چینی ها حتی اگر در مسائل امنیتی نیز با سخن امریکا همراه شوند اما در عرصه تجاری و اقتصادی در موقعیتی هستند که به راحتی به امریکا نه بگوین
چینی ها بزرگترین خریدار نفت ایران هستند میانگین واردات نفت چین از ایران 500 هزار بشکه در روز است که این رقم در چند ماه اخیر تغییر محسوسی که حاکی از اختلال در اقتصاد نفتی ایران باشد نشان نداد. بلومبرگ حتی این نکته را خاطر نشان می کند که نوسان نسبی در میزان نفت وارداتی چین از ایران قبل از داستان تحریم امریکا شروع شده بود و این نوسان از اختلاف فنی دو طرف بر سر بهای انرژی و چانه زنی برسر قرار داد بزرگترین شرکت نفت چین (چاینا اینترنشنال یونایتد) ناشی می شد. آن گونه که تحلیلگران خود امریکا می گویند چراغ سبزهای عربستان برای پرکردن خلاء صادرات ایران نیز اعتماد رهبران پکن را جلب نکرد به این دلیل که چینی ها از نفوذ انحصاری امریکایی و کنسرسیوم آرامکو بر نفت عربستان آگاه هستند و این خطر را حس کردند که طرف سعودی که اکنون با توصیه امریکا شیر نفت را به روی آنها گشوده ممکن است در آینده با تهدید و فشار واشنگتن آن را متوقف سازد.
نفت ایران قریب 20 درصد سوخت بزرگترین قدرت اقتصادی جهان را تامین می کند و موضوعی نیست که به راحتی چینی ها از آن چشم پوشی کنند
بدهکار خویش تبدیل سازد.
اوباما اکنون با افزودن نام چین و سنگاپور به گروه کشورهای معاف از تحریم تصمیمی را اصلاح کرده که از ابتدا روی کاغذ ماند
را برای فرونشاندن نگرانی اژدهای زرد برگزیدند و این تصمیم دست کم اوباما را در آستانه انتخابات حساس ماه نوامبر از مخمصه حساب کشی های حریف کنگره نشین راحت خواهد کرد که در پی جار و جنجال در باره عقیم ماندن فرمان های تحریم او هستند.
کاخ سفید در آخرین روزهای ماه ژوئن کم هزینه ترین راه را برای فرونشاندن نگرانی اژدهای زرد برگزیدند و این تصمیم دست کم اوباما را در آستانه انتخابات حساس ماه نوامبر از مخمصه حساب کشی های حریف کنگره نشین راحت خواهد کرد
از میان 20 کشور مستثنی شده از تحریم، برای 400 هزار بشکه نفت خویش بازاریابی کند( گفتنی است که پیش از این قریب 18 درصد نفت ایران یعنی ۴۵۰ هزار بشکه در روز به اروپا صادر می شد که از این میزان ۱۸۰ هزار بشکه به ایتالیا، ۱۶۰ هزار بشکه به اسپانیا و ۱۰۰ هزار بشکه به یونان تحویل داده می شد) به این موضوع وضع وخیم اقتصاد سه مشتری اروپایی ایران را بیفزایید، یونان، ایتالیا و اسپانیا در ماه های اخیر بیش از همه چوب بدقولی سران اروپا بویژه آلمان و فرانسه را خوردند حال سوال این است که آیا آنها حاضر هستند به توصیه های پاریس یا برلین و لندن که از اعطای چند قلم وام نجات بانکی شانه خالی می کنند گوش فرا دهند و بیش از این سرنوشت اقتصادی شان به مصلحت اندیشی برادر بزرگترهای اروپایی گره بزنند.