شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
 
۰

ترک عادت موجب سلامت است

دوشنبه ۳ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۰۸
کد مطلب: 246307
هميشه تا آخرين لحظه صبر مي‌كند؛ منتظر مي‌ماند تا شايد اتفاق خاصي بيفتد و كار طور ديگري پيش برود. اصلا حوصله ندارد كارش را شروع كند، چه برسد به ادامه دادن و به پايان رساندن! هميشه همين طور بوده و هنوز هم اين عادت را ترك نكرده است؛ اين بي‌حوصلگي و بي‌علاقگي به شروع كار بارها به ضررش تمام شده؛ ولي او هنوز هم متوجه نيست و نمي‌خواهد يا نمي‌تواند شرايط را به نفع خودش تغيير دهد.
به گزارش جهان به نقل از جام‌جم؛ خيلي از ما هم همين ‌طور عمل مي‌كنيم و آنقدر به اين شيوه عادت كرده‌ايم كه اصلا يادمان رفته شايد اين نوع رفتار صحيح نبوده يا نشانه‌اي از يك مشكل جدي‌تر باشد.

مهرناز ك. 24 ساله است و هميشه همين طور رفتار كرده؛ آن طور كه مي‌گويد دوستانش هم او را مي‌شناسند و از اين عادتش خبر دارند. او با اين ‌كه از اين وضع ناراحت است، مي‌گويد كاري از دستش ساخته نيست و ديگران بايد او را تحمل كنند! اما آيا واقعا به همين راحتي بايد از كنار اين موضوع گذشت؟ اين دانشجوي 24 ساله خيلي راحت مي‌گويد همه دوستانم قبول كرده‌اند من آدم تنبلي هستم، غافل از اين كه همه چيز به همين سادگي نيست.

دكتر سامان توكلي، روانپزشك و روان‌درمانگر در گفت‌وگو با «جام‌جم» اهمال‌كاري را چنين تعريف مي‌كند: افراد زيادي اين گونه رفتار مي‌كنند و كارهاي خود را به تعويق مي‌اندازند. اين گروه براي شروع كار يا در انجام آن تعلل مي‌كنند؛ در واقع از زماني كه تصميم مي‌گيرند كار خاصي را انجام دهند يا تعهد مي‌كنند آن كار را به پايان برسانند تا زماني كه كار در عمل شروع شده يا به پايان برسد، مدتي بيش از حد معمول مي‌گذرد.

چرا اينقدر معطل مي‌كنيم؟

خيلي‌ها عادت دارند هميشه كارها را ديرتر از آنچه انتظار مي‌رود، انجام دهند، اما همه اين خيلي‌ها دليل اين همه تعلل را نمي‌دانند و به دنبال دانستن آن هم نيستند. اين گروه معمولا تصور مي‌كنند اين ، خصوصيتي ذاتي است؛ بايد بسوزند و بسازند و هميشه در آخرين دقايق كارها را تحويل دهند. در حالي كه متخصصان نظر ديگري دارند؛ دكتر سامان توكلي هم ضمن بيان اين ‌كه علل متفاوتي منجر به چنين رفتاري مي‌شود، مي‌گويد: نبايد اين نكته را فراموش كنيد كه بخشي از اين رفتارها ممكن است به علت اختلالات و مشكلات روانپزشكي ايجاد شود؛ به عنوان مثال، افسردگي مي‌تواند يكي از عوامل موثر در اين زمينه باشد چراكه فرد افسرده، انگيزه و اشتياق لازم براي شروع كارها را ندارد. علاوه بر اين، كسي كه مضطرب است ممكن است به علت نبود تمركز ناشي از اين مشكل نتواند كارهايش را به موقع انجام دهد. همچنين افراد مضطرب با ترس و نگراني از شروع يك برنامه جديد يا نتيجه آن، ممكن است ترجيح دهند كار را تا جايي كه امكان دارد، به تعويق بيندازند.

اين نكته‌ها مشخص مي‌كند به همين راحتي‌ها هم نبايد تصور كنيم افرادي كه در انجام كارها تعلل كرده و هميشه برنامه‌هايشان را به آينده موكول مي‌كنند «تنبل» هستند و به اين شيوه عادت كرده‌اند؛ چراكه به عقيده متخصصان، اختلالات روانپزشكي هم مي‌تواند در اين زمينه موثر باشد.

به گفته اين پزشك متخصص، اغلب افرادي كه انجام يا شروع كارها را به تعويق مي‌اندازند، دچار اختلالات بارز روانپزشكي نيستند و اين خصوصيت در ميان گروهي از افراد بيشتر به شكل يك ويژگي و عادت رفتاري نمايان مي‌شود.

به هر حال، اين نوع رفتار و عادت هم علل مختلفي دارد كه بهتر است با آنها آشنا باشيم؛ مثلا كسي را تصور كنيد كه چند دفعه مراحل كار را از ابتدا تا انتها كنترل مي‌‌كند تا مطمئن شود همه چيز بدون عيب و نقص انجام شده است. او مي‌داند اين همه تاخير به ضررش تمام خواهد شد، ولي نمي‌تواند طور ديگري عمل كند؛ سال‌ها همين طور زندگي كرده و ميان همه دوستان و آشنايانش هم معروف است كه براي هر كاري تا دقيقه 90 صبر مي‌كند و در آخرين لحظه‌ها تند و با شتاب كارهايش را انجام مي‌دهد!

به گفته توكلي، برخي از افراد ممكن است بخواهند كاري را خيلي خوب، به بهترين شكل و بدون نقص انجام دهند و چون تمايل دارند كارشان بدون كوچك‌ترين ايرادي شروع شده و به پايان برسد، معمولا آنقدر معطل مي‌كنند تا از نگاه خودشان به زمان و شرايط ايده‌آل برسند، غافل از اين ‌كه در دنياي واقعي براي انجام دادن كارها هيچ‌وقت وضع ايده‌آلي كه آنها در ذهنشان ترسيم مي‌كنند، پيش نمي‌آيد و فقط كار بي‌دليل به تعويق مي‌افتد.

گاهي اوقات به اين ويژگي افراد «كمال‌گرايي» گفته مي‌شود كه بار معنايي مثبتي دارد؛ در حالي كه اگر تبعات منفي آن را بر عملكرد فرد در نظر بگيريم، شايد متناسب با آن بارمعنايي مثبتي كه اصطلاح كمال‌گرايي منتقل مي‌كند، نباشد. بنابراين بهتر است اين ويژگي را «بي‌نقص‌گرايي» بناميم كه نشان‌دهنده توقع بالايي است كه دستيابي به آن در زندگي واقعي غيرممكن است. در واقع، گاهي افراد بي‌نقص‌گرا به قدري درگير جزئيات مي‌شوند كه حتي فرصت نمي‌كنند كار را شروع كرده و آن را به مرحله اجرا درآورند.

نكته: اگر بدون اولويت‌بندي كارهايتان را انجام دهيد، ممكن است ابتدا مشغول بخش‌هاي ساده شويد و در نتيجه كارهاي سخت‌تر مي‌ماند براي بعد، بنابراين تعجبي ندارد اگر اين گروه هميشه قسمتي از كارها را به تعويق بيندازند و با تاخير آنها را انجام دهند

همچنين اگر فرد بيش از توانش مسئوليت بپذيرد، ممكن است نتواند تعهدات خود را انجام دهد و به‌ناچار حداقل بخشي از كارهايش به موقع تمام نمي‌شود. گاهي هم ممكن است افراد به دليل آشنا نبودن با مهارت‌هاي پايه‌اي مانند اولويت‌بندي و برنامه‌ريزي، با زمان‌بندي نامناسب، بخشي از كارها را به آينده‌اي نامعلوم موكول كنند. در واقع، اگر نتوانيم كارهاي مختلف و متفاوتي را كه بر عهده ماست، به درستي اولويت‌بندي كنيم با اين مشكل روبه‌رو خواهيم شد.

به همين دليل است كه بسياري از ما كارهاي لذت‌بخش و دوست‌داشتني را اول وقت و سر فرصت انجام مي‌دهيم و كارهاي دشوار مي‌ماند براي روزي و وقتي ديگر! اما اگر بتوانيم به درستي كارها را اولويت‌بندي كنيم، اين مشكل هم برطرف خواهد شد.

توكلي با اشاره به اين كه بخشي از كارهاي ما لذتبخش‌تر و خوشايندتر است و بخش‌هايي هم اين گونه نيست، مي‌گويد: اگر بدون اولويت‌بندي و برنامه‌ريزي كارهايتان را انجام دهيد، ممكن است ابتدا مشغول بخش‌هاي ساده و لذتبخش شويد و در نتيجه كارهاي سخت‌تر و طولاني‌تر مي‌ماند براي بعد! بنابراين تعجبي ندارد اگر اين گروه هميشه قسمتي از كارها را به تعويق بيندازند و با تاخير آنها را انجام دهند.

چه بايد كرد؟

بالاخره چه كار بايد كرد؟ آيا بايد دست روي دست گذاشت و منتظر ماند تا فرد تصميم بگيرد رفتارش را تغيير دهد يا اين ‌كه به محض مشاهده كوچكترين موردي از اهمال‌كاري بايد از متخصصان كمك گرفت؟

خيلي از افرادي كه اين طور زندگي كرده‌اند و تعلل كردن بخشي از ويژگي‌هاي رفتاري‌شان شده است، مراجعه به متخصصان را چندان مهم و موثر نمي‌دانند و برعكس عده‌اي هم تصور مي‌كنند قبل از هر تلاشي بايد با پزشك مشورت كنند، اما توكلي در پاسخ به اين سوال چنين مي‌گويد: براي حل مشكل بايد براي هر فرد به صورت خاص و جداگانه و با شناخت علت يا علل بروز مشكل، تصميم‌گيري شود. البته در بسياري از مواقع، با توجه به اين ‌كه فرد دچار اختلال خاصي نيست، ممكن است خودش هم بتواند مشكل را حل كند؛ ولي لازم است بداند ابتدا بايد دنبال راه‌حل واقعي بوده و به فكر برطرف كردن مشكل باشد؛ بنابراين از راه‌هاي متفاوت مي‌توان به اين گروه كمك كرد.

با وجود اين، عده‌اي هم هستند كه براحتي نمي‌توانند مساله را حل كنند؛ در واقع زماني كه فرد سال‌ها با چنين خصوصيتي زندگي كرده و يك عمر عادت داشته كارهايش را به تعويق بيندازد، شايد نتواند به تنهايي بر اين مشكل غلبه كند؛ چراكه ترك يا تغيير عادت‌ها مستلزم پايداري و تداوم در تغيير رفتار است كه بسياري از ما نمي‌توانيم به صورت فردي اين گونه عمل كنيم. در اين شرايط بهتر است به متخصص مراجعه شود و با استفاده از مشاوره و روش‌هاي درماني مختلف مانند درمان‌‌هاي شناختي ـ رفتاري كه با توجه به نظر پزشك تعيين مي‌شود، به درمان بپردازيم. در پاره‌اي موارد حتي مي‌توان از اطرافيان فرد هم كمك گرفت تا با نظارت آنها روند بهبود و تغيير به خوبي طي شده و درمان نيمه‌كاره رها نشود.

اگر به فكر نباشيد...


تا به حال با خودتان فكر كرده‌ايد اگر اين مشكل درمان نشود، چه عوارض و عواقبي در پي خواهد داشت؟ البته اگر شما هم جزو آن گروه هستيد كه فكر مي‌كنند تعلل كردن و به تعويق انداختن كارها مشكل مهمي نيست و نبايد به فكرش بود، خوب است بدانيد متخصصان نظر ديگري دارند.

دكتر توكلي ضمن بيان اين كه خيلي از افراد به فكر حل اين مشكل نيستند، توضيح مي‌دهد: رفتارهايي از اين دست براي خيلي‌ها حل شده است؛ اين گروه معمولا تنها با ذكر اين‌كه «آدم‌هاي تنبلي» هستند و كارها را «دقيقه 90» انجام مي‌دهند، صورت مساله را پاك مي‌كنند. در واقع آنها آنقدر راحت درباره نوع رفتارشان صحبت مي‌كنند كه گويي مي‌خواهند يكي از ويژگي‌هاي فيزيكي مادرزادي مانند رنگ چشم‌شان را بيان كنند؛ خصوصيتي كه هميشه همين طور بوده و به همين شكل هم باقي خواهد ماند، اما بايد توجه داشت بسياري از اين موارد عادت‌هاي رفتاري هستند كه ما به تدريج آنها را آموخته و با تكرار هم تثبيت‌شان كرده‌ايم. بنابراين اگر روزي تصميم به تغيير بگيريم، حتما توانايي اين كار را خواهيم داشت.

به گفته وي، يكي از مهم‌ترين عواقبي كه در صورت ناديده گرفتن اين مساله ايجاد خواهد شد، آن است كه فرد پايين‌تر از توانايي‌هاي بالقوه‌اش عمل مي‌كند؛ به عنوان مثال دانش‌آموزان و دانشجوياني كه عادت دارند شب امتحان درس بخوانند، معمولا با ورود به دانشگاه با يك افت تحصيلي روبه‌رو مي‌شوند كه ناشي از عادات رفتاري غلط است و نه ناتواني فرد.

علاوه بر اين، فشار و سنگيني كارهاي نيمه‌تمامي كه براي روزها و هفته‌هاي بعد باقي مي‌ماند، استرس بيشتري به فرد وارد كرده و موجب سردرگمي و اضطراب بيشتر او مي‌شود. اين مجموعه استرس و نگراني، باعث مي‌شود بتدريج فرد نتواند فعاليت‌هاي لذتبخش و حتي تفريحات را هم به راحتي و درست انجام دهد.

در واقع، اهمال‌كاري منجر به ايجاد عواقب ناگواري مي‌شود كه اگر صادقانه و آگاهانه به آنها دقت كنيد، حتما متوجه تاثيرات مخرب آن بر زندگي‌تان خواهيد شد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *