حسين مرعشي سخنگوي كارگزاران و خواهرزاده هاشمي 19آذرماه گذشته در مصاحبه با روزنامه اعتماد براي اولين بار به شكل علني اعلام كرد «آقاي هاشمي در سال 1376 نقش برجسته اي براي انتقال [!؟] قدرت در ايران انجام داد. پس از آن كه آقاي خاتمي در آستانه كانديداتوري خود با آقاي هاشمي ملاقات داشت، من نظر آقاي هاشمي درباره پشتيباني از آقاي خاتمي را جويا شدم تا موضوع را به شوراي مركزي كارگزاران منتقل كنم. آقاي هاشمي گفتند شما برويد كمك آقاي خاتمي. آن وقت درست 6 ماه پيش از انتخابات [آذرماه سال 1375] جهت كارگزاران تعيين شد».
را در آن اجرا كردند اما اينجا ولو با ضرب و زور فراوان، يخ آن مدل نگرفت. در هر صورت رفتار رئيس جمهورسازانه و گفتار مدعي انتخابات آزاد، كمي تا قسمتي متناقض به نظر مي رسد. رئيس دولت سازندگي اين شيوه را در سال 76 پيش برد اما جانشين وي ديگر نتوانست اين دست به دست شدن قدرت در حلقه بسته را تداوم بخشد. مردم ما در طول سالها و دوره ها، تمرين مردم سالاري كرده و اين پولتيك ها را شناخته اند.
مهدي هاشمي پس از 80 روز بازداشت و صدور قرار مجرميت موقتا آزاد شده است. با اين همه او شخصا متن اظهارات خودماني و دوستانه با يك روزنامه نگار زنجيره اي مقيم خارج را تكذيب نمي كند، به دلايل كاملا روشن!
را مرور مي كند و مي گويد «فرداي دوم خرداد به يك كافي شاپ كه پر از شور و هيجان بود، رفتيم. صاحب كافي شاپ با ديدن من جمله اي گفت كه به فكر فرو رفتم، گفت چادرت را بردار، آقاي خاتمي برنده شد، ديگه همه آزاديم! اين حرف مثل يك هشدار بود و من فهميدم اگر چارچوب اصلاح طلبي تبيين نشود، خطربزرگي آن را تهديد مي كند. به خودم گفتم تازه اول دردسر است». از آن روز، 7سال زمان برد تا سيدمحمد خاتمي در آخرين ماه هاي دومين دوره رياستش به حرف بيايد و 16آذر83 پس از هو شدن در دانشكده فني دانشگاه تهران بگويد «از اردوگاه اصلاحات صداي دشمن به گوش مي رسد». با اين وجود، 5 سال بعد همين مرد بخشي از پازل آشوب دشمن شده بود و خانه اي از خانه هاي جدول فتنه را پر مي كرد. آيا او فكر نكرده بود كه اگر اوباش سياسي به جايي برسند، با او كدام معامله را مي كنند؟