جریان اصلاحات یک جریان سیاسی در کشور ما است که در درونش انحرافی پیدا شد. گروهی از انقلاب بریدند و از ماهیت اصلی انقلاب که تشکیل یک نظام مدنی- سیاسی بر اساس فکر اسلامی است، دست کشیدند و دنبال یک نظام سکولار افتادند.
برای یک جای خصوصی نیست، پلتفرمی برای کل جهان است.
بعد از انقلاب در فضای سیاسی کشور، دو جناح مهم حضور دارند؛ جناح اصولگرا و جناح اصلاحات که این انحراف در جناح اصلاحات پیدا شد و نتوانستند آن را مهار کنند لذا این انحراف جناح اصلاحات را به مسلخ فتنه برد و این جناح به جایی کشانده شد که برعلیه نظام مشروع قیام کرد و به خیابان آمد و فاجعه عظیم و اشتباه بزرگی صورت داد که لکهاش سالها بر دامن جناح اصلاحاتباقی خواهد ماند.
یک کاندیدای جناح اصولگرا در انتخابات اول و دوم بود و خراب کرد. درست است که بعد جناح اصولگرا در مقابلش ایستاد ولی باید بگوییم که کاندیدای ما بود که خراب کرد. صداقت داشتن با مردم خیلی خوب است و مردم همین را تشخیص دادند و گفتند که کاندیداهایتان به درد نمیخورند. البته نتایج انتخابات یازدهم خیلی به هم نزدیک بود.
در ابتدا جریان اصلاحات نهتنها با این تجربه مشکل نداشتند، بلکه طرفداران ولایتمطلقه بودند. همین آقای میردامادی و دیگران در تحکیم وحدت حتی در زمان حیات امام (ره)، یک بیانی شده بود که حتی رهبری هم باید در چارچوب قانون اساسی کار کند، حضرت امام این را دقیق قبول نداشتند و فرمودند: «قانون اساسی همه جِرم و ماهیت ولایتفقیه را پیاده نکرده و لذا شرعا نباید آن را به قانون اساسی تنازل دهیم. بنایاش خوب است اما جِرمش هنوز بیرون قانون اساسی دارد».
در اقتصاد و اقتصاد شکوفا فواصلی است. قدم اول انضباط اقتصادی است. اما اینکه مسائل ما چگونه حل میشود و شاهکلیدش در رابطه با غرب یا آمریکاست، خطای بسیار بزرگی است. این همان چیزی است که غربیها میخواهند ما را به آن سمت بکشانند.
واقعا انسان خوشفکر و با سواد و در عین حال دقیقی است.