در دیداری که با آقای خاتمی داشتم گفتم در زمینه های مختلف چه برنامه هایی دارید که ایشان زدند زیر خنده و گفتند چه برنامه ای؟ مگر من فکر می کردم که رئیس جمهور خواهم شد؟ گفتم پس چرا کاندیدا شدید؟ ایشان در پاسخ گفتند کاندید شدم و حس کردم ۵-۶ میلیون نفر که از نظام دلخور هستند به من رای خواهند داد و دور هم جمع می شویم و یک حالی می کنیم.
قطعاً از برادرم (شهید باهنر) عقب تر بودم. از لحاظ سنی من ۱۸ سال کوچکتر از ایشان بودم. دانشگاه که قبول شدم، در منزل شهید باهنر مستقر شدم. این کار هم چندان معمولی نبود چون ایشان ازدواج کرده بودند و صاحب خانواده بودند و من به عنوان یک جوان شهرستانی آمده بودم. جا دارد از همسر شهید باهنر یاد کنم که در آن ایام خیلی لطف داشتند. به هرحال این یک کار خارج از عرف بود که ما حدود ۳-۴ سال در کنار شهید باهنر و خانواده ایشان زندگی کردیم.»
آقای هاشمی در ایام نزدیک به انتخابات و در خطبه های نماز جمعه یک جوری صحبت کردند که از طرف مردم اینطور ترجمه شد که آقای هاشمی علاقمند است که آقای خاتمی رئیس جمهور شود. من نمی دانم آقای هاشمی خودشان این اراده را داشتند یا خیر اما حس مخاطب این بود. آقای ناطق معتقد بودند که آقای هاشمی دقیق عمل نکردند، یعنی برداشت نهایی جامعه از آقای هاشمی این شد که ایشان طرفدار خاتمی است.
خود هم اظهار داشت:«اوایل انقلاب به نوعی آچار فرانسه کمیته انقلاب کرمان بودم. آخرین سمتم قبل از معاونت سیاسی استانداری کرمان، حضور در سازمان زمین شهری کرمان بود.»
من با آقای ثمره هاشمی (خواهر زاده مهندس باهنر) اصلاً بحث سیاسی نمی کردم. شاید در طول این هشت سال نیم ساعت هم با یکدیگر بحث سیاسی نداشتیم چون حس می کردم ایشان تحت تاثیر شدید افکار آقای احمدی نژاد است و من هم با خودم گفتم اگر قرار است دعوایی انجام دهیم بهتر است با خود ِ آقای احمدی نژاد دعوا کنیم، چرا با خواهرزاده مان دعوا کنیم (خنده).
ها آنقدر تندروی کردند و این موضوع باعث شد مردم برای یک دوره دیگر این ترکیب را تحمل نکنند.»
آقای خاتمی در چهار سال ابتدا گرفتار دعواهای سیاسی بود و کارهای عمرانی و اقتصادی به نوعی مسکوت باقی مانده بود. دوره دوم ایشان خیلی بهتر از دور اول بود و ایشان وارد کارهای اقتصادی و عمرانی شد و یک سری کارها را پیش برد. در مجموع آقای خاتمی در دوره دوم خیلی دقیق تر و منطقی تر کار کرد
یک بانک کاملاً دولتی مثل بانک ملی را در نظر بگیرید. تا سال گذشته حداکثر هشت درصد از دارایی های این بانک متعلق به دولت است و ۹۲ درصد از منابع آن متعلق به مردم است. دولت حق ندارد برای این منابع تصمیم بگیرد، آن هم تصمیمی که به نفع دولت است. یکی از اشتباهات آقای هاشمی این بود که می خواست باپول بانک ها کار عمرانی انجام دهد. به نظر من با پول بانک ها نمی توان کار عمرانی کرد و باید با توجه به درآمد دولت به کارهای عمرانی پرداخت.»