مهندس! ياد و خاطره آرماني را كه به پاي آن جان باختي، و گرمي حضورت، شيريني خندههايت، صوت دلنشين دعاهايت، ميانداريهاي هيأتت، دعاهاي سفرهات، هيچكدام از ديدهها و دلهايمان زدوده نخواهد شد.
بادا پشت من گر عهد و پيمان بشكنم
مهندس! اگر تو پس از سالها جهاد و رشادت و تلاش خستگي ناپذير در جبههها، و در عراق و افغانستان و لبنان و سوريه، مظلومانه در كمين دشمن به شهادت رسيدي، چه غم! كه علمدار كربلا كه پنجه انداختن با قوي ترين سرداران سپاه كفر و به زانو درآوردن آنان، كمترين حد توانش بود، در آخر نه چنين، بلكه در راه آب آوردن براي كودكان حرم، به تير بزدلاني كه در نخلستان كمين كرده بودند، بر خاك افتاد.
شد.