداق «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» بودند تا قاری صدق الله گفت.
بعد از پخش کلیپی، چیت چیان، وزیر نیرو گزارش داد و بعد علیآبادی رئیس مپنا. وزیر نیرو گزارشی موجز و موثر خواند، بی غلط و تپق. علیآبادی هم گزارش داد که مپنا بعد از جنرال الکتریک آمریکا و زیمنس آلمان و دو شرکت فرانسوی و ایتالیایی و میتسوبیشی ژاپن، ششمین شرکت توربین و نیروگاه ساز دنیاست و بیش از یک سوم نیروگاههای گازی و ترکیبی کشور را ساخته و در این راه مرارتها دیده و خون دلها خورده است. وقتی به اینجای گزارش رسید بغض کرد و بعد سکوت. کمی به سکوت گذراند تا خودش را کنترل کند و بعد ادامه داد. گزارش این دو که تمام شد، برای آقا میکروفون گذاشتند. ایشان قبل از شروع صحبت با انگشت اشاره تقهای به میکروفن زدند تا از روشن بودنش مطمئن شوند. از گزارش تشکر کردند و گفتند: «آنچه در ساخت و بنا و ابقاء این مجموعه نقش داشته به نظرم سه عنصر علم، عزم و هنر است. عجالتا و قبل از بازدید توصیهام به شما این است که این سه عنصر را با هم حفظ کنید؛ علم، عزم و نگاه لطیف هنری را. به خاطر گریهی آقای علیآبادی توصیهای هم به آقایان دولت دارم در خوش حسابی با مپنا. من گزارش اینجا را دیدم. برای معوقات و حل مشکلات راه حلهایی هم پیشنهاد شده بود. بعضی از این راهها شدنی است.»
آقا که این حرفها را میزدند، مدیران مپنا داشتند بال در میآوردند. ایشان بلند شدند و بقیه هم. بخش دوم برنامه بازدید بود که شروع شد.
چند دقیقه معطل شدیم تا از آن سالن ۱۵۰ نفره بیرون بیاییم. محافظها سعی میکردند حرکت جمعیت را مدیریت کنند. آقا رسیده بودند پای ژنراتورهای ۲۵ مگاواتی و علیآبادی داشت توضیح میداد که این واحدهای کوچک تولید برق، شبکه تولید را ایمن میکند، هزینه انتقال و اتلاف انرژی را کم میکند، امکان پدافند غیرعامل را زیاد میکند و ... توضیحات فنی را به خوبی در زبانی عمومی منتقل میکرد. و چه عجب از سیستم مدیریت انرژی که تازه دارد به فکر کوچک و زیاد کردن سامانههای تولید برق میافتد. قبل از آمدن آقا از یکی از مهندسها پرسیدم و فهمیدم اتلاف انرژی برق ما در خطوط انتقال حداقل ۱۵ درصد است. ۱۵ درصد را در ۷۲هزار مگاوات برق تولیدی که ضرب بکنیم، میشود مصرف برق یک کشور کمی جمع و جورتر از ایران!
بعد از آن رسیدیم پای توربینهای بادی. توربینهایی که در مناطق بادخیز نصب میشود و بعد از نصب دیگر هزینه چندانی ندارد. البته این توربینهای دو و نیم مگاواتی هزینه اولیه زیادی دارند و با حدود ۱۰ تا از آنها میشود یک نیروگاه ۱۶۰ مگاواتی گازی راه انداخت. ولی در دراز مدت چارهای نداریم جز توجه به همین نیروهای تجدیدپذیر. مهندسی توضیحم داد که البته برق تولیدی از نور خورشید در ایرانِ پرآفتاب بومی تر است از برق بادی. کلیت همین حرفها را علیآبادی داشت به آقا میگفت. همان مهندس البته توضیح میداد که کشور پهناور، پراقلیم و پرجمعیتی مثل ایران احتیاج دارد به بسته تولید انرژی برق؛ از بادی و خورشیدی گرفته تا گازی و هسته ای والا میزان آسیب پذیری مان زیاد می شود. همین الان هم کشورهای پیشرو در تولید برق پاک، از طرف دیگر نیروگاههای هسته ای شان را توسعه می دهند.
علی آبادی توضیح میداد در مراحل مختلف تولید با چه تدابیری تحریمها را دور زده یا شکست دادهاند. مثلا اینکه جنس ملخ این توربینها را از یک ماده عمومی انتخاب کردهاند در طراحی، تا همه جای دنیا پیدا بشود. نکته جالب این بود که از جرثقیلی که با آن بتوان این توربینهای بادی را نصب کرد فقط یک عدد موجود است در کشور و این جرثقیل هم تحریمی است. علیآبادی سرش را نزدیک گوش آقا برد و آرام گفت: البته ما داریم مشکل را حل میکنیم.
آقا گفت: من درباره این توربینهای بادی شنیدهام در دنیا ۸ مگاواتیاش هم هست. مسئول غرفه جواب داد: بله آن مخصوص دریاست. این توربینها مخصوص خشکی است. ضمن اینکه طبیعت مناطق بادخیز ما کوهستانی است و سرعت بادهای بومی ما با همین توربینهای دو و نیم مگاواتی سازگار است.
کمی جلوتر دوباره جمع ایستاد. آقا عصایشان را جلوی پاها به زمین میگذاشتند و دست چپ را روی عصا و دست راست را روی دست چپ. و این طور کمی از وزنشان را از روی پاها منتقل میکردند به عصا. کسی راجع به توربینهای لوکوموتیو توضیح داد و بهینه شدنشان که باعث شده زمانِ مسافرت ریلی مسیر تهران مشهد ۲ ساعت کمتر شود. آقا پرسیدند: صرفه جویی سوخت هم دارد یا با مصرف بیشتر این به دست آمده؟ آن مهندس با افتخار گفت: در هر مسیر ۱۵۰۰ لیتر کمتر گازوییل مصرف میکند. همانجا بود که رئیس راه آهن جلو آمد و گفت به شرکت مپنا سفارشهایی دادهاند و خوش حساب هم بودهاند. آقا هم فوری رئیس راه آهن را خطاب قرار دادند که: «کاری کنید مردم برای جابهجایی بار از راه آهن بیشتر استفاده کنند. همهاش تقصیر مردم نیست که بارها با تریلی و کامیون حمل و نقل میشود. تقصیر شما هم هست که تبلیغ و تبیین نمیکنید. ما این همه سرمایهگذاری در کشور داشتهایم برای توسعهی شبکه ریلی، باید از آن استفاده کنیم.»
رئیس راه آهن که سرش پایین بود چَشمی گفت و تأیید کرد و گفت: بله از کل باری که از بنادر حمل میشود به داخل کشور فقط ۵ درصد سهم سیستم ریلی است.
عکاسها سر ذوق آمده بودند. در مراسمها و برنامههایی که در حسینیه امام خمینی برگزار میشود، هم قدرت مانور آنها کمتر است، هم تنوع قابشان. اینجا ولی هم میتوانستند جابجا شوند هم آقا را در موقعیتهای مختلف و با ماشینها و قطعات و ماکتهای متفاوت کادر ببندند. به ژنراتور ۲۵ مگاواتی که رسیدیم، توی گوش رفیق عکاسمان، گفتم برود از پشت حفره ژنراتور از آقا عکس بگیرد. این یکی دیگر ماکت نبود. خود ژنراتور بود. کمکش کردم برود بالا. تنها عکاسی که از آنجا عکس گرفت او بود.
مهندسها تند تند داشتند توضیح عملکرد میدادند و خیلی تلاش میکردند مطالب فنی را با بیانی ساده مطرح کنند. بین همهشان هم علیآبادی در این کار موفقتر بود.
رسیدیم به سیستم کنترل نیروگاه. علیآبادی توضیح داد این سیستم قلب نیروگاه است که تا چند وقت قبل قطعاتش را از زیمنس آلمان میگرفتیم. ظاهر سیستم کنترل برای ما بود ولی قطعاتش برای زیمنس. با مدد الهی الان دیگر همه قطعاتش را خودمان تولید کردیم. آقا چند قدم جلوتر رفتند و عینکشان را بالا دادند و با دقت آرم مپنا بر قطعات ریز را جستجو کردند و علیآبادی توضیح داد برای اینکه زیمنسیها نتوانند جنگ تبلیغاتی کنند که ما دروغ میگوییم، سیستم کنترل نیروگاه اهدایی به نجف اشرف را از همین قطعات خودمان ساختیم که یک مصرف کننده و مشتری خارجی برای محصولمان داشته باشیم. بعد از آن از آقا خواست برگردند و پشت سرشان را ببیند؛ روتور توربین ۳۲۵مگاواتی! علیآبادی روبه چیت چیان گفت: آقای وزیر! دیگر از خارجیها این روتور را نخرید، ما تولید کردیم.
چند قدم جلوتر ارتباط مستقیمی برقرار بود با نجف اشرف در عراق. میخواستند نیروگاه ۱۶۰ مگاواتی نجف را با حضور آقا راه اندازی کنند. ما تصویر مهندسهای ایرانی در عراق را میدیدیم ولی آنها فقط صدای ما را میشنیدند. علیآبادی توضیح داد که منتظر شما هستند. آقا فرمودند: با سلامی به امیرالمؤمنین علیهالسلام دستور بدهید که اقدام کنند. کمی مکث کردند و گفتند: سلام من را هم به ایشان برسانید. علیآبادی از پشت گوشی گفت: آقا میفرمایند با سلام بر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام عملیات را شروع کنید. علیآبادی میخواست بگذرد ولی آقا خواستند توجه بیشتری به مهندسهای نجف داشته باشند، گفتند: «بهشون بگید چهرهی شما را دیدیم؛ از خوشحالی شما و موفقیت شما ما هم خوشحالیم». اینها را که علیآبادی پشت تلفن گفت خوشحالی مهندسها بیشتر هم شد.
کد مطلب: 358195
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/358195/تذکر-مدیرعامل-راه-آهن-سلام-زنده-امیرالمؤمنین