پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 18 Apr 2024
 
۰

بحران در روابط آمریکا و اسرائیل

شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۰۷
کد مطلب: 342722
وارد چرچیل، نویسنده و فعال سیاسی آمریکایی می‌گوید روابط واشنگتن و تل‌آویو دچار تنش شده است و برخوردی که این دو متحد به یکدیگر نشان می‌دهند چیزی از دشمنی و یا حداقل بی‌توجهی را به ذهن مخاطب متبادر می‌کند.
به گزارش جهان، وارد چرچیل، نویسنده و فعال سیاسی آمریکایی در مصاحبه اختصاصی خود با تسنیم گفت: روابط آمریکا و اسرائیل دچار تنش شده است و چند ماهی است اوضاع تغییر کرده ‌است و برخوردی که این دو متحد به یکدیگر نشان می‌دهند چیزی از دشمنی و یا حداقل بی‌توجهی را به ذهن مخاطب متبادر می‌کند.

مشروح این مصاحبه‌ را در ادامه می‌خوانیم:
می‌دانید که اسرائیل و آمریکا در تمام سال‌های پس از جنگ جهانی دوم با یکدیگر دوست و متحد بوده و هر حزبی که در هر کدام راس کار بوده‌است دست در دست هم عمل کرده‌اند. ولی به نظر می‌رسد چند ماهی است اوضاع تغییر کرده‌است و بیان و برخوردی که این دو به یک دیگر نشان می‌دهند چیزی از دشمنی و بی توجهی را به ذهن مخاطب متبادر می‌کند. دو هفته پیش در نشست اقتصادی داووس در سوئد، موشه یعلون، وزیر جنگ اسرائیل، مدعی شد که جان کری، وزیر خارجه آمریکا به این دلیل از سیاست خارجی اسرائیل انتقاد می‌کند که می‌خواهد جایزه‌ی نوبل بگیرد و بهتر است زودتر این اتفاق بیفتد تا او دست از سر اسرائیل بردارد. وی افزود کری انسان متوهمی است و راه‌حل‌هایش به درد خودش می‌خورد چون امنیتی که مورد‌نظر ماست تامین نمی‌کند. کری در پاسخ به وی در نشست امنیتی مونیخ گفت اگر اسرائیل در مسیر صلح همکاری ممکن و لازم را انجام ندهد وی را تحریم می‌کنیم و متوهم به کسی می‌گویند که اوضاع غیرقابل تحمل فعلی را تداوم ببخشد. نظر شما در مورد این اظهارات چیست؟

وارد: من هم مثل شما معتقدم که چندماهی است جو حاکم بر روابط اسرائیل و آمریکا دچار تنش شده‌است. از یک سو حرف از تهدید و تحریم و بایکوت جهانی زده می‌شود و از سوی دیگر پاسخ ابراز خشم و انتقاد تلخ به میان می‌آید. دنیا باید بداند که آمریکا چندان هم تحت امر صهیونیست‌ها نیست و رویای تسلط یهودی‌ها بر دنیا برخلاف ان چه برخی مارکسیست‌ها می‌گویند هرگز محق نشده‌است. برای تحلیلگران اسرائیلی مهم است بفهمند آمریکا همیشه از آن‌ها چنین حمایتی نمی‌کند که بتوانند به دولت مشورت بدهند که هر کاری دوست دارد مجاز است بکند والا حتی از دوستان نزدیک هم عواقب تندی خواهند دید. برای آمریکا مهم است که بفهمد دنیا آن چه وی در باب همکاری و تفاهم می‌گوید را باور نکرده‌است چون همه می‌بینند حتی با نزدیک‌ترین دوستش هم نمی‌تواند چنین اوضاعی را رقم بزند چه رسد به دولت‌هایی که در دنیا از قوانین آمریکا تعبیت نمی‌کنند.

از سویی من احساس می‌کنم وحدت جزمی دنیای غرب دارد کم کم تناقضاتش را نشان می‌دهد. وقتی شورای امنیت سازمان ملل از تمام اعضای این سازمان می‌خواهد ارتباط خود را با کسی که فقط با یکی از این جمع مشکلی دارد قطع کنند این فشار است تفاهم نیست. وقتی تمام هم‌پیمانان غرب مجبورند برای درگیری‌هایی که غرب به راه می‌اندازد سرباز اعزام کنند ولو این که خود درگیری‌های خارجی داشته باشند یا مثل ژاپن و آلمان اصلا اجازه‌ی داشتن ارتش نداشته باشند این فشار است تفاهم نیست. اگر تفاهم بود چند سال پس از جنگ عراق بر سر دعوت به جنگ سوریه متفق‌القول با آمریکا مخالفت نمی‌کردند. تفاهم هرگز بد نیست و اسباب تنفر نمی‌شود. حال که اسرائیل می‌گوید تکیه به عملکرد نیروهای ناتو برای تامین امنیت این کشور کافی نیست و نیروهای اسرائیل باید در قسمت شرقی کرانه‌ی باختری باقی بمانند این یعنی تفاهم و وحدت قدیم دیگر بی‌فایده است. آن وحدت زمانی در مواجهه با دشمن بزرگی که عمل‌کرد غیرمنطقی داشت معقول بود ولی پس از سال ۹۱ همه به غیر از آمریکا و اسرائیل دارند منطقی عمل می‌کنند.

به نظر شما دلیل این تحولات چیست؟

وارد: به نظر من دلیل اصلی آن فلسطین است که چندین دهه است مثل یک لقمه‌ی بزرگ گلوی غرب را گرفته ‌است. برای کری و هر زن و مردی در دولت و کابینه‌ی اوباما لازم است دست به کاری بزنند چون اوباما موجودی است که در همه‌ی زمینه‌های ممکن شکست خورده‌است. این همه سرمایه گذاری و برندسازی برای پوست سیاه و پدر عربش برای این بود که باور کنند انسان خوبی است و بعد شکست پشت شکست در طرح‌های مختلف از جمله طرح بیمه. حال که برنامه‌های بزرگ با شکست مواجه شده‌است، می‌کوشند به هر قیمتی که شده‌است دست به حرکتی بزنند و کاری بکنند. مردم آمریکا عشق غریبی به افسانه‌سازی دارند و باید دست آمیزی باشد که اوباما هم در زنجیره‌ی اسطوره‌ها بنشیند. خصوصا دولت هشت ساله‌ی بوش کشور را به چنان بن‌بستی کشاند که نیاز ضروری به انجام یک کار مثبت باعث می‌شود صاحب منصبان حرف‌هایی مثل حرف‌های جان کری، وزیر خارجه آمریکا، بزنند.

وزرا در قدیم چنان اختیاری داشتند که از پیش خود تصمیمات بزرگی بگیرند و حتی به یک معنا به جای شاه دست به عمل بزنند ولی امروز وزرای آمریکایی به مرتبه‌ی کارگران و بلکه حتی جلادان تنزل رتبه پیدا کرده‌اند که تنها هدف شان از کاری که می‌کنند جلب توجه روسای جمهور کارفرمای آن‌هاست. اگر آن‌ها بتواند کاری کنند دولت آمریکا از این مردابی که خود را در آن غرق کرده‌است بیرون بجهد حتی می‌توانند امید داشته باشند برای کاندیداتوری دور بعدی ریاست جمهوری هم اقدام کنند. آن چه اوباما می‌بیند این است که زمان گذشت و دولت او در این اوضاع حساس جهانی هیچ حرکت مثبتی در باب اقتصاد و امنیت انجام نداد. پس از شکست در طرح‌های مربوط به سوریه و مصر و قطع امید از آن‌ها مشکل فلسطین که آمریکا چند دهه پیش خودش درست کرده‌است بهترین گزینه برای سفیدشویی چهره‌ی سیاسی غرب است.

مشکل دیگر این که چندی است برخی کمپانی‌ها و بانک‌های اروپای شرکت‌ها و موسسات مالی اعتباری اسرائیل را تحریم کرده‌اند. چند شرکت هلندی و چند ارگان اتحادیه‌ی اروپا کارتل تریلیاردی آفریقا اسرائیل را که در حوزه‌ی ساخت و ساز فعالیت می‌کند و بانک هاپوئالیم (کارگران) بزرگ‌ترین بانک اسرائیل را به خاطر مشارکت در ساخت دیوار محافظ شهرک‌های بخش شرقی کرانه‌ی باختری رود اردن تحریم کرده‌اند. این نخستین بار است که کمپانی‌ها یا بانک‌های اسرائیل را تحریم می‌کنند. حتی تحریم اعراب پس از اولین جنگ با اسرائیل هم برای آمریکا بود و نه برای اسرائیل. امروز وقت این است که مردم شرق از خود بپرسند بیداری اسلامی چه برنامه‌ای برای دولتی دارند که چهارمین ارتش جهان را در اختیار دارد و هر روز آن را قوی‌تر از پیش می‌کند. پایی که امروز اروپا دارد سعی می‌کند بر گلوی اسرائیل بگذارد نشان می‌دهد مبارزه کردن با اسرائیل واقعا ناممکن نیست. فقط کافی است جوانان منطقه از زیبایی‌های ظاهری فرهنگ غرب گذار کنند که با اوضاع فعلی به هیچ عنوان غیرممکن و حتی دور از نظر هم نیست و بفهمند روایتی که آمریکا از تاریخ جهان می‌دهد تنها حالت ممکن نیست. هر وقت هر دولتی حاضر باشد هزینه‌های آن را بپردازد می‌تواند رهبری خودخوانده‌ی اسرائیل بر منطقه را به چالش بکشد.

به نظر شما نتیجه چه می‌شود؟

وارد: اگر منظورتان مردم اسرائیل و آمریکا است، اوضاع‌شان هیچ فرقی نمی‌کند ولی فرهنگ سیاسی مردم منطقه دچار جهش بسیاری می‌شود. ما همیشه تصور می‌کردیم اسرائیل و آمریکا بدنه‌ای واحد هستند ولی می‌بینیم امروز از هر جهت نسیم واگرایی در میان این دو می‌وزد. دیگر این که علقه و عطوفتی به آن معنا که تصور می‌کردیم در میان نیست والا دست کم تا حدودی جلوی نمایان‌شدن مشکلات را می‌گرفت. حمایت دولت‌ها از صاحب‌منصبانی که در این دعوای لفظی درگیر شده‌اند اثر بسیاری بر بیمه، بورس، صنعت و ژورنالیسم دارد. اسرائیل می‌گوید دنیا نباید راه حل مشکل فلسطین را از او طلب‌کار باشد بلکه این فلسطین است که باید تلاش کند و پاسخ‌گو باشد.

دولت آمریکا در پاسخ می‌گوید کری سه دهه برای هر دو دولت کار کرده‌است و رضایت کامل ایجاد نموده‌است پس دولت آمریکا در پی ایجاد تحریم جهانی برای اسرائیل نیست. مشکلاتی که آمریکا و اسرائیل در منطقه ایجاد کرده‌اند با این تلاش‌ها زدوده نمی‌شود ولی اسطوره‌ وحدت ناگسستنی بین دو متحد به این ترتیب از بین می‌رود. کری درخواست مشابهی هم از محمود عباس کرد ولی رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین برخلاف وزرای اسرائیلی نخست از کری درخواست کرد مودبانه حرف بزند و بعد از بازرسان سازمان ملل خواست هر نقطه‌ای از خاک منطقه‌ی تحت اداره‌ی وی را که مایلند وارسی کنند. این است تفاوت بین مردم صلح‌طلبی که زیر سایه‌ی جنگ زندگی می‌کنند و دشمن آشتی‌ناپذیری که فقط سرزمین‌ها را اشغال می‌کند و هیچ برنامه‌ای برای پایان‌بخشی به این همه تجاوز ندارد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *