زرشناس گفت: ما در یک چالش واقعی هستیم. سال۶۸ جریان تکنوکراتها به راحتی به قدرت میرسید، اما آنان اکنون با مشکلات عدیدهای روبرو هستند و این بدان معناست که ما پیشرفت کردهایم و خیلی از ملزومات اداره انقلابی کشور را فرا گرفتهایم.
شهریار زرشناس:
عدم راهیابی تکنوکراتها به رأس نظام، نشانه پیشرفت انقلاب است
31 ارديبهشت 1392 ساعت 14:00
زرشناس گفت: ما در یک چالش واقعی هستیم. سال۶۸ جریان تکنوکراتها به راحتی به قدرت میرسید، اما آنان اکنون با مشکلات عدیدهای روبرو هستند و این بدان معناست که ما پیشرفت کردهایم و خیلی از ملزومات اداره انقلابی کشور را فرا گرفتهایم.
به گزارش جهان، شهریار زرشناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتوگوی تفصیلی با تسنیم، به بیان سخنانی درباره تاریخچه تکنوکراسی در ایران و غرب، نسبت انقلاب اسلامی با تکنوکراسی، جایگاه استفاده از متخصصین در فضای انقلاب و نیز بررسی وضعیت کنونی مواجهه انقلاب و تکنوکراتها در جامعه ایران پرداخت:
* برای ورود به بحث به نظر می رسد برای روشن تر شدن معنا و مفهوم تکنوکراسی بایسته است اطلاعات اجمالی در این زمینه داشته باشیم. لطفا از تاریخ ظهور تکنوکراسی به عنوان یک جریان در عرصه جهانی صحبت کنید.
در لغت از تکنوکراسی به فن سالاری تعبیر شده است. البته این تعبیر ترجمه صحیحی نیست و اگر بخواهیم ریشه ظهور تکنوکراتها و همین طور ماهیت تکنوکراسی را پیگیری کنیم می باید همان طور که گفتید تاریخ عالم غرب مدرن از نیمه دوم قرن 18 به بعد را مرور کنیم. با ظهور انقلاب صنعتی که موج اول آن در سال1750 تا 1850 بوده، ساختار اجتماعی و اقتصادی جوامع مدرن به شدت تغییر می کند و در رهاورد انقلاب صنعتی نقش «تکنیک مدرن» بسیار تاثیر گذار و حتی می توان گفت تعیین کننده نیز هست و ارکان زندگی اجتماعی ٬ سیاسی ٬ اقتصادی ٬ حتی و فرهنگی و اخلاقی را دگرگون کرده است.
برای اینکه چرخ های این اجتماع که به یک اجتماع تکنیکی در حال تبدیل است به کار خود ادامه دهد و بچرخد یک طبقه اجتماعی جدید بروز می کند که تربیت شدگان علم مدرن هستند و اصلا قرار است که چرخ های این نظام مدرن و تکنوکراسی را به چرخ درآورند. این افراد معمولا یا تحصیل کردگان علوم فنی هستند و یا علوم انسانی. البته بروز ابتدایی تکنوکراتها عموما تحصیلکردگان علوم طبیعی و فنی بودند و جریان دوم این قشر از اواخر قرن نوزدهم به ویژه اوایل قرن بیستم ظهور می کنند و نقش به مراتب مهم تری هم ایفا میکنند تحصیلکردگان علوم انسانی هستند.
* با توجه به مطالبی که گفتید در واقع تکنوکراسی طبقه ای از جامعه مدرن است. حال شیوه تعامل این طبقه با دو طبقه رایج جوامع مردن که کلان سرمایهداران و قشر متوسط عموم است چگونه است؟
تکنوکرات ها یک طبقه جدید اقتصادی٬ اجتماعی هستند که به طور مشخص محصول انقلاب صنعتی در عالم مدرناند و جهان بینی٬ افکار٬ نظام اندیشه٬ سبک زندگی و آداب و عادات و الگوهای اخلاقیشان نوعا از جهان بینی ظلمانی عصر جدید گرفته شده است. در واقع به لحاظ ظهور تاریخی جریان موسوم به تکنوکرات ها و جریان روشنفکران مدرنیسم و جریان طبقه متوسط مدرن با همدیگر در یک پیوند بسیار نزدیک قرار دارند. این قشر از لحاظ اجتماعی و اقتصادی تدریجا جایگزین و کارگزار کلان سرمایهداری سکولار مدرن میشوند و به عنوان مدیران اجتماعات مدرن جوامع مدرن عمل میکنند.
* جامعه در هر صورت با این نوع انسانهای متخصص همیشه در تماس است و این مراوده های اجتماعی به رفع نیازها می انجامد؛ با این وصف با چه توجیهی نگاه تخصصگرایانه نقد میشود؟
در واقع خیلی از اساتید دانشگاهی و پزشکان و وکلا و مهندسین و اقتصاددان ها و ... که در زمره تکنوکرات ها هستند؛ به لحاظ کارکردی که در جامعه دارند قابل نقد نیستند اما آنچه که قابل نقد است نگاه آنهاست. نگاهی که خطرناک و قابل نقد است چیزی است که جامعه را به سمت مدرنیزاسیون سوق میدهد. از نخستین کسانی که چنین نگاهی را با خود داشتند میتوان به سنسیمون در فرانسه(1837) و آگوست کنت (1875) که بانیان علوم انسانی مدرن هم هستند اشاره کرد. این افراد اولین کسانی هستند که با نگاهی مثبت و تاییدآمیز از این پدیده استقبال می کنند.
بروز تکنوکراسی نهایتا در اوایل قرن بیستم چنان گسترده می شود که جامعهشناسان مختلف نسبت به این مسئله میپردازند و تکنوکراسی در پیوند با دموکراسی به عنوان موضوعات مهم جامعهشناسی و علوم اجتماعی مطرح می شود. در این حالت دیگر بیش از پیش و رسما با طبقه تکنوکرات بروکرات روبرو هستیم. علاوه بر صفاتی هم که بر این قشر شمرده شد باید گفت که این گروه طبقهای است که حامل ارزش های لیبرالی است و در حقیقت مبلغ و مروج آن نیز به شمار می رود.
*وضعیت کشورهایی مانند ما در بین این جریانهای چه بوده است. تاثیر و تاثر کشورمان از حرکت های به وجود آمده در غرب مشخصا به چه صورت بوده است؟
کشورهایی که به زعم غربیها توسعه نیافتهاند و یا در حال توسعه هستند یعنی کشورهایی که غرب برای آنها یک مدرنیزاسیون برنامه ریزی شده پی ریزی کرده است ٬ برای اینکه حتی بتواند پایگاه اقتصادی٬ اجتماعی برای رژیم های دست نشاندهاش پیدا کند غالبا به این طبقه تکنوکرات تکیه میکند. اساسا معتقد است که تکنوکرات ها نه طبقه متوسط مدرن که هسته مرکزی همین طبقه متوسط مدرن همان تکنوکرات ها هستند که اگر گسترش پیدا کنند بنیانهای نظامهای اقتصادی و اجتماعی غرب گرا مسلطتر می شود. از طرفی هم بخشی از پروژه توسعهشان که مدرنیزاسیون جوامع است را از این طریق پیگیری میکنند. به میزانی که طبقه متوسط مدرن و هسته مرکزیش (تکنوکراتها) گسترش پیدا میکنند فکر میکنند که رژیم دست نشاندهشان ثبات سیاسی می یابد و مدل توسعه مدرن گسترش پیدا میکند.
در جامعهای مثل ایران که ارزشهایی برآمده از آرمانهای انقلاب در تقابل با جریان مهاجم فرهنگی و جریان مهاجم لیبرال ها و نئولیبرالها است خطر تکنوکرات ها از این منظر می تواند وجود داشته باشد که اینها به عنوان حاملا و مخاطبان اصلی و مروجان و مدافعان ارزشهای لیبرالی و نئو لیبرالی هستند که در تقابل جدی با آرمانهای انقلابی و تعهدگرایی انقلابی و رادیکالیسم انقلابی و به ویژه برای هویت اسلامی و ارزشهای دینی و فکری جامعه باشد. تا وقتی که نگاه تکنوکراسی حاکم شود متعاقبا قدرت را برای آنها به ارمغان میآورد و وقتی هم قادر باشند لاجرم ارزش ها و مدلهای لیبرالی و نئو لیبرالی سیطره پیدا خواهد کرد. تکنوکراسی را با مدل نظام انقلابی و ولایی به هیچ وجه نمی توان جمع کرد.
* معتقدان تکنوکراسی در عرصه عمل در ایران بعد از انقلاب چگونه به راس امور دست یافته است و به حیات خود تدام میبخشد؟
در ایران به ویژه از دورانی که موسوم به عصر سازندگی است خطر تکنوکرات ها و تکنوکراسی به صورت جدی مطرح می شود. اصلا بعضی از دولتمردان آن موقع به نحوی پدران و یا پدر تکنوکراسی در ایران هستند. با ظهور این دولتمردان و گسترش تکنوکراسی جریان مهاجم سیاسی و فرهنگی روی اینها سرمایه گزاری کرد. چرا که به عنوان پتانسیلی که تدریجا می تواند فضای جامعه را در عرصه های مختلف به نفع لیبرال ها تغییر دهد مطرح بودند. آن زمان سروش با طرح نظریه مدیریت علمی اساسا مسئله تکنوکراتها را مطرح کرد. دولتمردان تکنوکرات زمان سازندگی با طرح اینکه حکومت به کارشناس احتیاج دارد و کارشناسان باید حکومت کنند به نوعی دعوی حکومت تکنوکراتها را مطرح کردند. البته که آن پروژه با شکست مواجه شد.
اگرچه جریان پس از سال 68 به دولت و جریان 76 منجر شد و تکنوکراتهایی که در عرصه اقتصادی فعالیت میکردند بازتاب سیاسی حرکت خود را در جریان به اصطلاح اصلاحی عینیت بخشیدند. اما پروژه اجراییشان شکست خورد و 18 تیر را انجام دادند و باز هم شکست خورد. بعد از روی کار آمدن دولت احمدینژاد و ماجرای سال 84 اینها دوباره با آرایش جدیدی و حتی نسل جدیدی از خود را وارد میدان سیاست کردند. در حال حاضر هم به عبارتی برای یک خیزش جدید آماده می شوند. در زمان کودتای سال 88 هم این جریان کلان سرمایه دار لیبرال و نئولیبرال که طبقه تکنورات و مدرن متوسط را تشکیل میهند آن را انجام داد البته باز هم شکست خورد. جریان تکنوکراتها در فضای انتخاباتی سعی دارد تا نسل جدیدی را به ظهور برساند که البته خطر بسیار بسیار جدی برای انقلاب و آرمان های انقلاب است.
* شناخت قشر مدیران تکنوکراتیک ایرانی چگونه میسر است؟
مدیرانی که سابقه جنگ وسابقه انقلابی داشتهاند اما تکنوکراسی را مهم و با ارزش تلقی میکنند و حتی به این تفکر معتقدند و وقتی که در عملکردشان خصوصا در حوزه فرهنگی واکنش منفعلی در مقابل روشنفکران نشان میدهند و یا همین طور در مواجهه با جریان سکولار وا می دهند نشان گر این است که وضعیت منفعلی دارند و به تکنوکراسی تمایل واضحی دارند. مدیرانی که در ظاهر ظواهر دینی دارند و متشرع هم هستند و ممکن است در باورهای خودشان صادق هم باشند اما تصورشان این است که تکنوکراسی راه حل مشکلات جامعه ایران است. باور و جهان بینی این گروه طوری است که مسائل را می خواهند از طریق اصول تکنوکراسیک حل و فصل دهند. الگوهای تکنوکراتیک را راههای سالمی میدانند که به مقصود خواهد رسید.
البته فکر میکنند که تکنوکراسی ابزاریست که هیچ معارضهای با انقلاب و آرمانهای آن ندارد. به همین خاطر به راهی میافتند که خواه ناخواه به دنبال اغراض لیبرالی و نئولیبرالی است. هم اکنون هم اگر به بعضی از این مدیران دقت کنید به تیم هایی که در فضای مطبوعاتی و فرهنگی اطرافشان هستند خواهید دید که باز هم در دام افراد لیبرال و نئولیبرال حتی در فضای فرهنگ افتادهاند. طبیعی است که اگر با همین نگاه این مدیران وارد صحنه اجرایی شوند سیاستهای اقتصادی و فرهنگی لیبرالی را حاکم خواهند کرد. اقتصاد و سیاست و فرهنگ ما اگر در دست این افراد نئولیبرالیست بیافتد که پشت نقاب تکنوکراسی پنهان شدهاند، ساز جدیدی از تعامل با آرمانهای انقلابی خواهند نواخت که این مسئله بسیار خطرساز است و دفع این خطرات نیز بسیار پرهزینه خواهد بود. اگرچه با وجود رهبر انقلاب و بنیههای انقلابی سپاه و حزبالله نمی توانند مسیر را عوض کنند اما می توانند روزنهساز باشند.
باید در نظر داشت که با به حاکمیت رسیدن تکنوکرات ها و نسل جدید آنها به هر حال روزنه های فرهنگی مهمی در کشور باز خواهد شد که نه لزوما فتنه اما انقلاب را با چالشهای جدی و پر هزینه روبرو خواهد کرد. تقابلهای جدی در ردههای بالای نظام شدت خواهد گرفت و سمتگیری های لیبرالی و نئولیبرالی رو به تزاید خواهد گذاشت و در نتیجه آرمانگرایی انقلابی دچار ضعف میشود و ممکن است که حامیان نظام که اکثرا اقشار فرودست جامعه هستند آزرده شوند و این وضعیتها و نگاهها سنگ لای چرخ سیاست خارجی فعال نظام در عرصه بینالمللی ایجاد کند..
*یکی از مباحث مهمی که در این میان مورد سوء تعبیرهای فراوان و یا از جهتی هم دچار سوء استفاده برخی افراد شده است جایگاه استفاده از تخصص در فضای انقلابی است. یا به تعبیری هم می توان گفت که به زعم برخی جای خالی تخصص در انقلاب اسلامی توسط تکنوکرات ها پر می شود. چگونه می توان این نیاز به قشر متخصص در ساختار نظام و اقدامات کمیگرایانه متخصصان را به سر انجام رساند؟
اینکه ما از تمام ملزومات و ارزش ها غربی در ساز و کارهای آموزشمان استفاده میکنیم کار اشتباهی است. اما بحث بر سر این نیست که این تخصص ها را فرانگیریم یا از الزامات جهان مدرن در جاهایی که ناگزیر هستیم بهره نبریم یا با جامعه شناسی و علوم سیاست آشنا نشویم. در حوزه علوم انسانی مسلم است که رویکرد ما میباید رویکردی انتقادی باشد که متاسفانه تا به حال نبوده است. در حوزههای فنی و مهندسی هم ماجرا به شکل دیگری است. بحث این است که این تصور که حکومت به دست تکنوکرات های اداره شود نگاه تکنوکراتیک حاکم شود غلط است. میتوان از طیفی از کارشناسان بهره برد، اما این کارشناسان حق سیاست گذاری و تعیین مشق برای جامعه را ندارند. روسا و مدیران جامعه نباید با معیارهای تکنوکراتیک نظر سنجی و قضاوت و حتی تعیین سیاست کنند.
اگر چنین کاری بشود و تعیین سیاستها تکنوکراتیک شود مسلما جامعه هم در عرصه فرهنگ و هم در عرصه اقتصاد در بستر نئولیبرالیسم اقتصادی و فرهنگی و غیره درمیغلتد. قرار نیست که برای انقلاب این تکنوکراتها تعین و تکلیف بکنند. اگر عکس این قضیه صورت بگیرد ما در سیستم جهانی هضم می شویم. اما توجه هم بکنیم که هر مهندسی و پزشکی لزوما تکنوکراتیک نیست. ما در میان کاندیدا ها با کسانی روبرو هستیم که اینها فکر میکنند تکنوکراسی چیز بدی نیست. فکر می کنند می توانند از نگاه تکنوکراتیک استفاده کنند. تکنوکراسی زمانی معنی مییابد که متخصص امکان داشته باشد تا نگاه خود را حاکم کند. این حرف که ما تکنوکرات مسلمان هستیم مانند حرف آن فردی است که میگفت ما حزب لیبرال دموکرات مسلمان هستیم! او متوجه نمیشد لیبرالیسم امکان جمع با اسلام را ندارد. این مطلب در مورد تکنوکراسی هم صادق است. تکنوکراسی یک نگاه و جهتی است که ذاتیاتی دارد و داخل خودش ارزش ها و رویکردهای خاص خود را دارد که اتفاقا خط و خطوط محکمی هم دارد.
*چنین جریانی در نظام آموزشی کشورمان از کجا آغاز شد؟
از زمانی که ما به برخی از افراد بیش از اندازه اعتماد کردیم. یکی از اهداف سروش این بود که افراد متخصص منفعل به جای متخصص فعال تربیت کند. این فرد انقلاب فرهنگی را عقیم و منحرف کرد. از این طرف هم بدنه تکنوکراتیک جامعه گسترش یافته و یکی از مشکلات ما در انقلاب همین است که این افراد برای ما تصمیم سازی کرده اند. این افراد در کشور ما قدرت گرفتند. ما نیازمند آن هستیم که افراد انقلابی قدرتمند و متخصصی تربیت کنیم والبته این کار هم مسئله بسیار سختی است. باید افرادی باشند که اگرچه با علوم روز آشنا هستند ولی خودشان درگیر ذاتیات و خط و خطوط های تکنوکراسی نشوند. خاستگاه چنین افرادی نظام آموزشگاهی سالم است که متاسفانه ما چنین نظام آموزشی را نداریم. تا به حال هم با همین جریان تکنوکراتیک داریم پیش می رویم و با این نگاه هم مدیر تربیت میکنیم که فکر میکنند علم عرض ندارد و تکنوکراسی ذاتیات خود را اعمال نمیکند. باید توجه کنیم که مشکلات فعلی ما هم از همین جا نشات می خورد.
با توجه به این خلا نظام آموزشی درست انقلابی و حتی شاید جای خالی بزرگ علم دینی ما در دور باطلی فرو رفته ایم؟
ما در یک جریان تقابل افتاده ایم. دور باطل نیست به هیچ وجه هم دور باطل نمی زنیم. در یک چالش واقعی هستیم. گاه بالا می رویم و گاه پایین. دورهای که جریان اصلاحات مملکت را اداره می کرد آنها به مراتب قوی تر بودند. دورهای که اصول گراها روی کار آمدند این طرف قدرت گرفت. فرایند این چالش هم شکر خدا به نفع انقلاب بود. ما توانستهایم به خیلی از مطالب مهم برسیم اگر اول انقلاب کسی می گفت که علوم انسانی جهت ساز است کسی باور نمیکرد. اگر میگفتی علوم انسانی سکولارساز است همه از قبول این حرف امتناع میورزیدند. اما حالا این مطلب در میان ما یک امر مسلم پذیرفته شده است. یک زمانی سروش را نیروی انقلاب می دانستند. خودآگاهی ما تغییر کرده است. همین که سال 68 جریان تکنوکرات ها به راحتی به قدرت می رسیدند اما در حال حاصر با مشکلات عدیده ای روبرو هستند، یعنی اینکه ما پیشرفت کرده ایم و خیلی از ملزومات اداره انقلابی کشور را فرا گرفته ایم.
کد مطلب: 288043
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/288043/عدم-راه-یابی-تکنوکرات-ها-رأس-نظام-نشانه-پیشرفت-انقلاب