شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
 
۱۶
۲۹
هشداری به دستگاه دیپلماسی کشور

بلایی که دفاتر اروپایی بر سر شوروی آورد/ مشابهت قطعنامه پارلمان اروپا با بخشهایی از معاهده هلسینکی

سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۱۴
کد مطلب: 353693
نگاهی به معاهده هلسینکی و مقایسه آن با بخش اول و چهارم قطعنامه اتحادیه اروپا علیه ایران، لزوم نگرانی جدی و نیز جلوگیری از تحقق خواسته اتحادیه اروپا را روشن می سازد؛ خواسته ای که در نهایت سرنگونی جمهوری اسلامی را هدف قرار داده است.
بلایی که دفاتر اروپایی بر سر شوروی آورد/ مشابهت قطعنامه پارلمان اروپا با بخشهایی از معاهده هلسینکی
سرویس سیاسی جهان نيوز- محسن سلگی: در شرایطی که ایران در سیاست خارجی، تمرکز خود را بر مذاکرات هسته ای نهاده است، غرب از طریق صدور قطعنامه پارلمان اتحادیه اروپا، با گشودن میدانی جدید، در پی یک فتحی نوین است. این فتح، با توجه به عدم تسلط تیم مذاکره کننده و ابهام و عدم صلابت لازم در مذاکرات هسته ای، به معنای امتیاز گرفتن احتمالی بیشتر آنان در این مذاکرات خواهد بود.

گرچه مسأله اوکراین، با توجه به گشوده شدن جبهه ای جدید برای غرب خصوصا ایالات متحده، تا حدی فضای تنفسی را داشت برای ایران فراهم می کرد، اما توجه به این نکته ضروری است که روسیه ای که با شیوه های سرمایه داری اداره می شود، چندان در مبانی با غرب اختلافی ندارد و همینطور خطری اساسی و ایدئولوژیک برای غرب محسوب نمی شود.

آن دولت و حکومتی که غرب با آن مشکل بنیادین دارد و همواره دل‌مشغول آن است، ایران به عنوان کشوری یاغی- به تعبیر امریکا- است. از این رو بدیهی است که همواره سرنگونی ایران به عنوان مهمترین هدف خارجی دول غربی به سرکردگی امریکا است.

تشریح اقدام جدید پارلمان اتحادیه اروپا و روشن شدن اهداف براندازانه قطعنامه صادر شده علیه ایران ضروری به نظر می رسد. برای این منظور، یادداشت حاضر امکان مقایسه بخش اول و دوم این قطعنامه با معاهده حقوق بشری هلسینکی که موجبات سقوط شوروی و دیوار برلین را فراهم آورد، مقابل دیده نهاده است.

نگاهی اجمالی به مفاد قطعنامه

قطعنامه پارلمان اتحادیه اروپا علیه ایران، به ۴ بخش تقسیم می شود:

بخش اول آن درخواست اتحادیه اروپا درباره راه اندازی «دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا» در ایران است. یک دیدگاه در قبال این درخواست این است که هیچ اشکالی ندارد این درخواست را بپذیریم. این دیدگاه می گوید که وقتی ۲۸ کشور اروپایی در ایران سفارتخانه دارند، پس مجموع آنها نیز می توانند یک دفتر نمایندگی داشته باشند. تقریبا دیدگاه کارشناسان وزارت خارجه این است. در برابر این دیدگاه، یک دیدگاه دیگر مبتنی بر آن است که اروپا با این کار در پی یک لانه جاسوسی دوم است.

بخش دوم قطعنامه که خواهان آزادی همجنس بازی در ایران است موضوع توهین آمیزی است که با واکنش های شدیدی در کشورمان مواجه شد. سخیف بودن این موضوع به قدری روشن است که نیازی به پرداختن بیشتر به آن به نظر نمی رسد.

بخش سوم، نوعی مداخله در امور ایران است. زیر سؤال بردن انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خرداد ۹۲ و درخواست خروج از حصر سران داخلی فتنه از جمله موارد این دخالت است.

بخش چهارم، به جنبه های حقوق بشری پرداخته است. این بخش این امکان را فراهم می آورد که وقتی نماینده اتحادیه اروپا به ایران آمد، بتواند با اپوزیسیون ملاقات کند. وزارت خارجه این بخش را قابل گفتگو می داند و دقیقاً نگرانی ها از همین جا آغاز می شود. دستگاه دیپلماسی بر این باور است که با توجه به مذاکراتی که در ژنو و وین با ۱+۵ داشته است، اگر موضع گیری ایران، یک موضع گیری خیلی تند باشد، این به زیان منافع ملی کشور است و نباید این اتفاق بیافتد!

در این یادداشت به واکاوی نتایج بخش اول و چهارم پرداخته شده است، چرا که بخش دوم و سوم به دلیل صراحت مخالفت آن با اصول انقلاب اسلامی، نوعی وفاق نسبی لاجرم میان فعالان سیاسی و رسمی در مخالفت با این دوبخش ایجاد کرده است.

بخش اول و چهارم رابطه ارگانیک خاصی با هم دارند. این دو بخش، یک سابقه تاریخی دارد که مسبب نگرانی و نگاهی امنیتی به قطعنامه مذکور می شود. مهمترین شاهد تاریخی و عینی، معاهده هلسینکی است که به تعبیر برژیسنکی سبب ساز اصلی در سقوط شوروی بود. معاهده ای که بی شباهت به قطعنامه ضد ایرانی پارلمان اروپایی نیست.

معاهده هلسینکی، یک معاهده حقوق بشری است که زمینه ساز تشکیل نهادهای حقوق بشری در روسیه می شود. این نهاد، دقیقاً به عنوان شبکه هایی جاسوسی شروع به یارگیری و تضعیف دولت مرکزی می کنند. علاوه بر سقوط شوروری، سقوط دیوار برلین نیز از دستاوردهای این معاهده و شبکه سازی متعاقب آن است.

معاهده هلسینکی، موجبات سقوط دیوار برلن و پایان دوران کمونیسم را فراهم ساخت

«جيم فيشر تامسون» روزنامه نگار آمریکایی در این رابطه می نویسد: «وقتی متن نهایی قانون امنیت و همکاری اروپا در اول اوت ۱۹۷۵ توسط ۳۵ کشور اروپایی، ازجمله ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی امضاء شد، این اقدام به رویدادهایی دامن زد که سقوط دیوار برلن انجامید و تأثیر پایداری بر روابط بین المللی بر جای گذاشت.

" پیمان هلسینکی" با تصریح بر پیوند میان حقوق بشر و امنیت ملی؛ به پایان دادن به دوران حاکمیت کمونیسم در اروپای شرقی، و ایجاد روابط امنیتی و اقتصادی جدید میان شرق و غرب کمک کرد. این پیمان نامه، سازمانی را با پنجاه و شش عضو برای امنیت و همکاری اروپا ( OSCE) تشکیل داد، یک نهاد بین المللی که فعالانه از دموکراسی و حقوق بشر در سراسر جهان دفاع می کند.

تای کاب، سرهنگ بازنشستۀ ارتش، که در گذشته مشاور پرزیدنت رونالد ریگان در اموراتحاد جماهیر شوروی بود گفت: وقتی شوروی ها، سی سال پس از پایان جنگ جهانی دوم پیمان هلسینکی را امضاء کردند، می پنداشتند اقدام مثبتی به نفع خودشان انجام می دهند.

این پیمان ظاهراً مرزهای پس از جنگ میان آلمان، لهستان، و اتحاد جماهیر شوروی را قانونی می کرد، ولی در حقیقت، مقررات حقوق بشر پیمان نخستین گام به سوی فروریختن پرده آهنین بود.

کاب گفت: "در حالی که محافظه کاران در غرب احساس می کردند که این پیمان نامه تغییرات چندانی در اتحاد جماهیر شوروی ایجاد نخواهد کرد، در واقعیت به امضاء رساندن این پیمان شوروی ها را به رعایت الزامات بسیاری، به ویژه در زمینۀ حقوق بشر متعهد ساخت." و در دراز مدت، این پیمان "ابزار مفیدی" در جهت حل اختلافات شد و نهایتاً موجب فروپاشیدن قدرت اتحاد جماهیر هم در اروپای شرقی و هم در روسیه گردید.

ازجمله قیود و مقررات پیمان نامه هلسینکی، تشکیل گروه های نظارتی بر حقوق بشر توسط کشورهای امضا کننده بود که امکاناتی را برای جنبش های مخالف و معترضان مسالمت آمیز در اروپای شرقی ایجاد کرد. گروه نظارتی مسکو به طور ویژه ای برای جلب توجه جامعه بین المللی در مورد نقض حقوق بشر در اتحاد جماهیر شوروی مؤثر و کارآمد واقع شد.

فریتس اِسترن، تاریخدان آلمانی اخیراً در مقاله ای تحت عنوان "راه هایی که به ۱۹۸۹ ختم شدند"، نوشت: "در آغاز شمار اندکی از رهبران سیاسی به آتش افروزی بالقوۀ پیمان نامۀ هلسینکی پی بردند ... از این نظر که جنبش مخالفان را در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی از نظر اخلاقی تشویق می کرد و حمایت حقوقی اندکی در اختیار آنها می گذاشت.»

مهمترین دانش برای یک دیپلمات، نه دانش دیپلماسی و آداب آن، که دانش تاریخی است. انسان خردمند همواره از تجربه دیگران درس می گیرد نه از تجربه خویش. اتکای به تاریخ کمک می کند تا از گذشته درس عبرت بگیریم. بی توجهی به این مقوله مهم، موجب خواهد شد تا برای آیندگان درس عبرت شویم. نگاهی دیگرباره به معاهده هلسینکی و مقایسه آن با بخش اول و چهارم قطعنامه اتحادیه اروپا علیه ایران، لزوم نگرانی جدی و نیز جلوگیری از تحقق خواسته اتحادیه اروپا را روشن می سازد؛ خواسته ای که در نهایت سرنگونی جمهوری اسلامی را هدف قرار داده است.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


از قدیم گفتن آدم دانا از تجربه دیگران درس می گیره اما آدم نادون حتی از تجربه خودشم دست نمیگیره
نظام جمهوری اسلامی .نظام کمونیستی نیست.؟! خجالت نمی کشید واعا که بی..................؟!!
یک ملی گرا
جالبه!!!با وجود این جور عقبه ای که دولتتهای سرمایه داری در مستمسک قرار دادن دفتار نمایندگی حقوق بشر برای اسقاط نظام های مخالف دارن بعضیا هنوز تردید دارن که با تاسیس این دفاتر در ایران موافقت کنند یا مخالفت!!!!!
کجای کارید؟!مگه نمیدونید که اصلاح طلبا و اکثریت دولت اعتدال این کارو بدون اشکال میدونن؟
جهان مچکریم
حالا میفهمم که حرفهای آقای موحدی کرمانی تو نماز جمعه چقدر ریشه علمی و واقعی داره و فقط شعار نیست
به قیمت ریختن خونمان مانع تاسیس لانه جاسوسس دوم می شویم
...اطمینان داشته باشید که هیچ چیزی به این نظام گزند نمیزنه به حول و قوه الهی
آدمیزاد
Colombia
"حقوق به شَر " ابزاری در دست سرمایه داری جهانی>
همانها که روزی در ویتنام آن جنایات را میکردند و یا کودتای خونین شیلی را سازمان میدادند همچون هنری کسینجر و شرکا در همان حال اگر شاعری غربزده ایی را در بلوک شرق از گل نازکتر میگفتند جنجال "حقوق به شَر" راه میانداختند، گورباچف دم از صلح و دوستی میزد و پیوسته امتیاز میداد درحالیکه در غرب تبلیغات (سیاسی و قومگرایی) بر ضد شوروی را چندبرابر و شدید تر کردند تا روزی که شوروی فروپاشید .
.... بابا چه اشکالی داره که اروپا ایران رو قابل بدونه و توش دفتر بزنه
چه اشکالی داره خودفروخته ای مثه شما خادم و نوکر و ... اروپایی ها بشن؟
ما توی کشور خودمون نیاز به این دفتر را احساس نمی کنیم ...
آره خب ! کار جاسوسی امثال شما راحت تر می شه !!!
شما مشکل خود کم بینی واعتماد به نفس پایین داری! بهتره برای درمان، خودت رو به یک روانشناس نشون بدی.
ناصر
Iran, Islamic Republic of
خدایا به تو پناه می برم از اینهمه حقارت که رفع آنرا در قابل دانستن کفار سگباز بدانیم
وای از روزی که پای استعمار دوباره به این ملک باز شود
هلسینکی پایتخت فنلاند است
رونوشت برای ظریف و کل کارشناسان وزارت خارجه
جناب روحانی پاسخ قاطعانه این قطعنامه رو دادند
برادر!
سقوط حکومت کمونیستی شوروی بلا نبود بلکه پیشبینی حضرت امام و یک فرجام الهی بود!
حالا اگر اروپایی ها نبودند یعنی سقوط واقع نمی شد
شما را به خدا کمی در تحلیل ها دقت بفرمایید
خب فرجام الهی بود ولی آیا تاسیس دفاتر اروپایی و جاسوسی غرب هم فرجام الهی بود؟ به فرض که این دفاتر هم معلول فرجام الهی بود، اما شکی نیست که مطابق همین فرجام الهی، این دفاتر در تسریع سقوط شوروی نقش اول را داشتند. به هر حال سقوط شوروی به عنوان فرجام و خواست الهی در خلا رخ نداده است. ما یک قضای الهی داریم و یک قدر الهی. قضا اشاره به همان خواست الهی دارد و قدر به مقتضیات و استعدادهای ذاتی و طبیعی هر چیز. مثلاً قدر یعنی اینکه نتیجه ظلم، سقوط و تباهی خواهد بود و نیز قدر یعنی اینکه هر خواست و قضای الهی یک ظرف و مقتضیاتی دارد. قضا و مقتضی یا قدر دو رکن فرجام هر رخ دادی هستند
علیرضا
دوست عزیز همونطور که گفتی سقوط کمونیسم پیشبینی حضرت امام بود. وحی که نبود. امام با قدرت تحلیل و بصیرتی که داشت به این نتیجه و پیش بینی رسیده بود.
ر
Iran, Islamic Republic of
با این بیانیه میخواهند ما را در بحران عصبانیت قرار بدهند.
110
بسه دیگه همش شد هشدار که،شما تمام هنر دیپلماسیتان در دولت دهم نمایان شدکه چقدر هنر دارید.
United States
((اما توجه به این نکته ضروری است که روسیه ای که با شیوه های سرمایه داری اداره
می شود، چندان در مبانی با غرب اختلافی ندارد و همینطور خطری اساسی و ایدئولوژیک
برای غرب محسوب نمی شود.
آن دولت و حکومتی که غرب با آن مشکل بنیادین دارد و همواره دل‌مشغول آن است، ))
یا واقعا نمی دونید یا خودتون را به اون راه میزنید در مورد روسیه که هیچ ابر سرمایه داری
و صهیونیسم بین الملل حتی با سوشیال دموکراسی های اروپایی هم مشکل داره این که
صهیونیسم بین الملل قصد فتح روسیه و چین را داره یک جوک نیست علنا اعلام میکنند
حتی آقای اوباما صریحا گفت منتها نه به شیوه لشکر کشی ممکنه نهایتا هم از نیروی نظامی استفاده کنند ولی فعلا
با همون روش اوکراینی هم کم خرج تر هم بی دردسر تر بنابر این مطلب شما در مورد اینکه
روسیه در مبانی با غرب اختلافی نداره از اساس درست نیست اما در مورد جمهوری اسلامی هم
ممکنه اوائل چنین مشکل بنیادی را حس میکردند چون به هر حال یک انقلابی که مدعی بود میخواهد
اسلام ناب محمدی را جامعه عمل بپوشونه قابل ترسیدن ازش هم بود اما حالا که به مدد
سرمایه دا را ن و سرمایه پرستان وطنی و به عبارتی استکبار داخلی خیال شون جمع شده که جمهوری اسلامی
هم حرف تازه ای در زمینه اقتصاد نداره و از قضا خیلی هم از این جهت ما یل به غرب وسرمایه داری هست
تا یک نظام سوشیال دموکراسی بیشتر به شکل یک رقیب بهش نگاه میکنند تا کشوری با اختلافات بنیادین
و همه تحریم ها و فشار ها هم به خاطراینه که ایران به رقیب تبدیل نشه بلکه مثل بقیه کشور های اسلامی دیگه
همچون ترکیه یک عضو دست چندم باقی بمونه
شما فکر می کنید سوسیال دموکراسی یا دولت رفاهی که محصول اندیشه های جان مینارد کینز است، دولت سرمایه داری نیست؟! اشکال اساسی قضاوت شما در این است که نسبتی این همانی میان سرمایه داری و لیبرال دموکراسی دیده اید، حال آن که سویال دمکراسی متأخر نیز به صراحت در دامان سرمایه داری یا کاپیتالیسم تعریف می شود.
نکته دوم اینکه شما اگر دقت کنید نه تنها روسیه که حتی چین که اسماً کمونیستی است به شیوه ای سرمایه داری اداره می شوند. اسلاوی ژیژک به درستی درباره چین بیان می کند که سرمایه داری چینی به مراتب خشن تر از سرمایه داری اروپایی است. در حقیقت چین را باید یک سرمایه داری دولتی خواند که هیچ نسبتی با آموزه های اولیه حزب کمونیست این کشور در زمان تأسیس ندارد.
روسیه و غرب در مبانی با هم اختلافی ندارند و تعارض منافع حتی استراتژیکی به معنای تفاوت ماهیت روسیه و غرب (حتی آمریکا) نیست. حتی شوروی سابق هم در بنیاد با غرب اختلافی نداشت. شهید آوینی به خوبی نشان داده است که مارکسیسم و لیبرالیسم در بیاد یکی هستن و آن اومانیسم الحادی و سوبژکتیویسم یا دیوزدگی است؛ براستی هم لیبرالیسم و هم مارکسیسم هر دو ماتریالیستی هستند، بنابراین در بنیاد یکی هستند. علاوه بر این با شکست مارکسیسم در روسیه، اشتراکات به مراتب بیشتر شد. در روسیه امروز دیگر خبری از کمونیسم و مارکسیسم نیست. از همان زمانی که گلاسنوست(اصلاحات سیاسی) و پروستریکا (اقتصادی) را گورباچف به اجرا گذاشت، روسیه روند سرمایه داری شدن را به سرعت طی طریق نموده است
Iran, Islamic Republic of
هلسينكي خيلي اسم بديه
ممنون از مطلب روشن گرتون