در حالي كه دو تيم گيلاني ليگبرتر با مشكلات عديدهاي دست و پنجه نرم ميكنند و هر يك براي ادامه ليگ با بحران مواجه شدهاند اين وسط جنگ رسانهاي حرف اول را ميزند و يكي – دو نفر نه، بلكه همه مسئولان باشگاه و حتي كساني كه راس كار نيستند طوري به همديگر ميتازند كه بعضي از جملات و كلمات قابل نوشتن نيستند.
به گزارش جهان به نقل از نود، در حالي كه دو تيم گيلاني ليگبرتر با مشكلات عديدهاي دست و پنجه نرم ميكنند و هر يك براي ادامه ليگ با بحران مواجه شدهاند اين وسط جنگ رسانهاي حرف اول را ميزند و يكي – دو نفر نه، بلكه همه مسئولان باشگاه و حتي كساني كه راس كار نيستند طوري به همديگر ميتازند كه بعضي از جملات و كلمات قابل نوشتن نيستند. چه داماشيها و چه ملوانيها چنان يكديگر را ميزنند كه گويي پاي ميلياردها پول در ميان است. معلوم نيست در تيمهاي گيلاني چه خبر است و براي چه اين خادمان به جان هم افتادهاند!
چه نسبتهاي قشنگي!
عابديني به استاندار طعنه ميزند، درودگر با غلامي درگير است، فردين معصومي كه فوتبالي نيست قاطي ماجرا ميشود و از مديريت داماش انتقاد ميكند، محجوب از دروغ گفتنها ميگويد، غلامي حرف از مرغداري و قدقد كردن مرغهاي فوتبال ميزند! درودگر از اخراج غلامي و...
عابديني از «كراوات» گذشتهاش ميگويد و استاندار از كمك نكردنش به تيمي كه عابديني در آن سمت دارد، غلامي ۱۰ ميليارد بدهي را به درودگر ربط ميدهد و «مديرعامل وقت» نيز حرف از شكايت به دادگاه! يك مسئول ميگويد تا روزي كه عابديني باشد به داماش كمك نميكنيم و عابديني استعفاء ميدهد ولي همچنان هست! غلامي، درودگر را به آقاي «لگدپران» مشهور ميكند و در ادامه درودگر قائممقام باشگاه (غلامي) را به مرغداري چي! غلامي به درودگر ميگويد دلال و او هم كم نميآورد و جواب ديگري ميدهد. همه به هم هر نسبتي كه ميخواهند ميدهند! فرقي نميكند كه عابديني باشد يا درودگر و محجوب و غلامي و استاندار و رئيس اداره كل ورزش و جوانان و كشتيگير.
غصه چه را ميخوري!
اين وسط هواداران غصه چه را ميخورند؟ براي چه حرص ميخورند؟ براي كي ناراحت هستند؟ براي تيمي كه مديرانش به همديگر رحم نميكنند؟ براي كساني كه تا هستند همه چيز خوب است و تا ميروند پرده از خيلي چيزها برميدارند! براي مديراني كه هر كدام ويلاهاي آنچناني در دهكده ساحلي دارند و دنبال كمك هستند؟ براي كساني كه از خريد جوراب و شورت ورزشي هم پورسانت گرفتهاند؟ براي آن مقام استاني كه موقع انتخاب شدن يكشبه طرفدار تيمهاي پرطرفدار ميشود؟ براي مالكي كه موقع آمدن حرف از پولهاي ميلياردي ميزد؟ براي سرمربي كه يك ساله متوجه شده چطوري قراردادش را چهار برابركند؟ براي كساني كه موقع پست گرفتن قربان صدقه يكديگر ميروند و موقع رفتن همه را مي كوبند؟ يكي ۱۰ بار استعفا ميدهد ولي باز هم هست! يكي ميرود و معلوم ميشود چقدر بدهي روي دست باشگاه گذاشته است! ما بنويسيم و شما هوادار نيز حرص و جوشش را بخوريد كه چه شود؟ همه براي پست و مقام مبارزه ميكنند نه براي حل مشكلات تيمها و ما و شما هم دلمان را خوش كردهايم كه ملوان و داماش آرام بگيرند.
خوشا به حال توكه فوتبالي نيستي
خوشا به حال آنكه فوتبالي نيست و برايش فرق نميكند ملوان دست كي افتاد و داماش را چه كسي اداره ميكند. خوشا به حال آن كسي كه براي مديران حرص و جوش نميخورد و خيالش بيهوده مغشوش نيست. اين فوتبال با اين مديران ارزش سكته كردن، بر سرو كله خود زدن، پيراهن پاره كردن، زير باران به استاديوم رفتن و حتي خريد بليت هزار توماني را ندارد. مُرد آن زمان كه براي قوي سپيد انزلي حنجره پاره ميكرديد. مُرد آن روزگاران كه براي تيم شهرباران اشك ميريختند و غصه ميخورديد. وقتي هدايتي پولدار آمد و خيلي راحت رفت، وقتي اميرمنصورآريا اختلاسي شد، وقتي عابديني پول باشد پيدايش ميشود، وقتي درودگر به ادعاي غلامي از جوراب و شورت پول درميآورد، وقتي محجوب حرف از ۱۰۰ ميليارد ميزند و ۱۰ ميليارد بدهي را ميبيند فرار ميكند، وقتي مربي در يك سال قراردادش را چهار برابر ميكند من و تو بازيچه هستيم و الكي حرص ميخوريم. اين وسط ميليارد ميليارد پول دست آقايان جابهجا ميشود و من تو فكر بيستم ماه هستيم تا ۴۵ هزار تومان يارانه را بگيريم. آري، تو حرص هم نخور برادر...