جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۰

ماجرای جالب تاریخ تولد فرمانده سپاه

سه شنبه ۶ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۱
کد مطلب: 230483
سال تولدم را می‌دانم سال 1335 است؛ اما در چه ماهی و چه روزی دقیق مشخص نیست. وقتی هم که از مادرم می‌پرسم "مادر تاریخ تولد من کی هست؟" می‌گوید "روز و ماهش خاطرم نیست ولی یادم هست که طالبی تازه درآمده بود و روزهای نوبر طالبی بود که به دنیا آمدی". با این حساب که مادرم می‌گوید، من اوایل تابستان یعنی تیرماه در روستای نجف‌آباد چسبیده به جناح شرقی شهرستان یزد، به دنیا آمده‌ام».
به گزارش جهان، گل‌علی بابایی نویسنده ادبیات دفاع مقدس از تدوین نهایی کتاب «کالک‌های خاکی» خاطرات سردار محمد عزیز جعفری و انتشار آن در آینده نزدیک خبر داد.

گل‌علی بابایی در گفت‌وگو با فارس درخصوص کتاب «کالک‌های خاکی» مربوط به خاطرات و زندگینامه سردار محمدعلی (عزیز) جعفری اظهار داشت: زندگی سردار جعفری که دربردارنده خاطرات وی از تابستان 1335 تا تابستان 1361 و فتح خرمشهر است، در یازده فصل و حدود 350 تا 400 صفحه نگارش و تدوین نهایی شده و آماده چاپ است.
 
وی ادامه داد: اکنون هم در حال جمع‌آوری ضمائم از جمله عکس‌، کالک و سند درباره زندگی و فعالیت‌های سردار جعفری در آن برهه تاریخی هستیم تا به مستندات کتاب اضافه شود.
 
این نویسنده و محقق ادبیات دفاع مقدس درخصوص علت انتخاب این برهه از زندگی سردار جعفری، گفت: پرداختن به زندگی سردار جعفری تا سال 1361 خواست خودشان بوده و پرداختن به بقیه ‌زندگی راوی، منوط به درخواست وی است.
 
بابایی با اشاره به قسمت آغازین کتاب که مربوط به تولد سردار جعفری است، یادآور شد: عزیز جعفری متولد 1335 است؛ وی در این خصوص می‌گوید: «سال تولدم را می‌دانم سال 1335 است؛ اما در چه ماهی و چه روزی دقیق مشخص نیست. وقتی هم که از مادرم می‌پرسم "مادر تاریخ تولد من کی هست؟" می‌گوید "روز و ماهش خاطرم نیست ولی یادم هست که طالبی تازه درآمده بود و روزهای نوبر طالبی بود که به دنیا آمدی". با این حساب که مادرم می‌گوید، من اوایل تابستان یعنی تیرماه در روستای نجف‌آباد چسبیده به جناح شرقی شهرستان یزد، به دنیا آمده‌ام».
 
وی روایت سردار جعفری از فتح خرمشهر را که بخش پایانی کتاب «کالک‌های خاکی» است را اینگونه به نگارش درآورده است: «اصلاً باورمان نمی‌شد بعد از آن همه سختی‌ها و مشکلاتی که در مدت 25 روز از عملیات الی بیت‌المقدس با آن دست و پنجه نرم کرده بودیم، این طور آزادانه بتوانیم در خیابان‌ها و کوچه‌های ویران شده خرمشهر قدم بزنیم و در مسجد جامع آن نماز شکر به جای بیاوریم. مهمتر از همه اینها پیام حضرت امام به مناسبت آزادی خرمشهر بود که روح ما را جلا داد.
 
امام در این پیام ضمن تشکر از همه کسانی که در به دست آمدن این پیروزی بزرگ سهیم بودند، به نکات مهمی اشاره فرمود و نیروهای مسلح خطر غرور فتح را گوشزد کردند. تذکری به جا و بسیار کارگشا. البته بعدها از این پیام حضرت امام برداشت‌ها و تعابیر نادرستی هم شد. یعنی طی مراحل بعدی جنگ، مقاطعی بود که ما به لحاظ تاکتیکی و عملیاتی خوب عمل نکرده بودیم و به دلیل همین ضعف تاکتیکی از دشمن ضربه خوردیم.
 
بعد بعضی از آقایان به جای اینکه بیایند نقاط ضعف را مرتفع سازند، این عدم الفتح‌ها را ناشی از غرور و این حرف‌ها دانستند که به نظر من این ظلم به حضرت امام است. چون امام خمینی در اکثر پیام‌ها و صحبت‌هایشان ابتدا توصیه و تدبیر و تعقل می‌کردند و بعد اجتناب از غرور و خودبینی». 
 
بابایی گفت: کتاب «کالک‌های خاکی» با این چند جمله از سردار جعفری پایان می‌یابد: «ناگفته درباره این مقطع سرنوشت‌ساز از جنگ و مراحل بعدی آن بسیار هستند. منتهی از آنجایی که من از ابتدای شروع این جلسات بنا را بر بازگویی خاطرات خودم تا مقطع فتح خرمشهر قرار داده بودم، فکر می‌کنم به شخصه مطلب ناگفته‌ دیگری برای‌تان ندارم تا به آنچه گفته شد، افزوده شود. از خدای منان می‌خواهم آن چرا که در این جلسات گفتیم و شنیدیم و روی نوارها ضبط شدند، برای رضای خودش قرار بدهد و ذخیره‌ای باشد برای عاقبت‌مان».
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *