پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - 28 Mar 2024
 
۰
۱
گزارشی از نشست با عوامل فیلم سینمایی "رسوایی"

ماجرای دفاع ده‌نمکی از فرمان‌آرا

چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۳
کد مطلب: 284284
مسعود ده‌نمکی کارگردان "رسوایی" ورودش به سینما را همچون عبور از میدان مین دانسته و از روزهایی گفت که در مطبوعات نقدهایی درباره سینما می‌نوشت ولی عنوان کرد که همان روزها از فیلم "خانه‌ای روی آب" بهمن فرمان‌آرا دفاع کرده است.
ماجرای دفاع ده‌نمکی از فرمان‌آرا
به گزارش جهان به نقل از مهر، در نشست با عوامل فیلم سینمایی "رسوایی" ده نمکی شخصیت "روحانی" داستان را تشریح کرده و درباره ممنوعیت‌های موجود در سینمای خود حرف زد. شریفی‌نیا نیز درباره تاثیرات این فیلم در جامعه صحبت کرد.

فیلم سینمایی "رسوایی" چهارمین ساخته سینمایی مسعود ده نمکی است که در اکران نوروزی 92 به نمایش درآمد و توانست در صدر فروش نیز قرار گیرد. اکبر عبدی، محمدرضا شریفی‌نیا، الناز شاکردوست، تینا آخوند تبار، کامران تفتی، امیر دژاکام و ... از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

مسعود ده‌نمکی کارگردان این فیلم محمدرضا شریفی‌نیا بازیگر نقش حاج شریف، امیر دژاکام بازیگر نقش افسر پلیس و تینا آخوندتبار بازیگر نقش دوست افسانه در این نشست حضور داشته و به پرسش‌های ما پاسخ دادند.

آقای ده‌نمکی آیا در تحقیقات خود برای به تصویر کشیدن شخصیت روحانی به مصداق عینی هم رسیده بودید؟ یعنی یک شخصیت روحانی که کنش‌ها و واکنش‌هایی شبیه با حاج یوسف داشته باشد.

ده‌نمکی: در پاسخ به سوال شما باید بگویم هیچ‌گونه مصداق عینی برای شخصیت روحانی ندارم که مثلا بگویم یک نفر را می‌شناسم که از روی او این شخصیت را الگوبرداری کرده‌ام. اما صفاتی که در این روحانی وجود دارد، مجموع صفات روحانیان و عرفای مشهور است. به عنوان مثال کمک کردن به زن بدنام و یا سکانس دزدی از خانه روحانی، ما را به یاد سید مهدی قوام و علامه محمد تقی جعفری می‌اندازد.

دژاکام: این یکی از حسن‌های فیلم است که نشان می‌دهد روحانی از طریق کار امرار معاش می‌کند، معمولا این سوال مطرح می شود که آیا یک روحانی از طریق کار امرار معاش کند یا خیر؟ شخصا دوست دارم که ببینم یک روحانی از طریق کار امرار معاش می‌کند. نمایش چنین مسئله‌ای در "رسوایی" شکستن تابویی است که طی 35 سال گذشته شکسته نشده است. یکی از دلایلی که باعث شد من در این فیلم بازی کنم همان سکانس‌های کار کردن روحانی در شب بود.

استفاده از شعر در دیالوگ‌های روحانی جزو نکات لذت‌بخش فیلم است همچنین موسیقی نیز به خوبی به کمک فیلم آمده است. چطور شد به استفاده از شعر در دیالوگ‌نویسی روی آوردید؟

ده‌نمکی: عرفا در شعر پیشرو هستند. البته در این فیلم تنها در چند جا از شعر استفاده شده است. یکی از نقدهای وارد شده به فیلم این بوده که چرا روحانی به جای استفاده از حدیث از شعر استفاده می کند، در حالی که در این فیلم بیش از 80 حدیث استفاده شده اما این حدیث‌ها در فیلم تبدیل به مضمون شده است. در این فیلم تنها در چند جا شعر خوانده می شود که از جمله می توان به شعری از مولانا در حیاط خانه روحانی اشاره کرد که وصف حال "افسانه" است. برخی از جملات روحانی شعرگونه است و دیالوگ‌های وی قافیه دارد.


برخی از منتقدان این ایراد را به فیلم من می‌گیرند که چرا از شعر استفاده کرده‌ام اما همین منتقدان وقتی یک کارگردان دیگر از شعر در فیلمش استفاده ‌کند، از آن حمایت می‌کنند. این مسئله مانند برخی اتفاقات در سیستم قضایی ما است. به عنوان مثال اگر یک فرد "بز" بدزدد دست آن را قطع می‌کنند اما اگر 3 هزار میلیارد اختلاس کند، ترجیح می‌دهند نام آن فرد را نبرند. در حالی که دستور حضرت علی (ع) این است که حاکمانی که دزدی می‌کنند شدیدتر مجازات شوند.

دژاکام: ما معنایی که درونمان است در بیرون هم می‌بینیم. اگر معنایی در وجود ما نباشد، نمی توانیم آن را در دنیای بیرون خود ببینیم. مشاهده‌گر در سرنوشت مشاهده‌شونده شریک است. زمانی که مهمترین محورهای ذهنی منتقد کفش و آرایش است از فیلم هم تنها آن را می‌بیند. ده‌نمکی از فیلم خود بد دفاع و انگیزه‌های منتقدانش را در نظر نمی‌گیرد. اما واقعیت این است که ده‌نمکی در این میدان پیروز است و هم فرصت فیلمسازی دارد و هم آثارش پرفروش‌اند و این نشان می‌دهد که یک فیلمساز برنده است. در مقام برنده باید کمی فروتنانه با منتقدان برخورد کند.

ده‌نمکی: اتفاقا برعکس. بسیاری از کارگردانان مطرح سینما به من می‌گویند که چرا پای صحبت منتقدان می‌نشینم ولی من فکر می‌کنم باید این شبهات برطرف شود. موانعی که برای ساخت این فیلم داشتم، بسیار بود اما هیچ گاه در رابطه با آن صحبت نکردم، برای این فیلم تمامی نهادها اظهار نظر کردند. این در حالی است که بسیاری از کارگردانان پول‌های کلانی می‌گیرند و فیلم‌های سفارشی می سازند. پول را به برخی کارگردانان مطرح می‌دهند تا درباره روحانیت، پلیس، سیاست و هرچیز دیگری فیلم بسازند در حالی که چندان هم در ساخت آن موفق نیستند؛ چراکه به اصل قصه اعتقاد ندارند. این افراد بدون هیچ مشکلی فیلم خود را می سازند.

وقتی مسعود ده نمکی از ممنوعیت در سینمای خود حرف می‌زند و می‌گوید کارگردان‌های دیگر دستشان باز است، بسیاری این مسئله را نمی پذیرند زیرا معتقدند اتفاقا ده‌نمکی جزو معدود سینماگرانی است که به راحتی می‌تواند دست به تولید فیلم بزند و اوست که می‌تواند به سوژه‌های خط قرمز نزدیک شود.

ده‌نمکی: ممنوعیت برای من هم وجود دارد اما دیده نمی‌شود. مگر دو نشریه من توقیف نشد؟ مگر اولین فیلم مستند من با نام "فقر و فحشا" توقیف نشد؟ هنگام ساخت "اخراجی ها" چه قدر سنگ اندازی کردند. حتی فیلم "رسوایی" در جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار نگرفت، در حالی که این جشنواره یک جشنواره کاملا دولتی است. پول فیلم‌های من را بخش خصوصی می دهد و همین بخش خصوصی است که می فهمد یک فیلم حرفی برای گفتن دارد، حتی اگر نگاه مذهبی همسویی با من نداشته باشد.

من وقتی فیلمی می‌سازم آن را برای نهادهای مختلف و روحانیون نمایش می‌دهم تا خودشان فیلم را ببینند و از گروه‌های مختلف مطالب نادرست نشنوند که در قضاوتشان تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال "رسوایی" را برای هزار روحانی نمایش دادم اما در همین تهران یک حزب اللهی به من می گوید که با چه رویی می خواهی این فیلم را برای امام زمان (عج) نمایش دهی؟ این در حالی است که اکثر روحانیون، فیلم را تایید کرده اند اما همین حزب اللهی که فکر می‌کند سیاست را از دین و فرهنگ بیشتر می‌شناسد و مدت زمان کمی را در حوزه درس خوانده چنین نظری را در رابطه با فیلم می‌دهد. چنین هجمه‌هایی تاوان حرف هایی است که ما در این فیلم می زنیم.

ما کمترین تبلیغات تلویزیونی را برای "رسوایی" داشتیم در حالیکه وقتی ضرغامی رئیس صدا و سیما "رسوایی" را دید اعلام کرد که طی 30 سال گذشته چنین فیلمی در حمایت از روحانیت در کشور ساخته نشده است. آن وقت همین فیلم در قم اجازه اکران نمی گیرد. من به عنوان یک کارگردان اینها را طبیعت مبارزه می دانم و دلیل نمی شود که تمام این مشکلات را ابراز کرده و گلایه کنم. در حوزه فیلمسازی بعد از "فقر و فحشا" و "اخراجی ها" از یک میدان مین رد شدم که در این فضای روشنفکری سینما، پیامی به دوستان خودم بدهم که به جای نقد، کار کنند و اندیشه‌ای را که دارند به تولید برسانند. حالا افرادی که امروز وارد این عرصه می‌شوند، برای عبور از میدان مین از روی من رد می‌شوند. بیشتر هجمه های مربوط به این فیلم است به خاطر حب و بغض های سیاسی و شخصی است.

آیا شما خودتان ده نمکی امروز را در ادامه دو دهه پیش خودش می‌بینید؟ به عنوان مثال اگر "رسوایی" دو دهه پیش توسط یک کارگردان دیگر ساخته می‌شد، شما جزو اولین منتقدان آن نبودید؟.

ده‌نمکی: زمانی که در یک نشریه دست به قلم هستید، نقد دیگران را می‌کنید اما زمانی که وارد سینما می شوید هرچند فرصت برای نقد دیگران را دارید اما بیشتر از آن مورد نقد قرار می گیرید و عموما کسانی که منتقد هستند جرات در معرض نقد قرار گرفتن را ندارند.

در آن زمان هم که در نشریه خود درباره سینما نقد می‌‌نوشتم، برخی از دوستانم از نمایش فیلم "خانه‌ای روی آب" ساخته بهمن فرمان آرا شکایت کردند. گفتم فیلم را بدهید من ببینم. بعد از دیدن فیلم به دوستان خود گفتم که این فیلم نگاهی به فرمایشات حضرت علی (ع) دارد. آن دوستان گفتند که اما این حرف را فرمان‌آرا زده و من گفتم نگاه کنید چه چیزی گفته شده نه اینکه چه کسی این فیلم را ساخته است. در همان نشریه مقاله‌ای در دفاع از فیلم وی به چاپ رساندم.

اما درباره اعتقاداتم باید بگویم که تاریخ باید قضاوت کند که آیا ده‌نمکی روی اعتقادات خود باقی مانده است یا خیر. البته آن زمان ما در حوزه نقدِ قدرت بودیم و در آن زمان نباید تواضع داشت. زمانی که نشریه را کنار گذاشته و وارد سینما شدم، قوانین نقد نیز تغییر کرده است.

آقای شریفی‌نیا، به نظر شما پیشینه ژورنالیستی ده‌نمکی باعث شده که بتواند انقدر خوب جامعه هدف و مخاطبانش را بشناسد و فیلم‌هایی بسازد که مردم بپسندند؟

شریفی‌نیا: ببینید شاید بعضی از فیلمسازها بلد نباشند و علاقه ای هم به ساخت این نوع فیلم ها نداشته باشند. بعضی هم می گویند نمی خواهیم در این سطح وارد شویم. ده نمکی خودش را وقف جناح عام کرده است. معتقد است که حتی یک جمله را اگر قشر عام جامعه بفهمد کفایت می کند.

به طور مثال "فیلمفارسی" قصه ساده ای دارد مثلا دو برادر که عاشق یک دختر می شوند. اگر همین سوژه ها را الان به خوبی کار کنید ممکن است توجه مخاطب عام را جلب کند و فروش بالایی داشته باشید. تکلیف فیلم های دیگر خود به خود روشن است زیرا خودشان می گویند فیلمی با مخاطب خاص ساخته اند. این فیلم ها با فروش کمی مواجه می‌شوند اما سینمای ما به هر دوی این گونه آثار نیاز دارد.

البته همیشه عده ای به این مسئله انتقاد دارند. ابتدا به فیلم های حادثه ای حمله کردند، اما جامعه ما به فیلم های اکشن هم نیاز دارد. زمانی این فیلم ها در اوج بود و سرآمد بازیگران این نوع از سینما جمشید هاشم‌پور بود ولی آن نوع سینما را برچیدند. سپس به فیلم‌های کمدی انتقاد کردند که این فیلم ها سخیف و مبتذل است. در این صورت مردم قرار است چه چیزی را نگاه کنند؟

آدمی که صبح تا شب کار می کند بنا، کارمند، نقاش و کارگر است دوست دارد شب فیلم مفرحی ببیند تا سرگرم شود. چرا باید این فیلم‌ها را از او گرفت؟ اینها که نمی‌خواهند کیشلوفسکی ببینند. حتی دوربین مخفی یا پشت صحنه های فیلم های کمدی هم طرفداران زیادی دارد. این نوع فیلم ها هدف نمی خواهد. سینما که همه‌اش نباید دانشگاه باشد. آموزش جزو وظایف وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش است. بحث این نیست که در سینما نمی توان کار فرهنگی کرد چرا می توان اما قرار نیست فیلم جواد رضویان و رضا شفیعی جم به تحصیلکرده ها آموزش دهد و به راه راست هدایت کند چون کار آنها نیست. با این حال علی رغم حمله به این فیلم‌ها مردم از آنها استقبال می کنند. از طرف دیگر ده نمکی به خوبی از امکانات سینمایش استفاده می کند و نکته هایی را هم در فیلم ها برای مخاطبان گوناگون مطرح می سازد.

با این توضیح ده‌نمکی تنها برای عام فیلم می‌سازد؟

شریفی‌نیا: شما به هر کسی که بخواهید درس دهید، با توجه به سن شخص ظرف خاصی را در نظر می گیرید. برای مخاطب با سن کم به گونه ای حرف می زنید و برای مخاطبی با تحصیلات عالیه به گونه ای دیگر. تخصص من در تدریس کلاس اول بود و هنگام تدریس از تئاتر به عنوان ابزار آموزش استفاده می‌کردیم، مثلا برای آموزش حرف "سین" ظرفی سمنو به کلاس می‌آوردیم و ترانه "سمنو آی سمنو" را اجرا می کردیم. ما به این ترتیب همه چیز را درس می دادیم حساب، هندسه، ادبیات فارسی. یک شخصیت در طول داستان با آدم های مختلفی درگیر می شد و بعد هر کدام از این داستانک‌ها مبنای تدریس ما می‌شد.

به میزانی که مخاطب شما از مردم عام تا افراد خاص تغییر می‌کند لحن شما نیز باید تغییر کند. بنا بر اظهارات ده نمکی مخاطبانش عام هستند و برای این قشر فیلم می سازد. با این حال فیلم به گونه‌ایست که می تواند مخاطبان خاص خود را نیز جذب کند. مثلا اینجا بحث عرفان را مطرح می کند. این مفاهیم باید به ساده ترین شکل ممکن بیان شوند تا مخاطب بتواند آن را بپسندد. در میان مخاطب عام مجبور هستید که گل درشت صحبت کنید و محتوای مورد نظر را برجسته نشان بدهید. در این صورت بخش اعظم جامعه متوجه سخن شما خواهند شد مخصوصا مردمی که ارتباطی با سینما ندارند مگر اینکه به خاطر حساسیت موضوع به سینما بیایند. اما جزئیاتی هم در فیلم هست که مخاطبان خاص مثل یک عالِم می تواند بهره خود را از فیلم ببرد.

مهم‌ترین کار ده‌نمکی در فیلم‌هایش این است که از موضوعات ملتهب جامعه بهره می‌برد که معمولا دیگران کمتر به سراغ این موضوعات می روند و یا اگر بخواهند این موضوعات را پیگیری کنند، به دلیل ملتهب بودن این مسایل مجوز نمی گیرند چون هرکسی نمی تواند این مسایل را کار کند. آدم های خاص از پس آنها برمی‌آیند همچنان که تا کنون فیلمسازانی مثل حاتمی کیا و کمال تبریزی یا داریوش مهرجویی درباره آنها کار کرده‌اند.

وقتی با موضوعی خاص و ملتهب مواجه می‌شوید ابتدا باید برادری خود را ثابت کنید تا مسئولان هم به شما اعتماد کنند. بنابراین به مسعود ده نمکی این موضوعات ملتهب داده می‌شود و او هم به نحو احسن از این موضوعات استفاده می‌کند و تا مرز خط قرمز می‌رود ولی تاکنوناین خط قرمزها از سوی وی شکسته نشده است.


پس از نظر شما ده‌نمکی تا مرز خط قرمزها در سینما می‌رود ولی از آنها عبور نمی کند.

شریفی‌نیا: بله و حتی ایرادهایی که به قصه، فیلمنامه و کل فیلم وارد می‌کنیم برای این بوده که او حواسش بوده این خط قرمزها شکسته نشود. در فیلمنامه می‌شد چهره جوان‌تری نقش حاج یوسف را بازی کند که موقعیت‌ها ملتهب‌تر شود و یا نقش افسانه موقعیت دیگری داشته باشد یا حتی حاج شریف نوع دیگری پرداخته شود. اما برای اینکه به خط قرمزها نزدیک نشویم دست و پای نویسنده به نوعی بسته بود و قصه به این شکل درآمد وگرنه این ایرادها را خود ما هم می‌دانستیم.

به طور مثال ده‌نمکی می گوید نمی‌توانست هم زنی بدنام را نشان بدهد و هم این زن پوشش مناسبی داشته باشد و موهایش بیرون نباشد.

شریفی‌نیا: اتفاقا چنین تغییراتی به فیلمنامه کمک می کرد. به عنوان مثال افسانه می توانست هربار که بیرون می رود از انواع موهای مصنوعی استفاده کند. سپس زمانیکه به داخل خانه می آید آنها را بردارد تا نشان دهد در بیرون از خانه اینگونه لباس می پوشد. حتی آدامسش را هنگام ورود به خانه بیرون بیندازد تا مخاطب بفهمد که این کاراکتر چهره دیگری هم دارد.

اما کاری که مسعو ده نمکی می کند و برای مخاطب عام جلب توجه می‌کند همان طور که گفتم برخورد با سوژه‌های ملتهب است و این التهاب را حتی در عنوان فیلم هم می آورد و برای مخاطب سوال را ایجاد می کند. مثل عنوان "رسوایی" و بعد وجود شخصیت روحانی و دختر معلوم الحال یا در حقیقت مجهول الحال.

پس این همه انتقاد و فشار به فیلم‌های ده نمکی از کجا می‌آید؟

شریفی‌نیا: افرادی هستند که به شدت با ده نمکی مخالفند و منتظرند تا از او گاف بگیرند اینکه چه حرف جدیدی گفته و به چه شکلی بیان کرده است. عده ای هم تحریک می شوند که بروند و ببینند که چرا این فیلم فروش داشته است. حتی قشر مذهبی جامعه را هم که ارتباط کمتری با سینما دارد مثل علما و روحانیون، وارد میدان می کند وهمه این ها باعث می شود که فروش فیلم بالا برود و بعد می بینیم که در طول 20 روز فیلم حدود سه میلیارد می فروشد. این یک اتفاق است که به نظر باید درباره آن پژوهش شود.

به هر حال فروش فیلم‌های ده‌نمکی اتفاقی نیست و ریشه در همان شناختش از اجتماع، سوژه و مخاطب دارد.

شریفی‌نیا: زمانی رضا رشیدپور با ده‌نمکی مصاحبه کرده و یکی یکی پرسش ها و ایراداتی که به سینمای وی داشت، مطرح می کرد و ده نمکی پاسخ می داد. خبرنگاری که با نوعی موضع گیری قبلی در مقابل ده نمکی نشسته بود در پایان صحبت ها گفت من از این به بعد از طرفداران شما هستم. ما اشخاص را بر اساس پیشینه و سابقه طرف، مواخذه کرده و درباره همه مسایلی که حتی به ما مربوط نیست قضاوت می کنیم. حرف من این است که ده نمکی با اعتقاد کار می کند و در کارش هم دروغ نمی گوید. برای همین هم به دل مردم می نشیند.

امروزه خیلی سعه صدر ده نمکی بالاتر رفته و نسبت به گذشته‌اش تغییر کرده است.

شریفی‌نیا: قراراست ما به هم کمک کنیم دیدگاه هایمان را با هم تلفیق کنیم. باید شرایطی ایجاد شود که بتوانیم با هم حرف بزنیم با همه اختلافاتی که با هم داریم در غیر این صورت دیالوگ برقرار نمی شود. ما شبیه هم نیستیم. غیر از مسایل اعتقادی مسایل سلیقه ای هم وجود دارد. باید بتوانیم با هم تعامل داشته باشیم و ذهن یکدیگر را تصحیح کنیم. این مبنای من است. بعضی می پرسند چرا شریفی نیا با همه کار می کند. من عاشق کار کردن با قشرهای گوناگون هستم. زمانی من به شدت دلم می خواست با ایرج قادری کار کنم. آدم های مختلفی من را منع می کردند. اما من کار کردم چون دوست داشتم درباره نگاه سینمایی ایرج قادری مطالبی بدانم. من این تجربه را برای کارم لازم دارم. همان طور که با داریوش مهرجویی، حاتمی کیا و... کار کرده ام. هرکدام از اینها نگاه، جهان بینی، اعتقادات و ابزار ویژه خود را برای طرح یک مساله دارند. این برای من جذاب است. بنابراین کار می کنم و خودم را به ذهنیت آنها نزدیک می کنم. من خودم را به ذهن ده‌نمکی نزدیک می کنم و بر این اساس تا جایی که بپذیرد کمکش می کنم. زمانی هم که نپذیرد من هم کنار می روم و کارم را ادامه می دهم با این حال ما چهار فیلم با هم کردیم و همه هم موفق بوده است. راستش من برکت فیلم‌های پرفروشم. (می‌خندد)

خانم آخوندتبار، دوست دارید درباره شخصیتی که بازی کردید بیشتر صحبت کنید. به نظر شما می توانست از این بهتر باشد؟

آخوند تبار: فکر می‌کنم این نقش پتانسیل چندانی برای بهتر بودن نداشت. یعنی حضورش آنقدر زیاد نبود که بخواهم از این متفاوت‌تر بازی کنم اما شخصیت دختری که من بازی کردم با کارهای دیگرم خیلی متفاوت بود و من این را دوست داشتم. دختر جنوب شهری که می خواست مثل دوستش باشد و در بعضی موقعیت‌ها دنباله‌رو افسانه بود.

به نظر شما "رسوایی" در نمایش نقاط ضعفی که از اجتماع و مردمش مطرح می‌کند موفق است و می تواند به مردم آموزش دهد که چگونه رفتارشان را اصلاح کنند؟

آخوندتبار: بالاخره هر فیلمی نکته‌هایی دارد که منِ بیننده باید به این نکته‌ها دست پیدا کنم و اولین چیزی که باید وجود داشته باشد این است که ما بخواهیم خود را اصلاح کنیم. ما درباره بسیاری از موضوعات سریع قضاوت می‌کنیم و زمان نمی دهیم که مساله روشن شود تا ببینیم همان طور که ما فکر می کردیم هست یا نه.

نه فقط فیلم بلکه هر اتفاقی که در زندگی ما می‌افتد باید ابتدا تصمیم بگیریم اصلاح را از خود شروع کنیم و خودمان را تغییر بدهیم بعد بخواهیم جامعه و اطرافیان را به آنچه که می‌خواهیم برسانیم.

به نظر شما "رسوایی" جزو فیلم‌های تاثیرگذار هست یا خیر؟

شریفی‌نیا: روی مخاطبی که برایش ساخته شده است تاثیر دارد. این فیلم الفبای اسلام است. اولین الفبای مسلمانی این است که دست یک نفر را بگیری، بی‌دلیل به کسی تهمت نزنی، تجسس نکنی، قضاوت نکنی، اگر کسی گرفتاری دارد کمک کنی و ... اینها نکات ساده اما بسیار با اهمیت است.

دوستی می گفت وقتی شما سردر مغازه‌ات "و ان یکاد" و "بسم الله" می زنی یعنی این اطمینان را می دهی که اگر وارد این مغازه می شوی کم فروشی و گران‌فروشی در آن نیست. اینجا مغازه یک مسلمان است که با امنیت وارد و خارج می شوی یا وقتی این آیات را بر سردر خانه‌ات زدی یعنی این خانه نگاه و رفتارش پاک است. اهلش الفبای اسلام را رعایت می‌کنند. وقتی اسم خودت را محمد می گذاری یعنی الفبای اسلام را رعایت می کنی. این فیلم بیانگر این نوع نگاه است که اگر شخصی ادعای مسلمانی دارد پس باید این شاخص ها را داشته باشد. دو نوع آدم مقابل هم قرار می گیرند که هر دو مسلمانند اما یکی به اعتقاداتش عمل نمی کند.

و برداشت عوام از این فیلم چیست؟

شریفی‌نیا: آنچه که عوام استنباط می کنند این است که یک روحانی حاضر شده موقعیت و آبرویش را به خطر بیندازد، در صورتیکه روحانی نباید خود را در معرض اتهام قرار دهد و باید پرهیز کند اما با این حال به خاطر شرایطی که برایش بوجود آمده است و انتخاب بین بد و بدتر، گزینه بد را انتخاب می کند و از یک فرد بدنام دستگیری می کند. مخاطب مثل شما کنکاش نمی کند که جزئیات چه بود. فحوای کلی فیلم این است که اگر مسلمانی، مسلمانی راه و روش دارد. این فیلم اولین الفبای انسانیت و مسلمانی را با زبان همین مردم نشان می‌دهد و تاثیرگذار هم هست.

حرف حق را باید گفت حالا اگر دو نفر هم آن را پذیرفتند کافیست. این فیلم‌ها نیاز جامعه ما است. یک روحانی خودش را درگیر می کند و آبرویش را وسط می گذارد تا دست یک نفر را بگیرد این خیلی نکته مهمی است. باید نگاه ما به یک فیلم اینگونه باشد که چه معضلی از جامعه را رفع می‌کند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


مهدی
خواهشا از این کسی که فقط داره با فیلمهاش مخصوصا رسوایی و اخراجی های 3 ارزش ها را لوث میکنه مطلب نزنید